ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

8 دی  ماه  1383

infos@pyknet.net

 
 
 

شعبان جعفری

لاتی که زیاد هم "بی مخ" نبود! 
 
 
 
 

 امثال شعبان جعفری هم در دوران او بسیار بودند و هم در جمهوری اسلامی بسیارند. چه از نوع حکومتی و چه غیر حکومتی. یعنی آنها که به قدرت حاکم می چسبند و آنها که مستقل از قدرت حاکم برای خود در پایتخت و حتی شهرهای کوچک ایران تخته پوست پهن کرده و می کنند. برخی از آنها، چه در گذشته و چه اکنون با روحانیون در پیوند بوده اند و هستند. اگر در گذشته تنها در کنار مساجد و تکایا بوده اند و از این طریق با روحانیت پیوند داشته اند، حالا 35 سال است که در پیوند حکومتی با روحانیون هستند و آنها که نیستند زیر تیغ حکومت و یا زیر کنترل حکومت اند. اگر در گذشته در اطراف آیت الله کاشانی بوده اند و یا در ارتباط با فدائیان اسلام و گاه آلت دست دم و دستگاه امنیتی و دربار شاهنشاهی برای ترور و تخریب، طاق نصرت بستن در خیابان ها و در مسیر شاه و بسیج کردن چند هزار نفر برای استقبال های حکومتی، حالا در بسیج اند، در دخمه های ترور حکومتی اند، زندانبان اند.

امثال شعبان جعفری هم در دوران او بسیار بودند و هم در جمهوری اسلامی بسیارند. چه از نوع حکومتی و چه غیر حکومتی. یعنی آنها که به قدرت حاکم می چسبند و آنها که مستقل از قدرت حاکم برای خود در پایتخت و حتی شهرهای کوچک ایران تخته پوست پهن کرده و می کنند. برخی از آنها، چه در گذشته و چه اکنون با روحانیون در پیوند بوده اند و هستند. اگر در گذشته تنها در کنار مساجد و تکایا بوده اند و از این طریق با روحانیت پیوند داشته اند، حالا 35 سال است که در پیوند حکومتی با روحانیون هستند و آنها که نیستند زیر تیغ حکومت و یا زیر کنترل حکومت اند. اگر در گذشته در اطراف آیت الله کاشانی بوده اند و یا در ارتباط با فدائیان اسلام و گاه آلت دست دم و دستگاه امنیتی و دربار شاهنشاهی برای ترور و تخریب، طاق نصرت بستن در خیابان ها و در مسیر شاه و بسیج کردن چند هزار نفر برای استقبال های حکومتی، حالا در بسیج اند، در دخمه های ترور حکومتی اند، زندانبان اند. اگر در گذشته چاقو یگانه سلاحشان بوده؛ حالا کپسول گاز خردل دارند، چماق و قمه دارند و سر دسته هایشان اسلحه کمری. پیوند این افراد با حکومت، ریشه های قدیمی دارد. 15 خرداد از شکم همین ارتباط در آمد، طیب در همین ارتباط ناگهان "حُرَ" شد و شعبان جعفری که محبوب شاه بود، مغضوب جمهوری اسلامی. و آنها که با حکومت نبوده اند، در زمان شاه یا به جرم ورود به شبکه قاچاق مواد مخدر تیرباران می شدند و یا به جرم چاقو کشی و آدم کشی در زندان. در جمهوری اسلامی هم نیروی ویژه و نقابدار انتظامی، به گردن آنها آفتابه انداختند و در محلات گرداندنشان. همین مناسبات در زندان هم بوده. مجرمینی که در زندان با زندانبان و حکومت همکاری کرده و امتیاز گرفته اند و مجرمینی که شبکه خود را در زندان برقرار کرده و با زندانبان و حکومت فاصله را حفظ کرده اند. در جمهوری اسلامی نیز در سطحی بسیار گسترده تر از دوران شاه همین مناسبات در زندان برقرار است.

سر گذشت شعبان جعفری که مانند بسیاری از این نوع افراد یک صفت را با خود یدک می کشیده اند، به شعبان بی مخ معروف بود. مثل "امیر موبور"، "ناصر جگرکی"، "امیر بوکائی"، "کریم درویش"، "مرتضی خالدار"، "طیب میدونی" و ....

شعبان جعفری در نوجوانی و جوانی تنها یک "لات" بود. لاتی که بارها نیز سر از زندان در آورد و خالکوبی های روی سینه و دست و بازو و پشت و ... محصول این دوران است. سرانجام ریش گذاشت و شد عضو فدائیان اسلام نواب صفوی. در همین دوران به آیت الله کاشانی نزدیک شد و از چماقداران او شد. عکس های فراوانی از او در کنار نواب صفوی و بویژه آیت الله کاشانی و همفکران سیاسی کاشانی – مانند حسین مکی و مظفر بقائی- باقی مانده است. درجریان اختلاف میان آیت الله کاشانی و مصدق که یکی مجلس را در اختیار داشت و دیگری دولت را و شاه میان هر دو آنها مانور می کرد تا تخم نفاق را میانشان بیافکند، شعبان جعفری کم کم از کاشانی فاصله گرفت و شد طرفدار مصدق. در این دوران است که بارها با چشم و گوش مصدق، یعنی دکتر فاطمی تماس و دیدار داشت و در یورش به مطبوعات حزب توده ایران، پاس مطبوعات طرفدار مصدق را داشت.

