هفته گذشته و با پایان مذاکرات اتمی
در وین،
این پرسش یک بار دیگر مطرح شد که آیا ایران راه حلی جز مذاکره
و رسیدن به تفاهم دارد؟ جایگزین و
آلترناتیو
این مذاکرات و تفاهم چیست؟
این پرسش از آنجا مطرح شد که بنظر می رسد عدهای در جناح راست
در این توهم هستند که اگر نتوانستیم تفاهم کنیم مهم نیست، سلاح
اتمی تولید می کنیم و آنگاه از موضع قدرت با جهان سخن می
گوئیم! در واقع اینان تصور می کنند که ایران کره شمالی است و
اگر کره شمالی سلاح اتمی تولید کرد و جهان هم با آن کنار آمد،
چرا ایران نتواند چنین کند؟
این عده توجه ندارند که ایران، کره شمالی نیست. کره شمالی
کشوری است کمابیش خودکفا و منزوی. نه از جهان چیز زیادی می
گیرد و نه چیز زیادی به آن می دهد. در حالیکه ایران با جهان
مراوده دارد و ضمنا در منطقهای قرار دارد که مسیر تولید و
عبور انرژی در جهان است.
برای ایران با همه مخالفتهایی که جناح راست و نیروهای ارتجاعی
می کنند راه حل دیگری جز تفاهم با جهان وجود ندارد. مانند جنگ
که قطع آن اجتناب ناپذیر بود و در نهایت راه حلی جز پایان جنگ
و پذیرش قطعنامههای صلح و آتش بس وجود نداشت. دیر پذیرفتن آن
راه حل تنها موجب از دست دادن شماری امتیازات شد ولی از همان
میانه راه نیز روشن بود که راه حل دیگری وجود ندارد.
همین اتفاقی که در مذاکرات اتمی نیز روی داد. توهم اینکه ایران
جایگزین مذاکرات، تولید سلاح اتمی است، به یک دیپلماسی تهاجمی
منتهی شد که از درون آن تحریمهای بینالمللی بیرون آمد. نتیجه
آن شد که ایران امتیازات بزرگی را از دست داد و در داخل نیز
تحت پوشش مقابله با تحریمها ثروت ملی در دستان یک باند فاسد و
کلاهبردار حکومتی و حاشیه حکومتی جمع شد، بدون آنکه دستاوردی
نصیب مردم ما بشود.
همین واقعیت در داخل ایران درباره اصلاحات وجود دارد. یعنی
کشور ما راه حلی جز اصلاحات ندارد. بدون اصلاحات سرنوشت کشور
ما بیش از آنکه یک انقلاب باشد، انفجار خواهد بود و این انفجار
می تواند به جنگ داخلی، خارجی، تجزیه ایران و بسیاری بحرانها
و مخاطرههای دیگر ختم شود.
همین واقعیت است که ما را ناگزیر می کند تا پای اصلاحات
بایستیم، واقعیتی که نه تنها بسیاری از مهاجرین اپوزیسیون
ایرانی آن را درک نمی کنند، بلکه بخش اعظم جناح راست نیز قادر
به فهم آن نیست. تمام شرایط ایران نشان می دهد که در عرصه
داخلی راهی جز اصلاحات و تفاهم با مردم و گرایشهای سیاسی و
اجتماعی گوناگون و در عرصه جهانی راهی جز گفتگو و مصالحه و
تفاهم از یکسو و قرار داشتن در جبهه های نوین پایداری در برابر
جهان تک قطبی وجود ندارد. اینکه ما فن آوری اتمی داشته باشیم
قطعا امری مثبت است ولی این باید با آگاهی و تفاهم جهانی و
اعتماد سازی باشد. همان کاری که کشورهایی نظیر برزیل کرده اند،
بدون آنکه نگرانی جهانی ایجاد کنند. سیاست ارعاب همسایهها و
تهدید به نابودی دیگر کشورها با کوشش برای دستیابی به تکنولوژی
اتمی مغایر است، همانگونه که سیاست سرکوب در داخل و به راه
انداختن بگیر و ببند و زندان و جلوگیری از اصلاحات کمکی به
پشتیبانی داخلی و اعتماد جهانی به ظرفیت مردم ما و کشور ما
برای برخورداری از فن آوریهای پیشرفته را نمی کند.
اصلاحات در داخل و تفاهم در خارج دو راه اصلی برای عبور ایران
از گذرگاه تنگ و پیچاپیج تاریخی است که در آن قرار گرفته است.
کشور ما راهی جز این برای بقا در برابر خود ندارد.
(نقل از
راه توده 482)
پیک نت 6 آذر |