صلح هدف ملی ما است. اگر بدست آمدن صلح در افغانستان کار ساده
ای بود، این مهم سالها پیش بدست آمده بود،“
رئیس جمهور تازه برگزیده افغانستان- محمد اشرف غنی- در بازگشت
از سفر خود به چین روز نخست نوامبر این را گفت. هدفی که به نظر
می آید بیش از همیشه دور از دسترس است.
سلف او، حامد کرزی، به حامیان غربی و متحدین خود پشت کرد بعد
از آنکه آمریکا ادعا کرد که در انتخابات ریاست جمهوری سال
۲۰۰۹میلادی
تقلب گسترده ای صورت گرفته است. او هیچوقت با باراک اوباما
رییس جمهور آمریکا آشتی نکرد و دیگر به واشنگتن برای ادامه
گفتگوهای صلح با طالبان اعتماد نداشت. کرزای تصمیم گرفته بود
تا به توافق صلح مستقلا و بدون شرکت آمریکا دست یابد.کرزی فکر
می کرد که تروریست و فتنه تنها به اینگونه قابل حل است که آنها
از شر نیروهای خارجی خلاص شوند و بدینگونه بدون واسطه با
طالبان به صلح برسد. تلاشهای وی برای رسیدن به صلح با
“براداران عزیز”- آنگونه که وی طالبان را خطاب می کرد- تا
آخرین روز حضور وی در دفتر ریاست جمهوری،
۲۹
دسامبر ادامه داشت بدون آنکه نتیجه محسوسی داشته باشد.
آقای غنی همچنین به نظر نمی رسد که به کمک آمریکا برای از
سرگیری گفتگوها با طالبان نیازی داشته باشد. کرزای با کارت قطر
برای داشتن گزینه میانجی بازی کرد، اما غنی شاید عربستان سعودی
و یا چین را ترجیح دهد. او گفت که رهبران چین، با داشتن ارتباط
محکم با پاکستانی که مانند پایه ای در پشت سر برای طالبان است،
می تواند به عنوان میانجی امکان گفتگوها را با خروج نیروهای
خارجی فراهم کند.
قرارگاه باستیون در ولایت هلمند در
۲۶
اکتبر به نیروهای افغان سپرده شد. خاتمه حضور نیروهای بریتانیا
با پایین آمدن پرچم انگلستان شکل گرفت و قرار است تمامی
نیروهای خارجی تا پایان سال میلادی جاری از افغانستان خارج
شوند به جز نیروهای آمریکایی که حضوری مشروط خواهند داشت و این
همان دقایقی است که طالبان انتظار آن را می کشیدند.
آنها( طالبان) نقشه دارند تا از خروج نیروهای غربی و عدم تجربه
ارتش محلی استفاده کرده تا حمله قدرتمندی بر علیه دولت مرکزی
به راه بیاندازند. در سیزده سال گذشته، بسیاری از فرماندهان
افغان باتجربه و صاحب نفوذ ترور شده اند. شماری از فرماندهان
مجاهدین که بخشی از ائتلاف شمال را شکل می دادند- تشکلی که در
سال
۱۹۹۶
برای جنگ با طالبان شکل گرفت- توانست در پاییز سال
۲۰۰۱
کابل را پس بگیرد.
ائتلاف شمال، رهبرانی متنفذ در تمامی اقشار حتی اقلیت ها داشت،
بخصوص تاجیک ها که توانستند نقش موثری ایفا کنند اما بعد توسط
کرزی که پشتون ها را ترجیح می داد به حاشیه رانده شدند.
طالبان در این مدت، سلحشور ترین چهره های مجاهدین را از بین
بردند، هر چند که بسیاری از باقی مانده های آنها به دنبال
علائق شخصی خود رفته و یا بازنشسته شده اند و در یک کلام مردان
چندان با تجربه ای باقی نمانده تا بار دیگر ارتش متحدی گِرد
آورد.
شهروندان عادی افغان در کابل به من گفتند که آنها به ارتش
افغانستان اعتماد ندارند که بتواند از آنها در برابر طالبان
دفاع کند. “ ثروتمندان جایی برای رفتن دارند. ما اینجا گیر
افتاده ایم بدون امکان بیرون رفتن، بدون سلاح و امکان جنگ اگر
طالبان باز گردند، “ این را یک کابلی که در دفتر خصوصی کار می
کرد و سابق در جبهه ائتلاف شمال با طالبان جنگیده بود به من
گفت. “ شرایط در سیزده سال گذشته تغییر کرده است و به راستی ما
نمی خواهیم که به شرایط سابق و به روزهای جنگ بازگردیم. اینک
من ازدواج کرده ام و فامیل دارم و فقط آرامش می خواهیم. اما با
این تقلب در انتخابات و خروج نیروهای خارجی، صلح و آرامش غیر
واقعی به نظر می آید.