در جریان 9 اسفند، حسابش را از مصدق جدا کرد و شد طرفدار شاه. واقعه 9 اسفند مربوط به مانور زیرکانه شاه برای اعلام خروج از کشور و تحریک روحانیون و بازار علیه مصدق بود و کاشانی در همین واقعه طرف شاه را گرفت. به بهانه جلوگیری از خروج شاه، بازاری ها را کاشانی تحریک کرد تا بروند جلوی دربار شاه و با افسران بازنشسته ارتش در همین محل همصدا شوند. شعبان جعفری و شماری از نوچه ها و ایادی اش هم با بازاری ها همراه شدند و رفتند مقابل دربار. اما کار این گروه به اجتماع در مقابل دربار خاتمه نیافت. شعبان جعفری با یک جیپ ارتشی به خانه مصدق حمله کرد و پس از تخریب در ورودی و دیوار خانه وارد خانه مصدق شد تا او را بکشد. مصدق از پشت بام گریخت و در مجلس متحصن شد. از این مرحله به بعد است که شعبان جعفری طرفدار شاه می شود و در کودتای 28 مرداد با بسیج اوباش و فاحشه های تهران نقش مهمی به سود شاه بازی می کند و تا آخر عمر نیز به شاه وفادار ماند. حتی پس از انقلاب و در سالهای پس از فرار از ایران.

خودش، در مصاحبه مفصلی که "هما سرشار" با او کرده، درباره لقب و یا صفت "بی مخ" می گوید، این لقب را به این دلیل به او دادند که دهانش چاک و بست نداشت و حرفش را همیشه می زد. و اغلب با رکیک ترین جملات و اصطلاحات. حتی جلوی دهان خود را در دیدار با شاه هم نمی توانست بگیرد و همین مسئله چند بار موجب "اخم" شاه به او نیز شد، که البته این اخم هرگز ادامه دار نبود زیرا شاه با زبان و دهان شعبان آشنا بود.

«... اینو شما نشنیدین، هیچکس نشنیده.... همین فلسفی یه روز که میرفت بالای منبر گفت: "جعفری جان، یه کاری بکن!" یکی ترقه در می کرد، یکی شیشکی در می کرد. من رفتم اون طبقه سیم منبر و... به جون بچه ام انگار همین حالا جلو چشمه... داد زدم... خیلی معذرت می خوام میبخشین، گفتم: " اینهاالناس، این آقا منبرش تو ک... خوارمادر هرکی شلوغ کنه!" حالا این زنا نشستن، نمیتونن حرف بزنن، فلسفی هم نمی تونه چیزی بگه. یکدفعه همچی کرد: "چی گفتی؟ چی شد؟" ما، با این آخوندا داستانی داشتیم!»

(صفحه 171 کتاب "شعبان جعفری" گفتگوی هما سرشار با جعفری- فلسفی پس از انقلاب 57 شد رئیس جامعه وعاظ تهران و شاید هم ایران. در زمان آیت الله خمینی بسیار تلاش کرد که از نزدیکان او شود، اما او زیر بار نرفت. پس از آیت الله خمینی میدان برایش باز شد.)

کتابی که بنام "شعبان جعفری" منتشر شد و شامل گفتگوی طولانی هما سرشار با جعفری است،  484 صفحه است. نزدیک به 100 صفحه آن پیوست ها و فهرست است و 104 صفحه آن عکس های گوناگونی از عکس های یادگاری شعبان جعفری . بنابراین، اصل گفتگو نزدیک به 280 صفحه است که از بخش های زیادی از آن نیز حرف ها و خاطرات تکراری شعبان جعفری است. هما سرشار هنگام گفتگو با جعفری سعی کرده جلوی تعریف های تکراری او را بگیرد اما موفقیت او در این زمینه زیاد نیست!

این گفتگو دو ویژگی حرفه ای دارد و یک آشنائی غافلگیر کننده. دو ویژگی حرفه ای آن باز می گردد به حفظ فاصله مصاحبه کننده (هماسرشار) با موضع گیری سیاسی علیه احزاب، شخصیت ها و حوادث که این وفاداری به حرفه روزنامه نگاری و وقایع نگاری، حداقل در ایران کم نظیر است و دوم مطالعه تاریخی وی برای آگاهی از وقایع پیش و پس از کودتای 28 مرداد.

آما آشنائی غافلگیر کننده: بسیاری شعبان جعفری را آدمی احمق فرض می کنند و یا می کردند. اما او در گفتگوی طولانی خود با هما سرشار نشان داد که اولا حافظ ای بسیار قوی داشته، دوم، در بسیاری از وقایع پیش و پس از کودتای 28 مرداد حضور داشته و برای این وقایع تفسیر خود را داشته و سوم نکته بسیار مهم، شناخت و ارزیابی او از کسانی است که با آنها ارتباط داشته است. از ژنرال های شاه تا خود شاه و از کاشانی تا روحانیون اطرافش، از مصدق تا دکتر فاطمی و از طیب حاج رضائی تا بقیه لات و لوت ها، از تختی تا بقیه کشتی گیرها و ... او از همه احزاب و افراد شناخت و تفسیر دارد، مگر از حزب توده ایران، زیرا با آن فقط دشمن بوده!

پیک نت  8 دی

 
 

اشتراک گذاری: