عدهای برای بازگشایی سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات
ایران در روزهای گذشته بیانیهای نوشتهاند و برای گرفتن امضا
سراغ روزنامهنگاران میروند، به نظر میرسد این جمع با
هماهنگی معاونت مطبوعاتی در پی بازگشایی سندیکا هستند.
این ماجرا تا چه حد صحت دارد؟ و این «عدهای» چه کسانی هستند و
چقدر احتمال بازگشایی سندیکا وجود دارد؟ برای پاسخ به این
سؤالها سراغ محمد حیدری، آخرین دبیر سندیکای نویسندگان و
خبرنگاران رفتهام. او میگوید:
«گمان نمیکنم پای دولت و وزارت ارشاد در میان باشد، این
جریان، حرکت محدود گروهی فرصتطلب است.کار آنها به سامان
نخواهد رسید، تنها ممکن است برای عدهای جوان پرشور و
علاقهمند، سبب سرخوردگی دوباره شود. بنابراین خواستم به این
گروه از فعالان رسانهای نسلهای بعد آگاهی و هشدار بدهم.»
سندیکای نویسندگان خبرنگاران مطبوعات در پنجم مهر سال
۱۳۴۱
شمسی با همت حدود چهل تن از شاغلان مطبوعات آن زمان شکل گرفت و
در جلسهای در گوشه پارک شهر تهران اساسنامه آن تصویب شد. این
سندیکا در جریان انقلاب و اعتصاب مطبوعات نقشی تعیین کننده
ایفا کرد اما پس از انقلاب، حاکمیت بتدریج جلوی فعالیت آن را
گرفت. حیدری می گوید این سندیکا تا سال
۷۶
فعال بود. او چرایی تعطیلی سندیکا را در سال
۷۶
در این گفتوگو میگوید.
درباره حرکتی که به آن اشاره شد،
من از نوشتهای که آقای محمد آقازاده در صفحه خودشان و در یک
صفحه دیگر گذاشتند از جریان آگاه شدم. در تماس با آقای آقازاده
ایشان سه اسم را بردند که متوجه شدم جریان بیپایه نیست. یکی
از این سه اسم مربوط به کسی است که هیچگاه نه روزنامهنگار
بوده و نه عضو سندیکا، اما با چسبانیدن خود به دو - سه عضو
بیتوجه سندیکا، خود را در بین روزنامهنگاران جا زده است.
همین فرد و عدهای دیگر کمابیش یک سال و نیم پیش حرکتی را آغاز
کرده بودند. آنان یکی از اعضای سندیکا بنام قای امیر باقری را
که سه چهار ماه پیش درگذشت، جلو انداخته بودند. در تماسی که با
آن مرحوم داشتم، وی را از این همراهی بر حذر داشتم، اما وی گفت
حرکت آنها ربطی به سندیکا ندارد و قصد تشکیل یک نهاد با
عنوان روزنامهنگاران مستقل را دارند. نام این شخص که دیشب
شنیدم نشان میدهد این جریان دنباله همان ماجرا است و گویا
دیگر ابا ندارند که در زمینه استفاده از نام و امکانات
باقیمانده از سندیکا هم پرده پوشی کنند.
البته
یک نفر از این گروه، جزو اعضای قدیمی سندیکاست که مسئولیتی هم
داشته است. به دو دلیل از ذکر نامش خودداری میکنم. اول این
که به همراهی ایشان با آن جریان هنوز اطمینان کامل ندارم، دوم
اینکه با فرض همگامی ایشان با آن جریان، بر اساس سنت سندیکا
میباید موضوع و نام ایشان در سندیکا مطرح شود و در آنجا
نظریات موافق و مخالف مطرح گردد، سپس نتیجهگیری شود این روند
همیشه در سندیکا جاری بوده و ما نهادی با نام شورای داوری
داشتیم که به این موارد رسیدگی میکرد. نفر دوم یک فرد عادی از
اعضای سندیکا است که نام وی را هم به همین دلایل ننوشتم. نفر
سوم همان فرد غیر مطبوعاتی است. درهرحال و اینکه مجموع آنها
چند نفر باشند، به دلایل گوناگون موفق به کاری نخواهند شد و من
اگر در این زمینه مطلب نوشتم با توجه به این واقعیت بود که همه
مانند آقای آقازاده تجربه و بینش ندارند که از امضای چنان متنی
خودداری کنند. بنابراین خواستم به این گروه از فعالان رسانهای
نسلهای بعد آگاهی و هشدار بدهم وگرنه ازنظر خودم که تمام
جوانب را در نظر دارم، کار آنها به سامان نخواهد رسید، تنها
ممکن است برای عدهای جوان پرشور و علاقهمند، سبب سرخوردگی
دوباره شود.