“
در کابل جنگ خاتمه نیافته است
برای خارجی ها شاید که جنگ تمام شده باشد، اما برای افغانها
اینگونه نیست. ماه سپتامبر و اکتبر از خونین ترین ماهها بودند
و تخمین زده می شود که تعداد قربانی ها بیشتر نیز بشود. تا
پایان سال میلادی، نیروهای ناتو دیگر از ارتش افغانستان
پشتیبانی زمینی و هوایی نخواهند کرد. بدون امکانات دفاع هوایی
یا داشتن سلاحهای سنگین، تردید وجود دارد که ارتش افغانستان
آماده باشد تا امنیت کشور را تامین کند. علی رغم میلیاردها
دلاری که هزینه شده است و
۲،۳۴۹
کشته از ارتش آمریکا، ایالات متحده در آوردن صلح و دمکراسی به
این کشور ناموفق بوده است. افغانها نیز هزینه سنگینی را
پرداخته اند. ارتش آمریکا تخمین می زند که در سال
۲۰۱۴
میلادی بین
۷
تا
۹
هزار پلیس افغان یا سرباز ارتش این کشور کشته و یا مجروح شده
باشد. و در خلال شش ماه نخست سال جاری، به گفته دفتر خدمات
رسانی سازمان ملل متحد در افغانستان،
۱،۵۶۴
شهروند عادی افغانستان کشته شده اند.
از ابتدای آغاز جنگ با تروریسم در سال
۲۰۰۱،
آمریکا اهداف دوگانه ای را تعقیب می کرد: جنگ با طالبان و
شورشیان در حالی که از بازسازی این کشور نیز حمایت می کرد و
همچنین نظارت بر صحنه سیاسی و تادیب جنگ سالاران گردنکش و دیگر
رهبران صاحب نفوذ برای ایجاد ثبات داخلی در این کشور. انتخابات
ریاست جمهوری که مرحله اول آن در
۵
آوریل و مرحله دوم در
۱۴
ژوئن برگزار شد، یک تقلب بزرگ بود. تقلبی که توسط سازمان ملل
متحد و ناظران بین المللی گزارش گردید. غنی در مقابل رقیب خود،
عبدالله اعلام پیروزی کرد و این ادعا باعث نزدیک به سه ماه بن
بست سیاسی شد که افغانستان را تا پای یک جنگ داخلی دیگر پیش
برد. در این شرایط حساس، اوباما چاره موقتی اندیشید: میانجی
گران آمریکا دمکراسی از هم پاشیده را وصله زدند تا ارتش خود را
به خانه بازگردانند.
یک راه حل سریع چیزی بجز تقسیم قدرت نبود. بعد از دو بار سفر
وزیر خارجه آمریکا آقای جان کری به کابل و تلفن های آقای
اوباما و تلاشهای بسیار سفیر آمریکا در کابل، توافق بین دو
رقیب حاصل شد. اشرف غنی رییس جمهور و دکتر عبدالله رییس اجرایی
حکومت جدید شد، موقعیتی بسیار ضعیف و غیر واضح که در قانون
اساسی نیز تعریفی برای آن وجود ندارد. این توافق بسیار شکننده
است بصورتی که حتی در شب مراسم تحلیف دعوایی بر سر تقسیم محل
کار درگرفت و تا آنجا پیش رفت که عبدالله تهدید کرد که در
مراسم ادای سوگند شرکت نخواهد کرد و این دو شریک در قدرت تا
۵
سال دیگر نیز بایستی تعادل را نگاه دارند.
عبدالله بخاطر مبارزاتش با طالبان در کنار فرمانده ائتلاف شمال
احمد شاه مسعود که در
۹
سپتامبر
۲۰۰۱
به دست القاعده ترور شد، شناخته می شود .عبدالله یک شخصیت ملی
است و در دوره نخست ریاست جمهوری کرزی نیز وزیر امور خارجه
بود. او به بیشتر قبائل و گروههای قومی نزدیک است و حمایت آنها
را با خود دارد. فردی که نیمه پشتون از طرف پدر قندهاری و نیمه
تاجیک از طرف مادر است و تمام عمر خود را در افغانستان زندگی
کرده است. غنی، پشتونی از ولایت لوگر است اما تقریبا تمامی عمر
خود را در غرب سپری کرده است. وی نیز در دوره ای وزیر اقتصاد
در دولت کرزی بود، اما وی برای اغلب مردم افغانستان تا رفتن
انتخابات به دور دوم، فردی شناخته شده نبود. اماغنی در بیرون
مرزهای کشورش فردی شناخته شده است. فردی که کارمند سابق بانک
جهانی بود و همچنین کاندید دبیرکلی سازمان ملل متحد بعد از
خاتمه کار آقای کوفی عنان که در نهایت موفق نگردید.
