کاظم اکرمی وزیر آموزش و پرورش در دولت میرحسین موسوی بود.
"نامه نیوز" با وی مصاحبه مشروحی انجام داده که بخش هائی از آن
را میخوانید:
- ارزیابی شما از عملکرد آقای روحانی از آغاز دوران ریاست
جمهوری تا به امروز که یک سالگی دولت به پایان رسیده است چیست؟
دولت جدید، آرامشی در کشور ایجاد کرده است. آقای روحانی با
انتخاب وزرایی با سابقه مانند آقایان مهندس زنگنه، دکتر فرجی
دانا، آقای دکتر فانی و وزرای دیگر و تلاش برای جلوگیری از
افزایش تورم، افزایش حقوق مستمری بگیران، تاکید بر آزاد بودن
انتقاد در مدارس و دانشگاه ها و ایجاد جوی آرام برای گفتگو در
جامعه، یک آرامش خاصی را در جامعه ایجاد کرده است. از طرفی
تلاش وزارت خارجه برای برطرف کردن مشکلات بین المللی و حل
مسئله هسته ای کشورمان در این آرامش موثر بوده است. معتقدم
باید با دشمن مذاکره کرد، نمی توانیم تا ابد با آنها مبارزه
کنیم؛ مردم می خواهند که مذاکرات را 1+5 به نتیجه برسد.
نکته مثبت دیگر دولت آقای روحانی نوع سخن گویی ایشان است،
ادبیات، واژه ها و منطقی که به کار می برند، بسیار موثر است.
همچنین آقای روحانی در کابینه خود اعتدالی عمل کردند و از
کابینه دولت های گذشته نیز استفاده کردند؛ مثلا حجت الاسلام
مصطفی پورمحمدی که از کابینه آقای احمدی نژاد انتخاب شدند.
- سابقه همکاری با آقای روحانی داشتید؟
نه، آن زمان که ایشان در پادگان نیروی هوایی زندگی می کردند و
بنده هم در آنجا سکونت داشتم با ایشان سلام و علیک داشتیم. چند
بار هم در مسیر حرکت به مرکز شهر همراه ایشان بودم.
- ارزیابی تان از عملکرد 8 سال آقای احمدی نژاد چیست؟
قبای ریاست جمهوری برای تن ایشان بسیار گشاد بود. اول تیشه ای
که ایشان بر نظام اداری مملکت زد انحلال سازمان برنامه بود.
دومین کار وی بی اعتنایی به استادان اقتصاد کشور بود که هر چه
تذکر دادند، راه و روش شما بیماری هلندی را وارد سیستم اقتصاد
کشور می کند توجهی ننمود. سومین تصمیم اشتباه بارز وی راه
اندازی مطالعه نشده مسکن مهر بود که اکنون مشکلات آن گریبانگیر
دولت فعلی است. چهارمین مورد سیاست های تند و بی منطق وی در
مورد آمریکا، اروپا و اسرائیل بود (که آنقدر به نفع اسرائیل
تمام شد که از وی تقدیر کردند). پنجمین مورد را می توان به کار
گیری عده زیادی از افراد کم تجربه و بعضا کم دانش دانست که
توانایی اداره وزارتخانه ها را نداشتند، نکته ناخوشایند دیگر
برخورد قاطعانه یا بهتر بگویم قاتلانه با همکارانش بود (مانند
برخورد با آقای دانش جعفری، خانم دکتر دستجردی و...) هفتمین
مورد دخالت بی حساب در کار بانک ها و زمینه سازی نادانسته برای
حیف و میل اموال مردم به وسیله افرادی بی تعهد که سر از
میلیاردها دلار در می آورد. اشتباه دیگر بی اعتنایی به مجلس و
رعایت نکردن قوانین مصوب و پاسخ های نامناسب به نمایندگان
محترم مردم بود که گاهی به سرحد اهانت می رسید.
