هرچه زمان بیشتر می گذرد و تکههای پازل«خودبزرگ بین متوهم»
بیشتر کنار یکدیگر چیده می شود بهتر میتوان این گمانه را مطرح
کرد که احمدی نژاد نه تنها دل به انتخابات آینده مجلس بسته،
بلکه در رویاهای شیرین شبانهاش خود را در پاستور نشسته بر
صندلی قدرت در حال فیگور گرفتن و عکس انداختن می بیند.
از آن دست عکسهایی که«زائران سیاستباز» اکنون مشغول گرفتن
نمونههای انتخاباتی تکی ودسته جمعیاش با به اصطلاح
اعضای«دولت سایه» در پزهای گوناگون هستند، ازجمله عکس سفرهای
زیارتی؛ ازآن نوع که رهبرانقلاب می پسندد و به مناسبت اربعین
حسینی دستور انجامش را صادر کرد و از ذوب شدگان در ولایت- چه
مقامهای انتصابی و مسوولان انتخابی و چه مقلدان مصلحتی و
مریدان تقلبی- خواست فارغ از جایگاه و منصب حال و گذشته اشان
خودی نشان دهند.
درحالیکه احمدی نژاد همراه با الهام و نیروهای حفاظتی حکومتی
مسیر نجف تا کربلا را پای پیاده طی می کرد تا در مرقد حضرت
سیدالشهدا توبه کند، عکس بیندازد و پیام سرسپردگی دوبارهاش را
ارسال کند، دیگر اعضای تیم انتخاباتیاش نیز ساکت ننشستند و
براساس یک سناریوی از پیش طراحی شده کمیت و کیفیت پیامهای
ارسالی را بالا بردند تا نکند جواز فعالیتهای سیاسی آینده
خدشه دار شود!
طبیعی است که وقتی او از تلاشهای چند ماه گذشتهاش برای نزدیک
شدن به اصلاح طلبان نتیجهای نگیرد و حتی سیدمحمد خاتمی هم با
آن حسن خلق حاضرنشود وقت ملاقات کردن یا مجوز تلفن زدن به این
«کوتوله سیاسی» بدهد، وی به کدام سو خواهد غلطید و به سمت چه
کسی دست دراز خواهد تا شاید نمونه ی موفقیت آمیزش درانتخابات
سال
۸۴
رقم خورد و نمونه ی فاجعه بارش در سال
۱۳۸۸.
در مورد اول نام قالیباف چند روز مانده به انتخابات ازجایگاه
نامزد مطلوب حاکمیت قلم خورد و در مورد دوم انتخاباتی فرمایشی
و مهندسی شده برگزار شد تا حق میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی
زیرپاگذارده شود تا رهبری بتواند شاهد تداوم ریاست جمهوری فردی
باشد که از هاشمی رفسنجانی به او نزدیک تر شده باشد و هم موضع
تر!
در شرایط جاری حاکم برکشور که جریان اقتدارگرا بدون فرد
هدایتگر شناختهای است و دچار ریزش و تشتت شدید و جبهه ی
پایداری جریان همیشه مغلوب بزرگ انتخاباتهای پیشین، منزوی است
و بدون یاور و یاور، و درمقابل احتمال پیروزی اصلاح طلبان و
تحول خواهان درافق آینده روشن تر ازهمیشه است، تنها یک
فرد«متوهم و خودبزرگ بین» با آن پیشنه ی تخریبگر وآن فساد همه
جاگیر است که می تواند خوش خیالانه چنین شال و کلاه کند و خود
را به وسط میدان بیندازد، آن هم بییال و کوپال و بیشمشیر و
سپر.
این شرایط تنها یکراه پیش پای احمدی نژاد و تئوری پرداز محبوب
او میگذارد و یک آرزو درمقابل اندک یاران باقی مانده اش. تنها
راه ممکن برای وی و جبهه ی پایداری این است که روابط سیاسی
شکرآب شده با رهبری را به هر نحو ممکن ترمیم سازند و باز ژتون
بازی هدیه بگیرند، و درکنارش دل به این آرزو ببندند که حسن
روحانی نتواند به وعدههای انتخاباتی خود عمل کند و درنتیجه
رای دهندگان پیشین ناامید گردند و درتحولات سیاسی پیش رو خانه
نشین شوند و یا حتی در انتخاباتهای آینده در مقابل رئیس جمهور
منتخب خویش و نامزدهای مطلوب دولتش بایستند.