امنیت نامعلوم
اینک این رقیبان پیشین بایستی که با هم در حساس ترین زمان در
افغانستان بعد از سقوط طالبان در سال
۲۰۰۱
کار کنند. کشور بایستی در این دوره حساس تنها با
۳۲۵
هزار نیروی ارتش ملی و پلیس با مشکلات روبرو شود آنهم با
افرادی که چندان به توانمندی خود مطمئن نیستند. آمریکا و ناتو
ناگهان ارزیابی های مربوط به آمادگی ارتش و پلیس افغانستان در
ماه ژوییه را طبقه بندی کردند آن هم درست چند ماه پیش از خروج
از این کشور. همچنین مالیات دهندگان آمریکایی که بیش از
۵۰میلیارد
دلار برای آموزش و تجهیز و آماده کردن ارتش افغانستان از سال
۲۰۰۱پرداخته
اند، می پرسند که آمادگی ارتش افغانستان برای بدست گرفتن امنیت
تا چه اندازه است. نیروهای طالبان تا اندازه ای در بخشهای
جنوبی دست بالا را دارند، بخصوص در منطقه هلمند از زمان ترک
نیروهای بریتانیایی در ماه اکتبر.
هر چه پیش آید، آمریکا می خواهد که افغانستان را ترک کند. در
ماه می، اوباما اعلام کرد: “ ماموریت رزمی آمریکا تا پایان سال
اتمام می یابد” و از اول ژانوییه
۲۰۱۵
تنها “ آموزش ارتش و حمایت از عملیات ضد تروریستی بر علیه باقی
مانده القاعده” انجام خواهد گرفت. با اینحال به نوشته روزنامه
نیویورک تایمز (
۲۱
نوامبر
۲۰۱۴)،
بدلیل وخامت اوضاع اوباما اجازه حضور مستقیم در جنگ را تا سال
۲۰۱۶
صادر کرده .اما تمامی
۹،۸۰۰
نیروی آمریکایی در افغانستان تا پایان زمان تعیین شده به تدریج
از افغانستان خارج خواهند شد.
افغانها به عبارتی، دیگر نمی توانند چندان روی قدرتهای خارجی
حساب کنند، چرا که آنها اینک مشغول جنگ با داعش هستند و مردم
افغانستان احساس می کنند که به حال خود رها شده اند. اینک
رهبران آنها شاید رو به آسیا کنند بخصوص چین تا از سرنوشتی
نظیر عراق پرهیز کرده باشند.
افغانها نگران آینده خود هستند و به سختی به موفقیت ائتلاف
دولت غنی-عبدالله، اعتماد دارند. بعضی از آنها که در سیزده سال
گذشته سرمایه ای از حضور نیروهای بین المللی بهم زده اند ، سعی
دارند که سرمایه و کسب و کار خود را به بیرون از افغانستان
انتقال دهند. کسی را می شناسم که کمپانی امنیتی خود را به دبی
انتقال داده است تا با شرکای خارجی خود بر روی پروژه های خصوصی
در عراق و کشورهای خلیج فارس کار کند و نظیر او بسیار هستند.
آنها از وضعیت عراق درس آموخته اند و در حال انتقال پولهای نقد
خود به امارات متحده عربی هستند، جایی که احتیاج به پرداخت
مالیات نیست و بهشتی برای پولهای آسان کسب شده است و نقطه
محبوبی برای نو کیسه گان و افغانهای متمول و خانواده آنها
بشمار می آید. کارمندان برخی از بنگاههای املاک در دبی به من
گفته اند که از زمان انتخابات در افغانستان به تعداد مشتری های
آنها از این کشور افزوده شده است.
برای اوباما و متحدین وی جنگ به زودی خاتمه خواهد یافت. او می
تواند به خود برای آنچه که در انتخابات وعده داده بود- خروج
نیروهای آمریکایی از افغانستان- تبریک بگوید اما در کابل و دیگر
شهرها، مردم از به فراموشی سپرده شدن در هراس هستند. آنها همچنان
در اضطراب گذر از دوره انتقالی هستند تا زمانی که دولت جدید به
ثبات رسد. اگر که رسد.
دسامبر 2014-
http://ir.mondediplo.com/article2248.htmlپیک نت 29 آذر |