بی توجهی به سند چشم انداز که حاصل کار ده ها استاد دلسوز و
دیندار و علاقمند به پیشرفت کشور بود، وارد کردن عده ای
ناشایسته برای تحصیل در دوره دکتری دانشگاه ها و اخراج و
بازنشسته کردن هزاران معلم و استاد و دانشجو، پول پاشی بی حساب
از 50 سکه گرفته تا 150 سکه (به نقل از روزنامه ها) به وزرای
دولتش در ماه های آخر کار.
آنچه که گفتم اندکی از بسیار بود. البته آقای احمدی نژاد
خدماتی هم داشته است که متاسفانه در برابر آنچه که گفتم ارزش
بالایی ندارد. در مسئله هسته ای ایستادگی کرد که البته نتیجه
آن در تحریم ها بی اثر نبود، در مسافرت به شهرها گاهی به
روستاها می رفت، در زمان وی بزرگراه هایی که از قبل در دوران
آقای خاتمی شروع شده بود به اتمام رسید مانند بزرگراه ساوه به
همدان و کار بزرگ راه هایی آغاز شد، سدها و کارخانه های نیمه
کار کامل شدند. ای کاش ایشان مبلغ نفتی را که در هشت سال ریاست
جمهوریش فروخته شد و گفته می شود تمام پولی که از بابت فروش
نفت از آغاز استخراج آن گرفته بودند یک طرف و پول بادآورده
دولت وی در طرف دیگر، برای مردم به شفافیت و روشنی توضیح می
داد، چقدر بوده و هزینه ها و مصارف آن را هم روشن می کرد، ای
کاش صنعت کشور را در برابر واردات سرسام آور به ورشکستگی نمی
کشاند. با این همه چطور بعضی از اصولگرایان همواره ایشان را
حمایت کردند، نکته تعجب آور و سری است که هنوز بر بنده روشن
نیست.
- شما در دوره خاصی فعالیت می کردید.
من با کسانی فعالیت کردم که همه قبل از انقلاب در کوران انقلاب
پخته شده بودند. مجلس اول را عده زیادی از رجال که سال های
بسیاری در زندان بودند، نشکیل می دادند. بسیاری از نمایندگان
آن مجلس یک ریال برای ورود به مجلس هزینه نکرده بودند و فقط
برای حل مشکلات مردم به مجلس راه یافتند و کمتر کسی بود که به
فکر آینده خود باشد.
- بعد از انقلاب شما به عنوان نماینده همدان عضو خبرگان قانون
اساسی شدید و گفتید که اگر آقای طالقانی از دنیا نمی رفتند،
فضا بسیار تندتر می شد.
من بارها گفته ام که اگر مرحوم طالقانی تا پایان مجلس خبرگان
باقی می ماند، شاید مواد قانونی دیگری، به قانون اساسی اضافه
می کرد تا مشکلات امروز وجود نداشته یا کمتر باشند؛ مثلا ممکن
بود در مورد آزادی مردم با برخورد با منتقدین موادی را اضافه
می نمود تا مشکلاتی که در چند سال اخیر وجود داشت، دیگر نباشد،
همانطور که آقای روحانی نیز به نقد و انتقاد اعتقاد دارند.
- در آن مجلس، رئیس آیت الله منتظری بودند و نایب رئیس آقای
بهشتی، نقش آیت الله طالقانی چه بود؟ رهبر معنوی بودند؟
آیت الله طالقانی پس از گذشت 19 روز از عمر مجلس از دنیا رفت،
نمی توان به ایشان رهبر معنوی گفت، چون فرصتی برای این رهبری
برای آن بزرگوار نماند.
- چه اتفاقی افتاد که آیت الله منتظری ریاست مجلس را بر عهده
گرفتند؟
به دلیل سوابق مبارزاتی و شکنجه های فراوانی که تحمل کرده
بودند؛ همچنین علم و دانش و فقاهت، اجتهاد و علاقه بسیار به
حضرت امام (ره). این موارد باعث ایشان برای ریاست مجلس انتخاب
شوند.
