علی مطهری، نماینده تهران در مجلس گفتگوئی مشروح با روزنامه
«مردم امروز» انجام داده که بخش های مهمی از آن را می خوانید:
من بعد از ورود به مجلس در دوره هشتم احساس کردم که رفتار
اصولگرایان براساس اصول و مبانی فکری اعلام شده نیست، گاهی
تعصب گروهی دارند و پا روی حق میگذارند، گاهی عقل خود را
تعطیل کردهاند و گوش به منابع نزدیک به رهبری سپردهاند که از
آنجا چه ندایی میرسد، در حالی که قانون اساسی و آییننامه
داخلی مجلس تکلیف آنها را مشخص کرده است. گاهی به بهانه حفظ
نظام از کنار پایمال شدن حقوق مردم میگذرند و یا برای حفظ
قدرت از هر وسیله و ابزاری استفاده میکنند. در مقابل تخلفات
آشکار آقای احمدینژاد سکوت میکردند با این توجیه که اگر
انتقاد کنیم به نفع اصلاحطلبان تمام میشود که بعدها کلمه
فتنهگران هم اضافه شد، یا میگفتند چون رهبری از این دولت
حمایت کرده است باید سکوت کنیم. دیدم این اصولگرایی نیست و
اصولگرایی تبدیل به تملق و چاپلوسی
و توجیه وضع موجود شده است و اساساً برداشت اکثر آنها از اصولی
مانند ولایتفقیه و آزادی بیان و حفظ نظام، درست نیست. لذا من
حرف خودم را میزدم که گاهی موجب آزردگی آنها و رضایت طرف
مقابل میشد. امروز هم وضع به همین صورت است و اصولگرایان
عبرت کاملی از آن دوره هشت
ساله نگرفتهاند مگر چند تن از افراد با ذکاوت و عاقل تر آنها.
من چون نظراتم درباره حوادث سال
۸۸
و مسئله حصر خانگی را به صراحت بیان میکنم خوشایند آنها نیست
و فکر میکنند خلاف نظر مقام رهبری است و نباید گفته شود، در
حالی که خود رهبر انقلاب تأکید کردهاند که هرکس نظر خود را
بگوید و این طور نباشد که همه نظرات من را تکرار کنند. در نطق
اخیر من در مجلس چون منطق دوگانه اصولگرایان را در موضوع رأی
اعتماد به وزیر علوم زیر سؤال بردم و در واقع سیاسی بودن کار
آنها را برملا کردم چند نفر سروصدا کردند، گرچه بسیاری از آنها
نیز حرف مرا قبول داشتند و میگفتند اگر میخواستیم با همان
ملاک فتنه رأی بدهیم، به آقای فرهادی هم نباید رأی میدادیم.
مسئله دانشگاه گیلان جالب بود. من برای بزرگداشت میرزاکوچکخان
دعوت شدم و چون برنامه دانشگاه یزد را داشتم و از طرفی فرصت
مطالعه ویژه درباره میرزا را نداشتم دعوت را نپذیرفتم و
عذرخواهی کردم، اما دو روز بعد دیدم در سایت ها چند انجمن
دانشجویی گیلان و بعد امام جمعه رشت و بعد نماینده نهاد رهبری
در دانشگاه گیلان حملات زیادی به من کرده بودند که علت آن را
نفهمیدم. ظاهراً فکر میکردند در دانشگاه گیلان برنامه دارم و
ترسیده بودند.
در سمت نمایندگی مجلس به خوبی میتوان از حقوق مردم دفاع کرد
به شرط آنکه خط قرمزهای مصنوعی کنار برود. مثلا من درباره
مسئله حصر خانگی و حادثه بند
۳۵۰
زندان اوین از وزیر دادگستری سؤال کردهام و سؤال به صحن آمده
است اما آن را در دستور قرار نمیدهند. شاید این که
دو برادر رئیس دو قوه هستند
نیز در این موضوع دخالت دارد. من بیشتر به کارهای علمی و همان
تدوین آثار پدرم علاقه دارم و کاری که در دانشگاه دارم، ولی
به حسب نیاز انقلاب وارد هر صحنهای خواهم شد.
در مجموع مجلس هشتم از مجلس نهم قویتر بود و افراد خوشفکر در
آن مجلس بیشتر بودند و این امر طبیعی است چون مجلس نهم در
شرایط خاص شکل گرفت که بسیاری از افراد خوشفکر کاندیدا نشدند.