منظورتان از امکانات باقیمانده سندیکا چیست؟ میخواهم بدانم
ساختمان سندیکا کجاست و چقدر ارزش دارد؟ و چه امکانات دیگری
دارد؟ این امکانات حالا دست کیست؟
ساختمان نیمه تمام سندیکا در مالکیت سندیکا است. اصل سند آن
نزد آقای مهاجر و فتوکپی آن نزد من است. ارزش آن را نمیدانم،
چون اطلاعات کافی در مورد مستغلات ندارم. همینجا از فرصت
استفاده میکنم و یادآور میشوم امکان سوءاستفاده از این
ساختمان و یا حساب سپرده ثابت (مانده وجوه کمکهای مردمی به
اعتصاب سال
۵۷)
وجود ندارد، زیرا در اساسنامه سندیکا در این موارد
پیشبینیهای دقیق و شفافی شده است. بیشتر نگرانی من علاوه بر
موردی که در بالا ذکر کردم، سوءاستفاده از نام نیک سندیکا در
راستای کارهای نادرست است.
مثلاً چه سوءاستفادههایی؟
مراجعه به این و آن، اخاذی، گرفتن امتیاز و... قبلاً به یک
مورد برخورد کرده بودم و جلویش را گرفتم.
چه موردی؟
همینکه بنام عضویت در سندیکا و روزنامهنگار بودن از افراد و
یا سازمانها امتیازاتی میگرفتند.
مثلاً چه امتیازاتی؟ لطفاً مصداقیتر بگویید؟
مثلاً در دهه
۷۰ ...
کاغذ، فیلم، زینگ که حالا دیگر رخ نمیدهد. یا گرفتن کارت
خبرنگاری برای ورود به طرح ترافیک که آنهم مربوط به دهه هفتاد
است.
الآن ساختمان سندیکا خالی است؟
عرض کردم که ساختمان نیمه تمام است. دلیل نیمه تمام ماندن
آنهم وقوع انقلاب و سپس جنگ بود که موجب شد نتوانیم برای
تکمیل آن پول تهیه کنیم.
سندیکا در سال
۷۶
از فعالیت منع شده است. چطور ممکن است زمزمهی فعالیت
دوبارهاش مطرح شود؟ یعنی معاونت مطبوعاتی و دولت قصد دارند
امکان فعالیت دوباره به سندیکا بدهند؟
خیر خانم. گمان نمیکنم پای دولت و وزارت ارشاد در میان باشد،
این یک حرکت محدود گروهی فرصتطلب است.