- آقای سید مهدی طباطبایی در جایی گفتند که آقای مصباح در
اوایل انقلاب حضور نداشتند و جزو انقلابیون محسوب نمی شوند.
نظر شما چیست؟
اسم آقای مصباح را قبل از انقلاب به عنوان کسی که نوشته هایی
به نام "راه حق" را در قم منتشر می کرد، شنیده بودم؛ ولی ایشان
را فرد انقلابی نمی دانستیم. انقلابیون اصلی و برجسته در قم سه
نفر بودند؛ آیت الله منتظری، آیت الله مشکینی و آیت الله ربانی
شیرازی. آقای مصباح خود را درگیر مبارزات انقلابی نمی کرد.
- شنیده شده است که ایشان با روش امام خمینی (ره) مخالف بودند.
بله، بر اساس گفته بعضی روحانیون در یکی دو مورد می توانم
بگویم. مثلا امام (ره) جشن 15 شعبان سال 1357 را به دلیل
خونریزی های صورت گرفته، ممنوع کرد، در نوشته ها وجود دارد که
ایشان در آن سال برخلاف نظر امام جشن گرفت.
- نظر دوستان شما و زندانیان سیاسی قبل از انقلاب در مورد آقای
مصباح چه بود؟
ایشان فردی هستند که آثاری دینی و فلسفی ارزشمندی دارد ولی در
انقلاب نقشی نداشتند.
- یکی از مسائل دیگری که در مورد آن سال ها مطرح می شود، بحث
ولایت فقیه است. این مبحث برای اولین بار از سوی چه کسانی مطرح
شد؟
اولین کسی که رسما در باره ولایت صحبت کرد، جناب آقای کیاوش
بود. ولی این که چگونه وارد قانون اساسی شد، دقیقا به یاد
ندارم. مرحوم مهندس سحابی معتقد بود که شهید
آیت این مطلب را به ذهن افراد وارد کرد؛ ولی آیت الله
هاشمی رفسنجانی می گویند که آیت الله منتظری طرفدار این موضوع
بود و شهید بهشتی نیز حمایت کرد. در مقابل مقدم مراغه ای مخالف
بود، ایشان می گفت که من با رهبری حضرت امام (ره) مشکلی ندارم؛
ولی باید ماده ای برای رهبری مادام العمر امام را در قانون
بگنجانیم. من نمی دانم بعدا چه می شود آقای حجتی کرمانی نیز
اخیرا در جلسه ای گفتند که من در اجرا مشکل داشتم؛ برای همین
در امضای قانون اساسی تردید داشتم؛ ولی وقتی امام در باره متمم
قانون اساسی صحبت کردند، گفتم با متمم مشکلات برطرف می شود،
آقای بنی صدر هم مخالف هایی داشتند که جزئیات گفته های او را
به یاد ندارم.
- شما پس از عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی، و وزیر آقای
میرحسین موسوی شدید؛ اولین دیدار شما چه زمانی بود؟
مهندس موسوی در بهار سال 1358 به همدان آمد و در دبیرستان ابن
سنیا سخنرانی کرد در آنجا اولین بار با ایشان سلام و علیک
کردم؛ البته ورود من به وزارت آموزش و پرورش پیشنهاد آیت الله
خامنه ای و آقای هاشمی رفسنجانی بود. آقای هاشمی رفسنجانی قبل
از انقلاب در جشن های 2500 ساله برای سخنرانی به همدان آمدند
این سخنرانی در نزدیکی منزل ما اتفاق افتاد؛ بنابراین ایشان در
منزل ما مهمان شدند. صبح بعد از صبحانه خوردن، چند غریبه در
زدند و آیت الله هاشمی رفسنجانی را با خود بردند و بنا به گفته
علی آقا محمدی پس از آزار و اذیت او را سوار اتوبوس کردند و به
تهران بازگرداندند و نگداشتند شب دوم سخنرانی کند. قبل از آن
نیز من چندین بار به منزل آقای هاشمی رفسنجانی رفته بودم و در
جلسه ای با حضور دکتر شریعتی و دکتر مفتح برگزار کرده و آیت
الله هاشمی حضور داشتند شرکت کردم.