مجلس دهم باید از همه اقشار جامعه نماینده داشته باشد نه این
که تعداد قابل توجهی از نمایندگان مجلس عضو
سپاه یا
وزارت اطلاعات باشند.
عملکرد اعضای جبهه پایداری در برخی تصمیمگیریها خیلی از
مخاطبان مجلس را به این سوال وا میدارد که چگونه یک جریانی که
اقلیت مجلس را در اختیار دارد میتواند در بخشی از
تصمیمگیریها نفوذ پیدا کند و صاحب منابع اطلاعاتی و البته
محرمانه ای باشد؟ این نفوذ و قدرت از کجا نشات میگیرد که حتی
به راحتی میتواند در برابر سیاستهای کلان نظام ایستادگی کرده
و در موضوع مهمی چون مذاکرات هستهای هر مسالهای را زیر سوال
ببرد؟
اینها با کادرهای وزارت اطلاعات در دولت سابق و با سایر
نهادهای اطلاعاتی ارتباط دارند و آنها در مواقعی مانند استیضاح
یا رأی اعتماد به وزرا اسناد و مدارک لازم از جمله صدای افراد
که گاهی از راه شنود به دست آمده است را به اینها میرسانند و
اینها هم نمایندگان را تحت تأثیر قرار میدهند. به طور کلی
اینها با محافل بیرون از مجلس
در ارتباط هستند و تصمیمها در آنجا گرفته میشود. در برخی
موارد اکثر نمایندگان از نظر افکار و مواضع با آنها همراه
هستند، گاهی هم تحت تأثیر تبلیغات آنها قرار میگیرند. البته
اگر فراکسیون رهروان ولایت فعالتر شود و بهتر عمل کند خیلی از
تلاشهای آنها خنثی میشود. به طور کلی تفکر جبهه پایداری در
مجلس در اقلیت مطلق است ولی چون مخالفت صریح با دولت دارد صدای
آن بلند است.
درباره فساد، ریشه این امر را یکی باید در اقتصاد دولتی در
کشور ما جستجو کرد و دیگر در فعالیت اقتصادی غیر رسمی برخی
نهادهای حکومتی که قادر به تأثیرگذاری در اقتصاد کشور هستند.
تا زمانی که اقتصاد ما رقابتی نشود و دولت فقط نظارت نکند و
این نهادها نیز به کار اصلی خود نپردازند و از صورت کارتلهای
بزرگ اقتصادی خارج نشوند، با وجود همه دستگاههای نظارتی این
فسادها تکرار خواهد شد. البته ملاحظهکاریها و رفیق بازیها و
رودربایستیها و به تعبیر علی علیهالسلام «مصانعه» در امر
نظارت نیز یکی از دلایل این عدم توفیق است.
- درباره انتخابات مجلس برخیها اعتقاد دارند که برای تقویت
مجلس شورای اسلامی باید تغییری در روند انتخابات صورت بگیرد.
عدهای تدوین طرحهایی چون ارتقای سطح تحصیلات و سوابق اجرایی
نمایندگان یا استانی شدن انتخابات را پیشنهاد میکنند، عدهای
تغییر نگرش شورای نگهبان در احراز صلاحیت نامزدها را پیشنهاد
داده، عدهای بر تغییر سازوکار مجلس تاکید دارند و در نهایت
عدهای تقویت احزاب را به عنوان کانونهای پرورش نخبههای سیاسی
راهکار اصلی میدانند. پیشنهاد شما در این زمینه چیست؟
مطهری: در درجه اول تغییر نگرش شورای نگهبان مهم است که به
دلایل واهی افراد را رد صلاحیت نکنند. مثلا اگر کسی نامهای را
در اعتراض به رفتاری در سال
۸۸
امضا کرده و تظلم و دادخواهی کرده است، او را فتنهگر ننامند.
نظیر رفتاری که اخیرا در مجلس صورت گرفت. این روش باعث میشود
که افراد مستقل و حرَ و آزاده که مصالح کشور را در نظر
میگیرند حذف شوند و افراد فرصت طلب و احیانا متملق وارد صحنه
شوند. وقتی رد صلاحیت گسترده صورت نگیرد مشارکت مردم در
انتخابات هم بیشتر خواهد بود و به نمایندگان واقعی مردم
نزدیکتر میشویم. در درجه دوم تقویت احزاب میتواند مؤثر باشد
که مردم به اعتماد یک حزب به کاندیداهای آن حزب رأی بدهند.