مسلم است که تنها شرایط تعلیق مذاکرات هستهای و چشم انداز
مبهم آن، درکنار روند نزولی مرگبار قیمت نفت که بودجه و
اقتصاد ایران را تحت تاثیر شدید قرار داده و از یک کارت برنده
درجهت رونق تولید و بهبود معیشت مردم به کارتی بازنده تبدیل
شده است که روند افزایش اشتغال و کاهش تورم را معکوس و در ریل
دولت احمدی نژاد خواهد انداخت، غایت آرزوی اقتدارگرایان است،
هرچند که به زیان منافع ملی ایران باشد.
با این راهبرد است که سه چهره ی شناخته شده دیگر به میان
میآیند تا شاید بتوانند نقش خود را خوب ایفا کنند. آنها شرکت
در مراسم مورد علاقه ی رهبری را کنار میگذارند تا به مسائل
مهمتری بپردازند و وظایفی لازم تری را انجام دهند. این افراد
در تهران می مانند تا هم سنگر را خالی نگذارند و هم پیامهایی
از نوع دیگر را به جناح محافظه کار، به ویژه راس قدرت ارسال
دارند تا نشان دهند سیاست برای آنها از زیارت مهمتر است و
بازگشت به قدرت فراتر از هرچیز- هر چه باشد این درس را در مکتب
مکیاول خوب آموخته اند!
درچارچوب تقسیم کار انجام شده اسفندیار رحیم مشایی روزچهارشنبه
تعدادی از حامیان احمدی نژاد را دورخود جمع میکند و سخنانی
پشت پرده میگوید، اما این سیگنال را نیز به بالا می فرستد
که«در یکسال اخیر برای ایجاد انسجام میان احمدی نژادیها برای
همیشه از سیاست کنار کشیدم. متاسفانه تفرق و سرخوردگیهای
ایجاد شده در اردوگاه حامیان آقای احمدی نژاد به نفع جریان
هاشمی تمام شد و ما باید مانع ادامه این وضع شویم.»
وی در اجرای نقش یک فدایی پاک باخته و گوسفند آماده به ذبح،
درمسلخ سیاست اضافه میکند که«اگرجبهه پایداری و حزب اللهیها
به دلیل نزدیکی من با آقای احمدی نژاد از ایشان حمایت نمیکنند
من از همین امروز اعلام کناره گیری از ایشان میکنم. نباید
سرنوشت جریان عدالتخواه به زلف یک نفر گره زده شود.»
مشایی درنهایت به نکتهای اصلی و موضوع مورد علاقه ی آیت الله
خامنهای می پردازد و براساس نسخهای که خود برای جبهه پایداری
نوشته پای توبه نامه را داوطلبانه امضا میکند:«امروز که به
حوادث
۵
سال اخیر نگاه میکنم با خود میگویم همان موقع که رهبرمعظم
انقلاب در پندی حکیمانه معاون اولی اینجانب را موجب سرخوردگی
دوستداران آقای احمدی نژاد خواندند دیگر به مصلحت نبود که
اینجانب درصحنه و درکنار آقای احمدی نژاد بمانم و حتی کاندیدای
ریاست جمهوری شوم.»
درگوشه ی دیگر، رئیس ستاد انتخابات سال
۱۳۸۸
رخت نو بر تن می کند و چهرهاش را گریم، تا به صحنه وارد شود و
درنقش یک قهرمان تعزیهگردانی کند. او درمصاحبهای با«تسنیم»
به بازخوانی رویدادهای آن دوران خونبار می پردازد تا نشان دهد
چگونه یک تنه، حتی بدون مشورت و هماهنگی با محصولی وزیرکشور،
با توطئهای بزرگ مقابله کرده و نظام را نجات داده است، اما
کسی قدردان آنان نیست: هدف معترضان به انتخابات«با این دور
باطل»، بحثشان انتخابات نبود. بحث براندازی نظام را داشتند و
دنبال این بودند که نظام را از ریشه بکنند و درغرب هم برنامه
ریزی شده بود و در داخل نیز عدهای با آنها همسویی میکردند.
کامران دانشجو هم این مقدمه چینیها را انجام می دهد تا نشان
دهد که در برهههایی خاص خطارکار بوده و درجمهوری اسلامی تنها
یک نفر است که هیچگاه اشتباه نمیکند و خطا از او سرنمی زند!
