آنچه را می
خوانید 6 فراز از گفتگوی فیضالله عرب سرخی از اعضای ارشد
رهبری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و معاون وزیر بازرگانی در
دوره خاتمی با "سلام نو" است. عربسرخی از برجسته ترین و
مشهورترین زندانیان کودتای 88 بود که سال گذشته از زندان بیرون
آمد و اکنون دختر وی در زندان است. او در این گفتگو از قطعنامه
شورای امنیت برای تحریم ایران، از مذاکرات اتمی، از هوشیاری
مردم ایران در انتخابات 93، از ترکیب مجلس آینده، از مذاکرات
اتمی، از تجربه جناح راست در مخالفت با دولت روحانی، از دلائل
استیضاح وزیرعلوم دولت روحانی و سرانجام، از دار و دسته
"دلواپس ها" می گوید و
می
پرسد که چرا
آنها آن زمان که قطعنامه تحریم علیه ایران صادر شد دلواپس
نشدند؟ چرا آن زمان که امریکا و اتحادیه اروپا ایران را تحریم
می کردند دلشوره نگرفتند و پشت سر احمدی نژاد حرکت کردند و در
حمایت از او سنگ تمام گذاشتند؟
1- آثار سیاستهایی که دولت نهم و دهم در روابط با کشورها
پدید آورده بود، آنقدر وضعیت را برای ما تنگ کرد که همه
پذیرفتند آن افکار و نگاه بینالمللی باید کنار گذاشته شود،
یعنی در حاکمیت هم خیلیها این را پذیرفتند. یعنی این حرف آقای
احمدینژاد که تحریمها ورق پارهای
بیش نیست در اواخر دورهٔ آقای احمدینژاد و بلکه قبل از اواخر
دوره، در واقع ابطال شد و وضعیتی برای کشور پیش آورد که همه
پذیرفتند که تحریمها بیش از ورق پاره است و میتواند شرایط
کشور را تغییر دهد. بنابراین هم شرایط داخلی و هم شرایط بیرونی
آماده بود برای اینکه دولت آقای روحانی بتواند تغییراتی به
وجود آورد.
2- در هیچ مذاکرهای نمیتوانید نگاه یک سویه داشته باشید و
فکر کنید میتوانید فقط امتیاز بگیرید بدون اینکه هیچ امتیازی
بدهید. بنابراین، اگر کسی فکر کند که دولت آقای روحانی جایی
امتیاز داده، اشتباه نمیکند اما باید ببیند مقابل آن امتیاز
امتیازی همسنگ یا بالاتر گرفته یا نه.
به هر حال در شرایطی که کشور ما مسیر بدی را در عرصههای مختلف
داشت طی میکرد، به این توافقها نیاز داشتیم برایاینکه اولاً
تحریم جدیدی علیه کشور تصویب نشود و ثانیاً بتواند گام به گام
تحریمها را محدود کند.
3- کسانی که دلواپس مذاکرات اتمی هستند و یا دل نگرانند هرچند
که من موافق نیستم با آن تعبیری که آقای روحانی به کار بردند
اما معتقدم که دل نگرانی و دلشورهای است که باید قبلاً
میداشتند نه حالا که مسائل در یک مسیر نسبتاً مناسب تری قرار
گرفته و واکنش افکار عمومی و مردم ما نسبت به آن مثبت است. آن
موقعی باید نگران میبودند که پروندهٔ ما داشت به شورای امنیت
میرفت. آن موقعی باید نگران میبودند که قطعنامههای شورای
امنیت علیه ما صادر شد. آن موقعی باید نگران میبودند که
تحریمهای یک جانبه امریکا و اروپا داشت علیه ما اعمال میشد.
الان که این روندها متوقف شده و گام به گام ولو گامهای کوچک
اما به سمت محدودتر کردن این تحریمها هستیم به نظر میرسد که
الان مقدار دل نگرانیها بیشتر سیاسی باشد تا واقعی.
4- معتقدم آنچه که به عنوان محورهای اصلی استیضاح آقای دکتر
فرجی دانا مطرح شد حرفهای عمدتاً سیاسی بود. هیچکدام بحثهای
تکنیکی نبودند. هیچ وقت نمیشود به یک وزیر گفت که تیم
مدیریتیات را متناسب با سیاست های ما چینش کن. آنچه که من در
لابه لای حرفهای استیضاح کنندگان شنیدم، این بود که به تیم
مدیریتی آقای فرجی دانا وزیر سابق علوم اعتراض داشتند که
نیروهای ناهمسو با دولت را تغییر داده و نیروهای همسو با دولت
را آورده است. یا مثلاً محور دیگر آن مربوط بود به بورسیههای
خلاف قانونی که تعلق گرفته. شخصاً بررسی نکردم ولی تا آنجا که
شنیدم بسیاری از فعالین در استیضاح کسانی بودند که به نوعی
نامشان در پرونده بورس های غیرقانونی مطرح بود.
