از یک نامه وارده

بانکهای وابسته به نهادها

سلام- من علیرغم میلم برای دریافت وام ازدواج دخترم به یكی از شعب بانك مهر اقتصاد رفتم. هیچ خانمی در این بانك كار نمی كرد و همه آقایان یا برادران بودند. رئیس شعبه مرد میانسالی با ته ریش و تسبیح بود كه بیشتر به مسئول روابط عمومی پادگانها میماند. كار ما إرجاع شده بود كه برادر جوان تری كه مسئول تشكیل پرونده بود. با همان نگاه اول مرا به یاد بازداشتگاه ها انداخت و با حضور خانمم در شعبه اصلا نگاهش را از میزش بر نداشت. او هم ته ریشی داشت با چند انگشتر قلمبه در دست. با بداخلاقی تمام فرمها را به ما داد تا تكمیل و امضا كنیم و بالاخره هم ایرادی گرفت و كار ما را موكول كرد به ضامن و چك ضمانت و غیره، با وجودی كه هم خودم و هم همسرم فیش های حقوقی و فرم برداشت از حقوق پر كرده بودیم. ما كارمان سه روز با این آقا ادامه داشت و هر روز از روز قبل بداخلاق تر بود. من هر روز فكر می كردم دارم می روم برای بازجویی. بقیه كارمندها هم به نسبت به همین شكل و طرز رفتار بودند. ما در نهایت نزد رئیس شعبه گله كردیم كه او هم با ادبیات كوچه بازاری از مشكلات پوزش خواست. در هر حال این بانك ها که شما چند روز پیش وابستگی آنها به سپاه و نیروی انتظامی و شهرداری و دیگر ارگان ها را فاش کردید، به ظاهر خصوصی هستند و در باطن برای اهداف بنیادها تشكیل شده اند كه حتی روابط درون بانكها بنا به روابط همان بنیادها شكل گرفته است.

پیک نت 6 مهر