محمد خاتمی که خود ممنوع الخروج از کشور است و در تحریم صدا و
تصویر و خبر، از داخل ایران خطاب به دبیرکل سازمان ملل متحد
بانگ برداشت و نسبت به گسترش تروریسم در چهار گوشه جهان هشدار
داد. بخش هائی از نامه وی را در ادامه میخوانید:
عالیجناب آقای بان کی مون
دبیرکل محترم سازمان ملل متحد
با احترام و درود
من نیز چون شما و صدها میلیون انسان در سراسر جهان، از جنایت
تروریستی پاریس و رویدادهای مشابه و نگران کننده پیش و پس از
آن که نمونهای از آثار شوم و ضد انسانی تروریسم و افراط گرایی
در شرق و غرب عالم است متأثرم و آن را به شدت محکوم میکنم؛
اما از سازمان ملل متحد، سازمانهای بینالمللی، دولتها،
نهادهای مدنی، نخبگان و سرآمدان جهان انتظاری فراتر از محکوم
کردن این حوادث می رود.
آقای بان کی مون
در جهان امروز، خشونت و ناامنی و افراط، جهنمی سوزان آفریده
است که همه انسان ها، پیروان همه مذاهب، همه ملت ها و اقوام را
در همه جای جهان در کام خود
می کشد، اما مسأله این است که آنچه احیاناً به نام مبارزه با
ترور و خشونت انجام میگیرد نه تنها راهگشا نیست، بلکه
متأسفانه گاه آتش این بلای سهمگین را افروخته تر میکند.
تروریسم و خشونت، نه جنگ دین و آزادی، نه منازعه شرق و غرب و
نه مواجهه میان مذاهب و اقوام و ملل که خطری جدید و جدی است که
ریشه های گوناگون دارد و باید این ریشه ها را خشکاند و جهان را
از پرتگاه “افراطی گری” دور کرد.
هر روز ازشرقیترین نقطه عالم تا غربیترین نقطه آن، در عراق و
سوریه، در فلسطین و لبنان، در افغانستان و پاکستان، در نیجریه
و میانمار و در جای جای عالم خشونت و خون و ترور عرصه را
برهمگان از شیعه و سنی و ایزدی و مسیحی و یهودی تا عالم دینی و
روشنفکر و سیاستمدار و کودک و پیر و جوان تنگ کرده است!
امروز تنها در خاورمیانه و آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین نیست
که امنیت از میان رفته است، بلکه در قلب کشورهای اروپایی و
آمریکا نیز هیچکس در امان نیست و بپذیریم که امنیت در جهان به
هم پیوسته امروز یا در همه جا برقرار می شود یا هیچ کجا روی
امنیت را نمی بیند.
اگر دعوت به “ائتلاف برای صلح بر پایه عدالت” در سال 2001 و پس
از تصویب پیشنهاد ”گفتوگوی تمدنها” در هیاهوی جنگ و خون و
انتقام و لشگرکشی پس از حادثه تروریستی یازده سپتامبر که
خونبارتر از آن حادثه هولناک بود گم نمی شد و اگر نصایح
خیرخواهان مبنای تصمیمات بین المللی قرار می گرفت آیا بازهم
شاهد چنین روزهای تلخی بودیم؟
وقتی میلیونها انسان که سرزمینشان اشغال می شود و فریاد
مظلومیت و ستمدیدگان و آوارگان در هلهله جنونآمیز اشغالگران
سرکوبگر و آدمکش گم شود و بسیاری از قدرتمندان به جای تنبیه
متجاوز، مظلوم و آواره را تحقیر کنند، هویت های مرگبارساخته می
شود و تروریسم بی وطن حتی از میان غربیان سربازگیری می کند.
تروریسم، افراطیگری و به حاشیه راندگی نوع خوب و بد ندارد.
نباید تبعیضهای وحشتناکی که حاصل اعمال ضابطه ها و معیارهای
دوگانه است از نظر دور داشت.
