گفتگوی "فیضالله عرب سرخی" عضو ارشد رهبری سازمان مجاهدین
انقلاب با "آفتاب" درباره دولت روحانی، دوران احمدی نژاد،
اصلاح طلبان و اصلاحات و انتخابات مجلس آینده.
-
در هشت سالی که احمدینژاد سر کار بود. خیلی سعی شد تا
اصلاحطلبان را متلاشی کنند. ضربههای شدیدی به آنها وارد شد.
برخی اعضای احزاب شاخص به زندان رفتند و برخی از کشور خارج
شدند. به اعتقاد شما در این يك سال و نیم دولت آقای روحانی
اصلاحطلبان توانستند خود را بازیابی کنند؟
من اعتقاد ندارم که اصلاحطلبان متلاشی شدند. زمانی که از
اصلاحطلبها صحبت میکنید ممکن است منظورتان یک حزب باشد. یک
وقت اصلاحطلبی را به عنوان یک نگرش اجتماعی در نظر میگیرید.
به هیچوجه نگرش اصلاحطلبانه از هم پاشیده نشد. برخی احزاب و
گروههای اصلاحطلب ضربههایی را متحمل شدند. اما در مجموع
گرایش مردم به سمت اصلاحطلبی افزایش یافت. نتیجه انتخابات سال
۹۲
بیانگر این است که همه آن فشارهایی که به جریان اصلاحطلب وارد
شد، واکنش اجتماعی دقیقا برعکس فشارهاي وارده عمل كرده است.
بنابراین احزاب و گروههای اصلاحطلب ضربههایی خوردند که در
تلاش هستند به میزانی که فضا بازتر شده خود را بازسازی کنند.
در دوره آقای احمدینژاد فعالیتهای سیاسی و اجتماعی با چنین
محدودیتهایی روبرو بود. از زمانی که آقای روحانی بر سرکار
آمدهاند نمیتوان گفت که مطلقا اما نسبتا در این نگرش
تغییراتی ایجاد شده و به میزان این تغییرات، تشکلها،
سازمانهای اصلاحطلب،
NGOها
وضعیت بهتری پیدا کردهاند. اما این شرايط به هيچ وجه یک وضعیت
ایده آل و حداکثری نيست.
به هر حال ضرباتی که وارد شده بود مقدار زیادی شوك وارد کرده
بود، مقدار زیادی نیروها را به کمُا برده بود، مقدار زیادی ترس
و رعب ایجاد کرده بود، برای اینکه این حالتها کمرنگ شود به
زمان هم احتیاج است. به مرور حتما بهتر هم می شود.
- برخی از چهرههای اصلاحطلب مطرح کردهاند که این دولت،
دولتی نیست که اصلاحطلبان در آن فعالیت کنند. بهتر است که
کاری نکنند و فقط تماشاگر باشند. افرادی مانند آقای بهزاد
نبوی.
نه آقای نبوی چنین نظری را ندارند. من شخصا با ایشان صحبت
کردهام. اصلا نگرش ایشان این نیست. آقای نبوی اعتقاد دارند با
توجه به اینکه دولت آقای روحانی یک دولت اصلاحطلب نیست نباید
ما هزینههای یک دولت اصلاحطلب را به دولت آقای روحانی تحمیل
کنیم. اجازه دهیم براساس نگرشها و برنامهها و گرایشهای خود
عمل کند. اینکه مداوم بگونهای صحبت کنیم که گویا ما نمایندگان
دولت آقای روحانی هستیم، بدون اینکه در واقعیت چنین باشد؛
هزینههایی را از طرف جناحهای تندرو به دولت تحمیل میکند.
این صحبت آقای نبوی است.
دولت تدبیر و امید به حوزه سیاست خارجی و مشکلات اقتصادی
اولویت بیشتری داده است. دولت به دلیل اهمیت و حساسیت سیاست
خارجی و در راس آن بحث هستهای و گرفتاریهای وسیعی که دولت
۸
ساله احمدینژاد بر اقتصاد تحمیل کرده بود به آن دو حوزه بیشتر
پرداخت. فکر میکنم که این عملکرد هم کم و بیش ثمربخش بوده
است.
دولت در حوزههایی مسئول مستقیم است و در حوزههایی میتواند
تلاش کند. احیانا موضوعاتی که به حوزه نیروهای نظامی و انتظامی
بر میگردد یا به حوزه تشکلهای اطلاعاتی موازی برمیگردد یا
به حوزه قضایی و مجلس بازمیگردد در این حوزهها دولت میتواند
تلاش کند؛ اما نمیتواند تصمیم بگیرد. دولت به تنهایی
نمیتواند درباره «حصر» تصمیم بگیرد اما میتواند تلاش کند. من
فکر نمیکنم دولت تدبیر و امید تلاش نکرده باشد؛ اینکه تلاشها
به نتیجه نرسیده به این معنا نیست که تلاش نکرده است. آزادکردن
زندانیها اصلا دست دولت نیست حتما تلاش کرده و من در این مورد
مطلع هستم. اما جریاناتی که
مایل نبودند که دولت وجهه بهتری در جامعه پيدا كند، اجازه
ندادند که تلاشهای دولت ثمربخش باشد و به نتیجه برسد.