- در شرایطی که مقامات دولتی بارها تاکید داشتهاند که دولت به
تنهایی نمیتواند در حل پرونده حصر کارآمد باشد، پیشنهاد شما
به عنوان یکی از افرادی که پیگیری پرونده را بر عهده گرفته است
برای حل این مساله چیست؟
مطهری: درست است که دولت به تنهایی نمیتواند در حل این پرونده
کارآمد باشد ولی بخش زیادی از مسئولیت این پرونده بر دوش دولت
است و دولت اختیارات زیادی دارد. اولاً رئیس جمهور رئیس شورای
عالی امنیت ملی است که این شورا دستور حصر داده و البته دستور
آن فقط تا پایان آشوب های خیابانی نافذ بوده است و ادامه حصر
نیاز به حکم قضایی داشته است. ثانیاً رئیس جمهور طبق اصل
۱۱۳
قانون اساسی مسئول اجرای قانون اساسی است و این حصر اصول متعدد
قانون اساسی را نقض کرده است. در واقع در این زمینه آقای
روحانی به عنوان رئیس جمهور کوتاهی کرده است. به نظر من رئیس
جمهور و قوه قضائیه با هم میتوانند این موضوع را حل کنند و
نباید مسئله را به رهبری حواله داد. ورود ولیفقیه باید فقط در
مسائل حیاتی برای اسلام باشد.
عدهای برای خود خطوط قرمزی فرض کردهاند مانند اظهارنظر
برخلاف نظر رایج نظام درباره مسئله آیتالله منتظری یا نهضت
آزادی و یا حوادث سال
۸۸
، در حالی که اینها نباید خط قرمز باشد و هرکسی باید آزاد باشد
که نظر خود را بیان کند. همین طور است اظهارنظر برخلاف نظر
مقام رهبری در یک موضوع، که عدهای آن را خط قرمز میدانند در
حالی که باید یک امر عادی باشد و نظر رهبری هم همین است.
اختلاف نگاه به مسئله آزادی، به اختلاف نگاه به اصل ولایت فقیه
و مسئله حفظ نظام برمیگردد. مثلاً حادثهای مانند قتل ستار
بهشتی پیش میآید، امثال من میگوییم باید این مسئله گفته و
پیگیری شود تا تکرار نشود و یک نوع اصلاح در نظام صورت گیرد.
در حالی که به قول شما «محافظهکاران» معتقدند که این گونه
مسائل باید به خاطر حفظ نظام کتمان شود و حفظ نظام مهمتر از
این حرفهاست. یا این که مسئله اعتراض مدنی هنوز در کشور ما حل
نشده. عدهای هر معترضی را ضد نظام و برانداز تلقی میکنند در
حالی که ما میگوییم این مسئله باید به رسمیت شناخته شود و
قانون اساسی ما هم به رسمیت شناخته است. بخش عمده مشکلات سال
۸۸
از همین نگاه ناشی میشد. اگر اعتراض مدنی را به رسمیت
میشناختند حوادث به آن شکل در نمیآمد.
اصولگرایان باید در برداشت از اصل ولایت فقیه تکلیف خودشان
مشخص کنند، چون بعضی از آنها معتقدند برای هر اقدامی اول باید
نظر ولیفقیه را به طریقی جویا شویم و همین امر قدرت ابداع و
ابتکار را از آنها گرفته، و برخی دیگر این طور فکر نمیکنند و
معتقدند ما کار خود را میکنیم اگر دستوری از طرف ولیفقیه آمد
اثر میدهیم. آنهایی که نظر اول را دارند، تا به حال خیلی به
اصولگرایی ضربه زدهاند و آن را از ابتکار عمل باز داشتهاند.
به عنوان نمونه در سال
۸۸
اکثریت قاطع سران اصولگرا معتقد بودند که ادامه مدیریت آقای
احمدینژاد بر کشور صلاح نیست و باید روی فرد دیگری توافق شود
و وقتی من طرح اجماع بر آقای ولایتی را مطرح کردم همه آنها
میپذیرفتند ولی میگفتند باید ببینیم نظر آقا چیست و بعد
گفتند که ما این طور احساس میکنیم که نظر ایشان به آقای
احمدینژاد است و در نتیجه آن طرح به هم خورد و برخی از آنها
هم گفتند هرکس فرد دیگری را مطرح کند ضد ولایت فقیه است و در
نهایت هم گفتند ما با چشم گریان به آقای احمدینژاد رأی دادیم.
پیک نت 11 دی |