عالیجناب
من می دانم که آنچه طی زمانی دراز شکل گرفته است و منجر به
تبعیض و بی عدالتی و عقب ماندگی ملتها و استقرار نظامات
ناعادلانه بین المللی و نهایتاً تولید خشونت و افراطیگری شده
است نه با گفتار و اندرز از میان می رود و نه به سرعت و به
یکباره. من می دانم که تعصب و جهالت و کژاندیشی در میان
جریانهایی که عقب ماندگی و تحقیر شدگی خود را مبدل به نفرت
کرده اند وخشونت و ترور را راه استیفای حقوق از دست رفته خود
کرده اند و با کمال تأسف بر اندام رفتار زشت و غیر انسانی خود
جامه تقدس می پوشانند و از این راه به انسان و ارزشهای متعالی
و مقدس خیانت می کنند، با نصیحت خیرخواهان و حتی بیانیه و
تظاهرات و راهپیمایی به سادگی دست از جنایت بر نمیدارند و نیز
میدانم که توسل به زور و خشونت برای نابود کردن این جریانها
هم همانگونه که به تجربه نیز ثابت شده است، جز به عمیقتر شدن
گرایشهای انحرافی و بسط و گسترش این جریانهای منحط نمی انجامد
و حتی گاه سبب مظلوم نشان دادن آنها و جذب و جلب بیشتر تحقیر
شدگان به سوی آنان نیز خواهد شد.
من میدانم که امواج سهمگین اسلام هراسی که موجب برانگیختن خشم
و نفرت بخش هایی از افکار عمومی علیه اسلام و مسلمانان و توجیه
کننده هر گونه اهانتی به مقدسات ملتها و اقوام از یک سو و
مشروع نشان دادن اقدامهای تجاوزکارانه علیه ملتهای مظلوم، به
خصوص مسلمانان از سوی دیگر می شود و نیز غربهراسی که حاصل عدم
تفکیک میان جنبههای استعماری سیاستهای غربی در خارج از
مرزهای ملی کشورهای غربی با جنبههای تمدنی و فرهنگی مغرب زمین
که لااقل دستآوردهای مثبتی
برای خود غربیان داشته است، می باشد به سادگی و با توصیه های
اخلاقی و سیاسی از میان نخواهد رفت. اما نمی توان از تجارب و
تلاش های عملی نیز غافل ماند. جلب توجه واقعی جهانیان و دست
اندرکاران عالم اندیشه و عمل به دور از احساسات، مسؤولیتی
جهانی و انسانی است. ریشهیابی وضعیت و واقعیت تلخی که به صورت
خشونت و افراط گرایی، چه از سوی دولتها و چه جریانهای سیاسی
و عقیدتی بروز کرده است و تروریسم تنها یکی از جلوههای
وحشتناک و ملموس آن است، نخستین گام برای یافتن راهحلی است که
اگر ارائه شود بدون تردید مورد اقبال افکار عمومی عالم و نیز
همه خیرخواهان صلحطلب و انساندوست قرار خواهد گرفت و اندک
اندک موجب انزوای افراطیون و خشونت گرایان و انشاءالله محو آن
از صحنه بین المللی خواهد شد.
من به سهم اندک خود پیشنهاد می کنم سازمان ملل متحد با شجاعت
در این راه گام بردارد و عالمان و اندیشمندان، روشنفکران،
سیاستمداران، دولت ها و نهادهای مدنی را برای اقدامی عاجل با
هدف تحقق آشتی تاریخی که از اهداف مهم گفتوگوی فرهنگها و
تمدنها است در این سو فراخواند. بنیاد گفتوگوی تمدنها نیز
آمادگی آن را دارد با بازخوانی تجربه خویش و با مشارکت
اندیشمندان خیرخواه و صلح طلب جهان در حد توان خود به بلندتر
شدن صدای گفت و گو و صلح و نزدیکتر شدن به جهان عاری از خشونت
و افراط کمک کند.
محمد خاتمی
مؤسس و رئیس بنیاد "گفتگوی تمدن ها"
پیک نت 28 دی |