هنوز سندیکا بهعنوان شخصیت حقوقی موجودیت دارد؟
سندیکا تا ده روز پیش از تشکیل جلسه مجمع عمومی انجمن صنفی
فعال بود و دهها عکس، سند و نامه از فعالیت دوران بعد از جنگ
سندیکا موجود است که در زمان مقتضی برای ثبت در تاریخ و آگاهی
همگان منتشر خواهم کرد. فقط یک آدرس میدهم: همین جناب حسین
انتظامی را زمانی که مدیرکل مطبوعات داخلی بودند (دوره وزارت
آقای میر سلیم) به بهانه بزرگداشت روانشاد علی اکبرکسمائی به
دبیرخانه سندیکا دعوت کردم تا ماهیت فعالیت صنفی ما را از
نزدیک ببیند. ایشان هم آمد و در جمع اعضای سندیکا ساعتی نشست و
هنگام رفتن از من خواست در وزارت ارشاد به دیدارش بروم. داستان
ازاینقرار بود که بنده، احمد بشیری، شادروان ناصر مفخم،
شادروان حسن شهرزاد و تنی چند از دیگر همکاران علاقهمند
آنقدر دوندگی کردیم تا موافقت وزارت کار را برای برگزاری مجمع
عمومی گرفتیم، فقط وزارت ارشاد مخالفت میکرد و به همین دلیل
آقای انتظامی را دعوت کرده بودم. بعد که به ملاقات ایشان رفتم
و اتفاقا دیدم آقای بلوری و مرحوم ایوب کلانتری هم برای کار
دیگری در آنجا هستند. ایشان موافقت وزارت ارشاد با تشکیل مجمع
عمومی و به عضویت گرفتن نزدیک به 250 روزنامهنگار جوان را که
درخواست عضویت داده بودند اعلام کرد. ما متن فراخوانی را تهیه
و امضاء کردیم و در جلسهای قرار بود دو امضای نهائی آقایان ….
و …. (صاحبان امضای دوران فترت بر طبق اساسنامه) زیر آن گذاشته
شود که در میان بهت و حیرت همگان نخست آقای …و سپس با تأثیر
گیری از ایشان آقای .... از امضاء گذاشتن همراه با مهر سندیکا
زیر متن خودداری کردند. وقایع بعدی بهسرعت اتفاق افتاد و به
تشکیل انجمن صنفی (که آقای ..... هم عضو آن شد) انجامید. حال
میماند اینکه آقای...... خود توضیح دهند چرا چنان موضعی
گرفت؟
بدین قرار سندیکا تا سال
۷۶
دایر، فعال و اثرگذار بود. یک نمونه از نمونههای اثرگذارش
نوشتن نامهای به امضای چند تن از بزرگان سندیکا به آقای ناطق
نوری (رئیس وقت مجلس) موجب مسکوت گذاشتن لایحه فوقالعاده
خطرناک قانون جدید مطبوعات شد.
اسامی برخی را سه نقطه گذاشتهاید. این سهنقطهها چه کسانی
هستند؟ چرا نباید اسمی از آنها برده شود؟
برای آنکه این روند یک موضوع درون سندیکائی است و بر اساس
اصولی که ما بدان پایبند هستیم، اینگونه امور باید نخست در ارکان
سندیکا مطرح شود و سپس اگر تقصیر کسی ثابت شد، اعلام عمومی شود.
نمونه این رویه را در دوران اعتصاب
۶۳
روزه شاهد بودیم که چند تن هم برخلاف تصمیمات سندیکا کارهایی
انجام میدادند و هم علیه آن اقدام میکردند. نام این افراد تا
زمانی که هیئت داوری سندیکا رسیدگی و رأی خود را اعلام نکرد،
افشا نشد.
چه شد که از فعالیت سندیکا جلوگیری شد؟
ما همه زمینهها را برای برگزاری مجمع عمومی و عضو کردن حدود
۲۵۰
داوطلب عضویت در سندیکا (جوانان بعد از انقلاب) فراهم کرده
بودیم که درست در لحظه ورود به مرحله عمل دو تن از صاحبان
امضاء، از امضای صورتجلسه خودداری کردند. نکته دیگر دعوت از
یک چهره سیاسی برای سخنرانی در سندیکا بیاطلاع ما بود که موجب
شد وزارت کار و سایر سازمان هائی که با زحمت و مرارت موافقت آن
ها را برای تشکیل مجمع عمومی گرفته بودیم، نظرشان را تغییر
بدهند.
پس با این تفاسیر امکان اجازه فعالیت مجدد سندیکا وجود ندارد.
درست میگویم؟
شاید داشته باشد، ولی من یکی دیگر نا و نفس این کار را ندارم.
دیگران هم همتش را ندارند.
:http://www.facebook.com/l.php?u=http%3A%2F%2Fkhabarnegaran.info%2Farticle.php3%3Fid_article%3D4202&h=VAQHKMBfw
پیک نت 24 آذر |