ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

15 آبان ماه  1393

infos@pyknet.net

 
 
 

مصاحبه با صفائی فراهانی

آنها که با تحریم ها پروار شدند

حالا با پایان تحریم ها مخالفند! 
 
 
 
 

 

صفائی فراهانی، عضو رهبری جبهه مشارکت و از زندانیان کودتای 88 با شرق مصاحبه ای کرده که "نوروز" نیز آن را منتشر کرده است. فراهانی که از او بعنوان یکی از وزرای قوی دولت خاتمی یاد می کنند دراین مصاحبه می گوید:

 در جمهوری اسلامی قدرتی شکل گرفته که در مقابل دولت قرار دارد. در حال حاضر نقدینگی کشور بیش از 620 هزارمیلیارد تومان است که بنابر گفته وزیر اقتصاد بیش از یک ‌سوم این نقدینگی مطلقا در اختیار و کنترل بانک مرکزی نیست. این میزان نقدینگی نزدیک به بودجه عمومی کشور، در طول یک‌ سال است. در حالی‌که بودجه عمومی دولت بتدریج برای دولت مهیا می‌شود، این نقدینگی به‏ صورت انباشته در اختیار این قدرت‏های اقتصادی است.

در سال 1391، ایران هفت‌ میلیون‌تن گندم و نزدیک به دومیلیارد دلار ذرت وارد کرد. در چنین شرایطی مطمئنا فقط کسانی که در زمینه‌های سوداگری و سفته‏ بازی فعال هستند، می‌توانند کسب درآمد و سود داشته باشند زیرا از رانت‏ های واردات حداکثر استفاده را کرده و با توجه به نوع کالای وارداتی با ارز دولتی کالا وارد کشور کرده و آن را با دوزوکلک وارد بازار آزاد می‌کنند و از این طریق به سودهای کلان می‌رسند. در عوض در سال‌های اخیر سودآوری برای صنعتگر و تولید کننده وجود نداشته است. اگر نگاهی به گزارش‌های وزارت صنعت، معدن و تجارت در شهریورماه 1391 داشته باشیم، مشاهده می‌کنیم که در صنعت خودروسازی که سرآمد صنایع کشور محسوب می‌شود، خودروسازی‏ های کشور حدود 60 درصد زیر ظرفیت تولید ‏کردند. در چنین وضعیتی تمام صنایع جانبی و وابسته به صنعت خودرو نیز از این ناحیه متضرر شدند. از سویی وقتی صنعت کشاورزی دچار آشفتگی شد در نتیجه صنایع وابسته به آن نیز لطمه دید. اغلب کارخانه‌های شکر به علت واردات بی‏ رویه دچار مشکلات مالی شدند. انبارهای آنها از شکر پر شد، زیرا شکرهای وارداتی با تعرفه‌های صفر و با قیمت‌های نازل در بازار عرضه شد. درواقع می‌توان گفت صنعت و کشاورزی در پنج، شش‌سال گذشته به‏ دلیل ناکارآمدی مدیران و اتخاذ سیاست‌های غلط ضدملی روند مطلوبی نداشته است.

واردات بی ‏رویه مانند 75 میلیارد دلار در سال 1391 منجر به تعطیلی تولید در کشاورزی و صنعت شد و از طرفی در آذرماه 1389 به‏ دلیل مطرح‌شدن اجرای هدفمندی یارانه‌ها که اجرای غلط آن از اساسی ‏ترین اشتباهات دولت دهم بود، ضربه مهلک دیگری به پیکر صنایع وارد آورد. هرچند اصل هدفمندکردن یارانه‌ها سیاست درستی است، ولی روش اجرایی آن آخرین ضربه‏ ای بود که دولت دهم برای خروج تولید از محور اقتصاد کشور می‌توانست به آن وارد کند و سبب شد تولید آسیب فراوان ببیند.

تا این صنعت به جایی برسد که بتواند روی پای خود بایستد و تعادل را تجربه کند، هنوز فاصله زیادی داریم که طی‌کردن این فاصله با چند عامل امکان‏ پذیر است. تعامل بین‏ المللی ضروری است تا مشکلات صادرات کشور به حداقل رسیده، تبادل ارزی میسر شده و انتقال تکنولوژی و مدیریت مقدور شود و صنایع بتوانند بازارهای مناسب را در عرصه بین‏ المللی به دست آورند.

رشد‌ نکردن سهام بانک‌ها نشان‏دهنده این است که منابعی که بانک‌ها به‏ صورت مطالبات معوق از دست داده‏ اند، آنها را با مشکل اساسی روبه‌رو کرده است. وقتی وزیر اقتصاد می‌گوید 150هزارمیلیارد تومان تسهیلات بانکی قابل بازگشت نیست، اگر این میزان تسهیلات را به نسبت کل تسهیلات بانکی بسنجیم، درمی‏ یابیم که مطابق استانداردهای جهانی، بسیاری از این بانک‌ها در شرایط بحرانی به سر می‏برند.

یکی از دلایلی که سهام در بورس دایما در حال رکود است و اتفاق خاصی نمی ‏افتد به این خاطر است که دولت جلوی بورس‏ بازی نهادها را گرفته زیرا بورس در بدترین سال رکود اقتصادی و رشد منفی بالای صنعت کشور سود بالای صددرصد داشته است!