چهره ی محبوب مصباح یزدی نیز با ظاهری فریبنده درجریان بازگویی
جزئیات نشست نمایندگان دو نامزد با رهبری خودخواسته به گناهان
گذشتهاش اعتراف میکند: هیچکدام درآن جلسه ازتقلب حرفی نزدند
و حتی آقای آخوندی گفت که تقلب دراین سطح نمیتواند صورت بگیرد
و من به آقای آخوندی گفتم«چرا اینجا میگوئید و اما بیرون
نمیگوئید». با این پاسخ آیت الله خامنهای«برگشتند و یک
مقداری با تندی به من گفتند شما پاسخ ندهید که درهمین حین
فهمیدم اشتباه کردم.»
بازیگر دیگر این نمایشنامه ی سیاسی محمدعلی رامین است که نقش
محوله به او کاتبی جبهه پایداری است و وظیفهاش انتقاد از سکوت
رئیس جمهور در مراسم
۱۶
آذر در برابر شعار«رفع حصر از فتنه گران» و همچنین سخنان روز
بعد وی درهمایش ارتقای سلامت اداری در نفی دارندگان«اطلاعات،
تفنگ، سرمایه، سایت، روزنامه و خبرگزاری» که به تعبیر حسن
روحانی«اگردراختیار ابوذر و سلمان هم باشد، فاسد می شوند!».
وی در نامه ی سرگشاده ی خود«دو انتقاد» را همراه با چند
پرسش«شفاف و خیرخواهانه» مطرح میسازد تا هم پیام سرسپردگی
بفرستد وهم دستور کار آینده ی جریانهای خودسر را روشن
سازد:«چه تضمینی هست که فتنه گران، وقتی بدون عذرخواهی و اظهار
پشیمانی ازحصر خارج شوند، گستاخانه تر از قبل به ادامه فتنه
۸۸
نپردازند و کشور را درشرایط مدیریت تحریمها و وسط مذاکره با
آمریکا و در بحبوحه کشتارمسلمانان توسط داعش و دیگرمعضلات، به
آشوب نکشانند؟»
«آیا حکومت میتواند بدون تشکیل دادگاه و مجازات جنایتکاران،
موسوی و خاتمی وکروبی را آزاد کند؟ اگرمجرمان بدون محاکمه و
مجازات آزاد شوند، آیا اقدام خودسرانه مردم مظلوم و داغدیده
را پیش بینی کرده اید؟ عوارض این ماجرا چه خواهد شد؟… پس
بپذیرید که حصر سران فتنه، صیانت از جان آنهاست.»
این مجموعه خوش رقصیها و این میزان نقش بازی کردنها همگی
حاکی از این است که جریان متکی به احمدی نژاد نه تنها دل به
انتخابات آینده مجلس بسته، بلکه خود او نیز در رویاهای
شبانهاش خود را باز در ساختمان پاستور، نشسته بر صندلی قدرت
می بیند و در حال فیگور گرفتن و عکس انداختن!
وی چند ماه پیش به انحای مختلف تلاش کرد تا به اصلاح طلبان
نزدیک شود و با توجه به باخت بالای آنان در پیروزیهای آینده
موش نحیف خود را داخل دیگ انتخابات آنان بیندازد و در زمان
مناسب«انا شریک» بگوید. اما بخت با او یار نبود چون زود متوجه
شد که دراین بازار نمیتواند به اصلاح قورباغه را رنگ کند و
جای فولکس واگن بفروشد و جنس بنجلی را که مفت نمی ارزد به
مشتریانی فهمیده و خوش حساب غالب کند.
این«خودبزرگ بین متوهم» دنیای سیاست ایران، اکنون درشرایطی که
از آن سو دست رد به سینهاش خورده است، بازاز سر ناچاری راهش
را کژ کرده تا بساطش را در بازار پیشین بگستراند، اما بعید است
که دیگر کسی فریب این«کوتوله سیاسی» و اعوان و انصار بیبصیرت
و بیریشهاش را بخورد، الا این که بازحاکمان گمان کنند که
رمالها و طالع بینها هستند که درفضایی پوپولیستی آینده سیاسی
جمهوری اسلامی را رقم می زنند!
—
برگرفته از: فیس بوک نویسندهپیک نت 27 آذر |