5- معتقدم که جناح مقابل دولت آقای روحانی با تجربهتر از
زمانی است که همین جناح البته با تغییراتی در مقابل آقای دولت
خاتمی قرار داشت. این جریان تجربهٔ آن دوره را دارد. آن دوره
مدتی طول کشید تا بتوانند خودشان را جمع کنند و آماده برخورد
با دولت اصلاحات شوند. این دفعه خیلی سریعتر جمع وجور شدند و
وارد کارزار برخورد شدند. شما میبینید در همین دورهٔ یکسال که
از دولت آقای روحانی گذشت برخوردها چقدر برنامه ریزی شده و
حساب شده بود. شاید در تمام مجالسی که بعد از انقلاب داشتیم در
هیچ دورهای مجلس این چنین مقابله جویانه با دولت عمل نکرد.
البته تایید میکنم آن دوره هم این برخوردها صورت میگرفت،
اما در این دوره خیلی وسیعتر و خیلی زودتر این اتفاق افتاد.
آن موقع هم با آقای نوری و آقای مهاجرانی برخورد شد و استیضاح
این دو وزیر صورت گرفت. آقای نوری عملاً کنار رفت و آقای
مهاجرانی برای یک سال ابقا شد، اما به نظرم این دوره خیلی
سریعتر جناح مقابل دولت، دست به کار شد. البته نباید فراموش
کرد که بخشهای تند و تیز آن جناح هم هست و نمیتوانیم بگویم
همه طیف اصولگرا در این کارزار وارد شدند که همان طیف جبههٔ
پایداری هست و کسانی هستند که بیشترین حمایت را از دولت
احمدینژاد داشتند. الان آن جریان بیشتر فعال است.
همچنین همه تلاششان را به کار خواهند گرفت که مجلسی یک دست در
اختیار داشته باشند، اما همه چیز در اختیار آنها نیست. کما
اینکه در انتخابات ریاست جمهوری هم همه تدابیر به کار گرفته شد
اما آنچه که مورد انتظار آنها بود اتفاق نیفتاد.
آقای هاشمی رد صلاحیت شد، آقای خاتمی امکان حضور پیدا نکرد،
یـأس گـستردهای از عدم امکان حضور چهرههای شاخصتر در جامعه
پدید آمد، اما بالاخره جامعه به شکل برجستهای آقای روحانی را
متفاوت با سایر نامزدها دید. در فاصلهٔ چند روز تصمیمش را
گرفت، در صحنه حاضر شد، رأی داد و روند را عوض کرد.
6- من معتقدم که انتخابات مجلس هم همین طور است. ممکن است که
چهرههای شاخص اصلاح طلب - من با اطمینان نمیگویم- را رد کنند
اما جامعه نسبت به چهرههای شاخص تندروهای آن طرف هم اقبال
نشان نخواهد داد. بنابراین مجلسی که از چهره شاخص اصلاح طلبان
خالی است، از چهرههای شاخص تندرو هم خالی خواهد بود. بنابراین
نیروهای شاید کمتر شناخته شده ولی معتدل و همراه سیاستهای
جاری به مجلس راه پیدا خواهند کرد.
- دولت باید یک تیم رسانهای با تجربه و خوش فکر را انتخاب کند
و مجموعه فعالیتهای دولت و مجموعه مشکلات دولت را خوب بازتاب
دهد. البته من قبول دارم که صدا و سیما آن طور که باید و شاید
با دولت همکاری نمیکند. اما من معتقدم باز از همین رسانه هم
به شکل بسیار بسیار مناسب تری میتوان استفاده کرد که به دلیل
نبود آن تیم با تجربه و نبود آن انسجام در تبلیغات دولت حتی از
همین ظرفیت محدود صدا و سیما خوب استفاده نمیشود. به نظر من
از ظرفیت رسانههای مکتوب هم خوب استفاده نمیشود. ظرفیت
شبکهها و به اصطلاح فضای مجازی هم بسیار پتانسیل دارد که
مدیریت نمیشود و خوب از آن استفاده نمیشود. در عین حال رفتار
آقای روحانی در این فضا رفتار شاخصی است و وقتی ایشان سخن
میگوید فضا را تحت تأثیر قرار میدهد.
پیک نت 6 مهر |