احمد خرم وزیر راه دولت خاتمی و گفته می شود از کارآمدترین و
سیاسی ترین چهره های آن دولت بود. روزنامه «آرمان» با وی
مصاحبه ای کرده که خلاصه آن را می خوانید:
«حضور
اصلاحطلبان در صحنه سیاسی کشور تنها به مجلس شورای اسلامی و
برخی دولتها خلاصه میشود و آنها در بقیه ارگانهای نظام جایی
ندارند. شما مثلا در صدا وسیما هیچ شخص اصلاحطلبی را نمی
بینید؛ یعنی خیابانها معمولأ برای اصلاحطلبان یکطرفه است.
یعنی اگر اصلاحطلبان در مجلس و دولت نباشند باید در «منزل»
باشند. این اتفاق درست در دولت آقای احمدینژاد رخ داد.
برخی از کارشکنیهایی که هماکنون علیه دولت آقای روحانی انجام
میشود و این «دست به عصا راه رفتنها» و یا «دو دست به عصا
راه رفتنها» هم معلول همین عدم تغییرهاست. تازه هنوز در بدنه
دولت و در سطح مدیران میانی و عملیاتی مدیرانی هستند که تفکرات
احمدینژاد را دنبال میکنند. همین برخی مدیران میانی هم در
حال کارشکنی در کار دولت آقایروحانی هستند. این افراد کاری را
که میتوان در یک هفته به سرانجام رساند، یک ساله انجام
میدهند. این مسائل باعث کند کردن حرکت دولت در آینده خواهد
شد. آقای روحانی باید هرچه سریعتر مدیرانی که با وی همراه
نیستند و صرفا برای گرفتن مسئولیت در دولت حضور دارند، شناسایی
کرده و به جای آنان مدیران همراه با دولت را جایگزین کند. این
مدیران هم اکنون از بالادست خود که آقای احمدینژاد است دستور
میگیرند. یعنی مدیران میانی دولت آقای روحانی به جای اینکه با
ایشان هماهنگ باشند، خود را با آقای احمدینژاد هماهنگ میکنند
و احمدینژاد هنوز هم برای آنان نقش رئیسجمهور را بازی
میکند. گمانم آقای احمدینژاد ازمدیران خود که در دولت آقای
روحانی حضور دارند خواسته به صورت هماهنگ عمل کنند و به شکلی
رفتار کنند که همچنان در دولت باقی بمانند تا بتوانند به
دستاوردهای بیشتری برسند.
روحانی هرچه زودتر باید برای این معضل چاره اندیشی کند. احمدینژاد
تمام تلاش خود را می کند تا دوباره به عرصه مدیریت اجرایی کشور
بازگردد. برای انتخابات مجلس هم برنامه جدی دارد و تلاش میکند
حامیانش کرسیهای بیشتری را در مجلس به دست بگیرند.
دولت آقای خاتمی علاوه براینکه در مسائلی مانند توسعه اقتصادی
یا توسعه سیاسی و مدنی دولتی بسیار قوی و کارآمد بود از یک
مدیریت کاملا دموکراتیک در درون خود بهره میبرد. آقای خاتمی
نسبت به آقای روحانی دموکرات تر بودند. تمامی معاونان و مدیران
کل دولت اصلاحات توسط وزیران و به صورت کاملا تخصصی انتخاب
میشدند.
برخلاف
احمدینژاد که دولتش غیرتخصصی کار می کرد. آقای خاتمی در مسائل
مختلف حوصله و تدبیر زیادی به خرج میدادند؛ در صورتی که آقای
احمدینژاد به صورت فیالبداهه به یک تصمیم میرسید.
احمدینژاد هنگامی که میخواست یک مساله را به تصویب هیات
وزیران برساند اگر نظراتی برخلاف میلش از سوی اعضای کابینه
مطرح میشد از اعضای کابینه میخواست «صلوات»
بفرستند. نکته دیگر اینکه آقای احمدینژاد چندین برابر
اقداماتی که میتوانست انجام دهد به مردم وعده داده بود؛ یعنی
مردم بیش از آنکه احمدینژاد را به خاطر عملکردش دوست داشته
باشند به خاطر وعدههایش دوست داشتند. البته این در زمانی بود
که ماهیت وی و دولتش برای مردم آشکار نشده بود. آقای
احمدینژاد در طول دوران ریاستجمهوریاش سی و پنج کلنگ
پروژههای عظیم پتروشیمی به زمین زد که از این سیوپنج پروژه
تنها دو پروژه به بهره برداری رسید. احمدینژاد عنوان می کرد
دولت در هر سال هزار کیلومتر راهآهن میسازد. یعنی در طول هشت
سال 8 هزار کیلومتر راه آهن ساخته میشود. با این وجود پس از
دولت ایشان تنها 920 کیلومتر راهآهن در کشور ساخته شده بود.
یعنی چیزی در حدود یکهشتم وعدهای که به مردم داده بود. مساله
مهم دیگر دولت آقای احمدینژاد این بود که جناح رقیب را «کن
فیکون» کرد. در دولت آقای خاتمی اغلب معاونان و مدیران کل
استانها از جریان اصولگرایی انتخاب شدند. فضای تعامل بین
اصلاحطلبان و اصولگراها برقرار شده بود و همه در کنار هم به
دغدغههای مردم میپرداختند. این در حالی است که در زمان آقای
احمدینژاد، یک مدیرکل اصلاحطلب در کشورانتخاب نشده بود. در
کنار این مساله باید عنوان کنم که آقای روحانی تلاش کرده که یک
حرکت اعتدالی در پیش بگیرد. اما این حرکت اعتدالی به ضرر جریان
حامی ایشان و به سود اصولگرایان تمام شده است. در این شرایط
بعید نیست که زمینه برای حضور دوباره احمدینژاد یا یک
احمدینژادی در کشور فراهم شود.
