علی اكبر ناطق نوری در سومین همایش نقش پژوهش در فرآیند
قانونگذاری که روز گذشته در ساختمان مجلس آغاز به کار کرد گفت:
برای یک جامعه سعادتمند هم قانون درست و صحیح لازم است و هم
مجریان لایق و درست.
مجلس مرکز دموکراسی در همه کشورهای دنیاست که در کشور ما نیز
از عهد مشروطه تا به امروز وجود داشته است، از اوایل انقلاب
اسلامی تا به امروز بیست سال سابقه کار پارلمانی دارم،
بنابراین به عنوان یک کارشناس میتوانم در این حوزه صاحب
نظر باشم.
طبق قانون اساسی هیچ کسی حق انحلال مجلس آن را ندارد، حتی در
زمان بازنگری قانون اساسی برخی از افراد پیشنهاد انحلال آن را
داده بودند که یکی از کسانی که با این پبشنهاد مخالفت کرد،
مقام معظم رهبری بود. بنابراین مجلس شورای اسلامی طبق قانون
اساسی قابل انحلال نیست و مصوبات آن را هم بعد از تایید شورای
نگهبان هیچ کس نمیتواند نادیده بگیرد.
این مجلس بر اساس قانون اساسی علاوه بر قانونگذاری وظیفه
نظارت بر قوای دیگر را نیز دارد، همه نمایندگان حق دارند در
برابر هر موضوعی که احساس میکنند سوال کنند و حتی میتوانند
به عدم کفایت سیاسی نیز رای دهند، وزیر را استیضاح کنند
بنابراین نظام ما و قانون اساسی جایگاه خاصی برای مجلس شورای
اسلامی قائل است.
با توجه به این جایگاه حساس و پر مسئولیت همین نمایندگانی که
انتخاب میشوند که اختیار نظارت و دخالت در همه امور طبق قانون
را دارند مسئولیت سنگینی را خواهند داشت اما در این رابطه ما
مشکل داریم زیرا دموکراسی ابزار خودش را میخواهد و مجلس که
مظهر دموکراسی و افتخار ماست و ما افتخار داریم که در طول سی و
پنج سال هر یکسال انتخابات برگزار کردهایم و حتی در طول دفاع
مقدس تعطیل نشد.
این دموکراسی نیاز به ابزار دارد یعنی احزاب. بدون حزب نمی
توانیم دموکراسی داشته باشیم. مردم هر جایی که بخواهند برای
انتخاب خبرهها باید ابزاری باشد زیرا مردم عادی از کارگران،
کارمندان، دانشجویان و... اینها اهل خبره نیستند که بتوانند
کسی را انتخاب کنند و آنها به خبرهای نیاز دارند تا چارچوب
ها را برای آنها مشخص کند و گرنه در جمهوری اسلامی که ما هر
یکسال یک انتخاب در آن داشتهایم دچار قومیت
گرایی قبیله بازی یا موج میشویم.
طی 35 سال روی موج حرکت کردهایم و کشور بر روی موج اداره شده
است. یک روز یک موج می
آید عدهای با آن موج میآیند و عدهای با آن موج میروند و
به طور مثال جناح
A
که میآید همه جناح
B
را تصفیه میکند. در همه جای دنیا قواعد بازی وجود دارد اما ما
قواعد بازی را بلد نیستیم. یک رئیس جمهور می
تواند فقط معاونین و مشاورین و وزرا را به تشخیص خود عوض کند
اما ما میبینیم چون قاعده بازی را بلد نیستیم حتی فراش یک
مدرسه نیز عوض میشود.
بنابراین امروز ما نه قواعد بازی را بلدیم، نه ابزار دموکراسی
که حزب است را داریم، زیرا مردم در انتخاباتها باید به حرف
رئیس حزب توجه کنند و باید اعتماد کنند و او نیز کارشناس و
متخصصین را معرفی کند و مردم به حزب و برنامهها اعتماد کنند
اما در طی این مدت آسیبهای بسیاری از این بیقاعدگیها خوردهایم.
پیک نت 25 آذر |