جریاناتی که از پایگاه اجتماعی ضعیفی دارد، سعی میکنند با
ابزار قدرت رقبای خود را حذف کنند. این در انتخابات
رياستجمهوري، مجلس و شوراها، در انتخاب مدیران ... اتفاق
میافتد. این روشي است که بخش تندرو - من نمیتوانم بگویم
اصولگرا چون در اصولگرایان یک دیدگاه واحد وجود ندارد- سعی
میکند ضعف خود را در جامعه با حذف رقبای خود جبران کند. به هر
حال این تلاشی است که از طرف این گروه صورت میگیرد و طبیعتا
در جایی ممکن است موفق به حذف شود. اما انتخابات
۹۲
برای این گروه درسآموز بود و همه عصبانیت این گروه از دولت و
مردم به همین انتخابات باز میگردد. به هر حال آن همه تلاش،
تقلا، حذف، بیرونکردن و زندانکردن
نتیجهاش انتخابات سال
۹۲
شد. بنابراین ما هم باید همان راهی را برویم که در انتخابات
سال
۹۲
طی کردیم. باید همین نگاه منطقی و عقلانی را به حوزه سیاسی
داشته باشیم و با حمایت از جریاناتی که عقلانیتر عمل میکنند
زمینه را برای نیروهای تندرو و واپسگرا تنگ کنیم. اصلاحطلبها
روی پای خود هستند. به میزانی که پایگاهشان در حاکمیت تضعیف
شده به دلیل برخورد حذفی که صورت گرفته، پایگاهشان در جامعه
تقویت شده است. اگر شخصیتهای اصلاحطلب رد صلاحیت میشوند نه
به دلیل نداشتن صلاحیت است، بلکه به دلیل پایگاه گسترده مردمی
است؛ زیرا اگر این افراد تایید شوند رای مردم با آنها خواهد
بود. اگر در مورد این افراد حرف جدی وجود داشت که میتوانست
منجر به رد صلاحیت شود در محاکمات آنها مطرح میشد. اگر
اصلاحطلبها به اتهام اجتماع و تبانی که مصداق آن تشکیل یک
جلسه حزبی یا شرکت در یک راهپیمایی است، به سالها زندان محکوم
میشوند برای این است که هیچ نقطه ضعفی از آنها ندارند.
بنابراین اصلاحطلبها به این معنا و بهطور عام به وسیله
ابزارهای مانند شورای نگهبان و دادگاهها حذف شدند اما پایگاه
آنها در جامعه تقویت شده است. تندروها نگران این هستند که
اصلاحطلبان از هر چهرهای که حمایت کنند، آن چهره رای
ميآورد.
قطعا آقای خاتمی به عنوان یک چهره محوری و اصلی اصلاحطلبها
محسوب میشود، اگر این فشارها نبود دایره فعالیتهای او هم
گسترش پیدا میکرد. الان ما خیلی قدرت انتخاب نداریم. یک قسمت
محدودی برای فعالیتهای تشکیلاتی ما باقی مانده است. در فضاي
باقیمانده تلاش میشود و آقای خاتمی، حزب اعتماد ملی و سایر
گروهها و احزاب اصلاحطلب هم تلاش میکنند. انجمنها و تشکلهای
دانشگاهی و حوزوی هم فعالیت میکنند. آن بخشهایی که میدان عمل
دارند در حد وسع خود تلاش ميكنند. طبیعتا فعالیتهای آقای
خاتمی محدود شده است. نه امکان سخنرانی دارند نه میتوانند از
کشور خارج شوند و در مجامع علمي و ...شرکت کنند. ایشان باقی
ماندهاند و یک دفتر و یک تشکیلات غیرسیاسی باران، این همه
حیطه فعالیتی هست که برای آقای خاتمی باقی مانده است. آقای
خاتمی در همین محدوده کوچک در حال فعالیت است. ما در جبهه
اصلاحات به دلیل برخوردهایی که شده به رغم پايگاه گسترده
اجتماعي، تشکیلات گستردهای نداریم که فعالیت کنیم.
در انتخابات اگر یک رقابت منطقی بین دو جناح سیاسی شکل نگیرد،
منشا مشارکت گستردهای نخواهد شد. من معتقدم که اصلاحطلبها و
جریان دولت تدبیر و امید مجموعا اگر از چهرههای کم نام و نشان
هم حمایت کنند، باز هم رایآور خواهند بود. این چیزی است که
تندروها نگران آن هستند.
پیک نت 18 آذر |