با توجه به اینکه در طول 5 سال گذشته طبقه متوسط در ایران به‏ طور کامل صدمه دیده و می‌توان گفت بخش عمده ‏ای از طبقه متوسط از بین رفته، امکان اینکه بازیابی این طبقه خیلی سریع اتفاق بیفتد، چندان مقدور نیست. حتی اگر با کشورهای توسعه‏ یافته به تعامل برسیم و بتوانیم تحریم‌ها را در مدت 5 سال آینده به حداقل کاهش دهیم نیز بازیابی این طبقه به ‌سادگی میسر نخواهد شد. ارکان سیاست‏گذار کشور باید با اتخاذ سیاست‌های همسو و عملکرد مستمر در احیای این بخش تلاش وسیعی را در دستور کار قرار دهند. این یعنی دوسال و نیم از دولت یازدهم تمام می‌شود. در این شرایط نمی‌توان ازقدرت‌های اقتصادی ایجاد شده در کشور که نمی‌خواهند اقتصاد ایران رو به سلامت پیش رود و با رشد سطوح متوسط و میانی جامعه شدیدا مقابله می‌کنند، غافل شد.

ترکیه از سال 1980 تا امروز یعنی 2014 طی 34 سال، توانسته تورم خود را یک‏ رقمی کند و تولید ناخالص ملی خود را که نصف تولید ناخالص ملی ایران در سال 1980 بود بدون اینکه نفت داشته باشد، به بیش از دو و نیم برابر تولید ناخالص ملی ایران در سال 2014 برساند، در حالی‌که جمعیتی حدودا برابر ایران دارد. این تغییرات به این خاطر صورت گرفت که فضا برای رشد بورژوازی ملی و طبقه متوسط فراهم شد. طبقه متوسط رشد کرد و جایگاه خود را به دست آورد و اجازه یافت به انتخابات شهر و روستا و مجلس راه یابد و سپس به دولت راه پیدا کند و به این ترتیب توانست شرایط را تغییر دهد. اینجا کسانی هستند که نمی‌خواهند چنین اتفاقی بیفتد. کسانی که در طول 10سال ثروت‏ های بادآورده‏ ای را به جیب زده ‏اند.

کسانی در این سال‌ها از رانت و سودهای کلان بالای صددرصد استفاده کرده‏اند، در حالی‌که رشد اقتصادی ایران منفی بود ولی باز هم قانع نبودند. این بدین معناست که این افراد به‏ هیچ ‏وجه راغب نیستند که این شرایط تحریم پایان یابد. آنها به دنبال این هستند که هر طوری شده جلوی هر نوع حرکتی را بگیرند تا دولت قادر نباشد برون‏ رفت از شرایط کنونی را امکان‏پذیر کند. رشد اقتصادی منفی در سال‌های 2012 تا 2014 و رشد منفی در بخش‌های تولیدات کشاورزی و صنعتی شرایطی را به وجود آورده که ناهنجاری‌ها درجامعه پدید آمده است.

یادمان نرود که در سال 1391 اعلام شد 25 درصد اراضی زیر کشت برنج، کشت را به‏ دلیل واردات بی‏ رویه برنج متوقف کرده‏ یا کارخانه‌های شکر، خرید چغندر را به حداقل رساندند به‏ دلیل اینکه نمی‌توانستند شکر انباشته‌شده‏ در انبار را به بازار عرضه کنند.

یکی از مسایلی که رانت‏ خواران به دنبال آن هستند این است که به نوعی ناکارآمدی دولت بیشتر به چشم بیاید. در نظر داشته باشید هر رفتار رییس دولت گذشته حتی رفتارهای غلط و نادرست در کشور تقدیر می‌شد، اما وقتی رییس دولت جدید با روسای جمهور کشورهایی مانند اتریش و فرانسه، نخست ‏وزیر انگلیس و... دیدار می‌کند و در راستای تعامل با کشورهای صنعتی دنیا گام برمی‏دارد، این مساله درون کشور و به طبقات پایین جامعه به‌ خوبی منعکس نمی‌شود. چطور اگر زمانی با رییس‌جمهور بولیوی دیداری صورت می‏گرفت آن ‌طور انعکاس گسترده داشت، اما حالا این اتفاقات واقعا معنادار و به نفع کشور به خوبی منعکس نمی‌شود؟

 بنابراین در عمل طوری وانمود می‌شود که فاصله بین مردم و دولت زیاد شود. نمی‏گویم این دولت عالی عمل می‌کند و بی‏ خطاست، اما قدرت‌های اقتصادی و سیاسی اگر دولت خطای کوچکی هم مرتکب شود، آن را 10برابر جلوه می‌دهند. اقتصاد ایران هنوز نتوانسته از فشاری که تحریم‌هایی که به ‏عنوان کاغذ پاره مطرح شده بود کمر صاف کند. اگر امروز با رکود مواجهیم، اگر بیکاری داریم و اقتصاد ایران دچار آسیب شده و ارزش پول ملی یک‏باره دو سوم پایین آمده و بسیاری اگرهای دیگر، باید بپرسیم چرا؟ چه کسی از عاملان اصلی این شرایط پاسخگوست؟ این چراها، چرا در زمان دولت دهم پررنگ نمی‏شد؟ چرا امروز تا این حد بزرگ‌نمایی می‌شود؟

پیک نت 15 آبان

 
 

اشتراک گذاری: