این یک روش شناخته شده برای انحراف توجه مردم در یک بزنگاه
خبری است که فورا شبکه ها به کار افتاده و یک "گوی" را می
اندازند وسط زمین. برای مثال، در اوج توجه مردم نسبت به جنایات
داعش و رشد این سئوال که این ارتش مجهز به سلاح های مدرن چگونه
شکل گرفت؟ و یا یک ارتش منظم که اسمش تروریسم نیست که از یک
جائی تعداد سلاح بدست آورده و چند نفر را ترور کند، این یک
ارتش است که فقط قدرت های بزرگ می توانند آن را مجهز کرده
باشند. بنابراین تا مردم میخواهند به ریشه ماجراها توجه کنند،
سر بریده فلان خبرنگار امریکائی را سوژه خبری می کنند و یا تا
میخواهند مردم بپرسند چرا سوریه باید توسط امریکا بمباران
هوائی شود، فورا محاصره شهر کوبانی هم سازمان داده می شود و هم
در بوق دمیده می شود. بدین ترتیب است که بقول این ضرب المثل
خوب ایرانی "مردم را می فرستند دنبال نخود سیاه!"
همین شگرد درباره سفر و دیدارها و مذاکرات پر خبر هیات مذاکره
کننده اتمی جمهوری اسلامی و دیدارها و مصاحبه ها و سخنرانی های
روحانی در امریکا و پرواز مستقیم او از نیویورک به مسکو به کار
گرفته شد. یعنی برای انحراف توجه مردم نسبت به ورود وزیر خارجه
و رئیس جمهور ایران به مسکو، فورا یک جمله از یکی از مصاحبه
های روحانی در این باره که ماخبرنگار زندانی نداریم تبدیل شد
به تابلو و همه را فرستادند دنبال این اظهار نظر. هدف هم تضعیف
موقعیت روحانی در خارج و داخل و هم منحرف شدن اذهان عمومی از
اهمیت مناسبات نوین ایران و روسیه است. آنها مستقیم نمی گویند
هدفشان از "گو"ئی که وسط میدان انداختند چیست، اما کافی است
کمی هوشیاری به خرج داد تا هدف ذکر شده در بالا مشخص شود. این
که روحانی آن جمله را دقیقا چگونه گفته و پیش و پس آن جمله چه
بوده و یا اساسا با گفتن احتمالی این جمله چه تاثیر در اصل
ماجرا دارد یا ندارد، فعلا و دراین جنجال مطرح نیست، بلکه مطرح
آنست که فعلا همه سرگرم جمله بالا شوند تا زمان بگذرد و خبرهای
نیویورک و مسکو در حاشیه قرار گیرد.
پیک نت 8 مهر |