تنها روزنه امید آقای روحانی این است که دولت در
مذاکرات
هستهای که متأسفانه به درازا هم کشیده است به یک دستاورد بزرگ
دست پیدا کند. در چنین وضعیتی امیدها نسبت به دولت تدبیر و
امید افزایش پیدا میکند و دولت با روحیه مضاعفی به کار خود
ادامه میدهد.
من تا پیش از پایان این دور از مذاکرات به دوستان خوشبین هشدار
میدادم که اگر
آمریکا
در این چارچوب تعیین شده به ایران جواب مثبت بدهد و با ایران
به توافق برسد دیگر آمریکا نیست. آمریکاییها پس از سی سال
درحال عقدهگشایی هستند. ما باید خود را مهیای شرایطی کنیم که
بتوانیم یک مدت طولانی با این تحریمها زندگی کنیم. اینکه ما
فکر کنیم که یکشبه تمامی تحریمها برداشته میشود اشتباه
است.این تحریمها به صورت تدریجی برداشته میشود و به این شکل
هم نیست که این اتفاق در یک دولت رخ بدهد؛ بلکه به دولتهای
بعد ازآقای روحانی خواهد رسید. با این وجود آمریکا به این
نتیجه رسیده است که نباید با ایران مقابله کند. آمریکا به
دنبال یک ایران مقتدر اما مهار شده در منطقه خاورمیانه است.
دولت از ابتدا نباید همه تخممرغهای خود را در سبد تحریمها
قرار میداد. اگر دولت با همان همتی که در مذاکرات هستهای از
خود نشان داده به مسائل اقتصادی و معیشتی مردم توجه میکرد
بسیاری از مشکلات دولت تاکنون حل شده بود. آقای روحانی باید یک
کمیته اجرایی را که از افراد بسیار قوی و مجرب تشکیل شده بود،
مأمور ساماندهی خسارتهای باقی مانده از دولت احمدینژاد قرار
میداد تا حرکت دولت از همان ابتدا شتاب بیشتری بگیرد.برای این
مساله هنوز هم دیر نشده است.دولت باید یک کمیته حل و فصل فوری
مشکلات مردم را از مجرب ترین افراد تشکیل دهد.
درباره انتخابات مجلس آینده
باید بگویم که اصولگرایان هنوز نتوانسته اند اختلافات کلی خود
را مرتفع کنند و به همین دلیل اجماع و اتحاد اصولگرایان در
انتخابات مجلس امر دور از دسترسی خواهد بود. اختلاف اصلی در
جریان اصولگرایی هم مابین جبهه پایداری و اصولگرایان معتدل
است. به نظر میرسد که جبهه پایداری با برنامه ریزی در حال
بازی کردن نقش اپوزیسیون در درون جبهه اصولگرایی است. این نقش
بازی کردن اما به ضرر اصولگرایان تمام شده است؛ چرا که پس از
مدتی همه اصولگرایان به این نتیجه رسیدند که اختلافات در درون
این جبهه بسیار عمیق و شکافها بسیار بزرگ است.
در زمان آقای احمدینژاد کسانی که با ایشان هماهنگ بودند در هر
جایی که بودند به شکلهای مختلف از منصبهای خود سوءاستفاده کردند.
پرونده
معاون اول
آقای احمدینژاد یکی از این پروندهها بوده که افشا شده است.
یکی از پروندههای دیگر معاونین آقای احمدینژاد که هم اکنون
روی میز است پرونده مربوط به 120میلیارد تومان رانت خواری در
کیش
است. بسیاری از پروندهها به دلیل اینکه نزدیکان احمدینژاد در
آن دست داشتهاند
هنوز
رسیدگی نهایی نشده است. همه این مسائل در انتخابات مجلس آینده
تأثیرگذار است. اصولگرایان تاکنون نتوانستهاند پاسخ مناسبی به
افکار عمومی جامعه درباره عملکرد دولت مورد حمایت شان بدهند.
اگر تا انتخابات مجلس هم نتوانند پاسخ مناسبی به این مسائل
بدهند مطمئنا در انتخابات مجلس شکست خواهند خورد. در هشت سال گذشته
ما شاهد افزایش فساد اقتصادی در کشور بودهایم. در گذشته هم
این مسائل در کشور وجود داشته است؛ اما نه به این میزان و نه
به دست مدیران کلان. همه این عوامل سبب روی برگرداندن مردم از
اصولگرایان که احمدینژاد نماینده آنها برای ریاست جمهوری بود،
شده است. در نتیجه اصولگرایان برای انتخابات مجلس کار دشواری
در پیش رو خواهند داشت. این مساله را اگر در کنار تندرویهای
اصولگرایان در مجلس نهم و مقابله با دولت آقای روحانی که دولتی
برآمده از آرای مردم است قرار بدهیم به این نتیجه میرسیم که
اگر اصلاحطلبان اندکی تدبیر و اتحاد به خرج دهند به راحتی
اصولگرایان را در انتخابات مجلس به مانند انتخابات ریاست
جمهوری شکست خواهند داد.
زمینه
اجماع هم به خوبی در میان اصلاحطلبان به وجود آمده است. هم
اکنون تمام عقلا و بزرگان اصلاحطلب بر اجماع و وحدت رویه در
انتخابات آینده تأکید دارند. محور اجماع تمامی اصلاحطلبان هم
باید آقای خاتمی باشد. نکته جالب این است که احمدینژاد هم به
این نتیجه رسیده است که وضعیت اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس
آینده بهتر از اصولگرایان است.
پیک نت 24 آذر |