بعد از پایان مجلس اول، به حکم مرحوم آقای پرورش به همدان رفتم
و مسئول اداره کل همدان شدم. روزی در شهرستان ملایر همدان
مشغول بازرسی مدارس بودم که از دفتر آقای رئیس جمهور تماس
گرفتند و خواستند به ملاقات ایشان بروم. من گفتم فردا صبح به
تهران می آیم.
فردای آن روز به تهران رفتم وخدمت آیت الله خامنه ای رسیدم.
البته با ایشان از قبل آشنایی داشتم. آیت الله خامنه ای
فرمودند که آقای مهندس موسوی قصد دارند شما را به عنوان وزیر
آموزش و پرورش معرفی کنند، نظرتان چیست؟ گفتم بنده هر چه تشخیص
بدهم عمل می کنم. ایشان شوخی ای کردند که موضوع آن را فراموش
کرده ام.
بعد از آن نزد آقای مهندس موسوی رفتم و ایشان گفتند که برنامه
ای بنویسید و بیاورید، من برنامه ای نوشتم و یکی از دوستان
ایشان به من گفت که اگر می خواهید رای بیاورید از آقای کروبی و
بیات بخواهید به نفع شما صحبت کنند. البته من این کار را
نکردم. روزی که به مجلس رفتم متوجه شدم که آقای فاضل هرندی و
هادی غفاری مدافع من هستند، با آنها رفاقتی گرم هم نداشتم؛ ولی
آنها از بنده دفاع کردند؛ البته رای بالایی نیاوردم؛ ولی
مخالفت ها به این دلیل بود که من حزبی نبودم. آن روز هم حزب
جمهوری اسلامی تقریبا همه کارهای آموزش و پرورش را در دست
داشت.
- شما هم مورد تائید رئیس جمهور و هم مورد تائید نخست وزیر
بودید؟
بله.
- مهندس میرحسین موسوی نخست وزیر تند خویی بودند؟
نه. ایشان متعادل بودند، در بعضی از موارد جدی و محکم بودند؛
ولی به رای و نظر جمعی بها می دادند، گاهی بحث در باره یک
مصوبه دولت صبح تا ظهر طول می کشید و اگر بیش از نصف جمعیت
موافق بودند، تصویب می شد و اگرنه رد می شد.
- اگر بخواهید از مهندس موسوی خاطره ای بگویید چه خواهید گرفت؟
ایشان علاقه بسیاری به محرومان و مستضعفان داشتند. من در عید
سال 1367، روی یک برگه بسیار کوچک به صورت غیر رسمی نامه ای
نوشتم و در آن خواستم که عیدی ای به زنانی که خانه دار هستند و
چند فرزند فقیر دارند و با کمیته امداد و بنیاد شهید آشنایی
ندارند، داده شود. چند ماه بعد از آن که من رای نیاوردم و عضو
دولت نبودم از دفتر ایشان تماس گرفتند و گفتند که در رابطه با
نامه شما مهندس موسوی دستوراتی دادند تا در جلسه ای در باره آن
بحث شود. گفتند شما هم باید در این جلسه شرکت کنی. خب ایشان
اینقدر توجه داشتند که یک نامه غیر رسمی روی یک برگه بسیار
کوچک را پاسخ دهند و توجه داشته باشند؛ البته در آن جلسه که
خود مهندس موسوی حضور نداشت، عده ایی با این موضوع مخالفت
کردند و تصویب نشد.
یا به یاد دارم وقتی قرار شد، عزیزی به عنوان وزیر راه به هیات
دولت بیاید، یکی از وزرا با صدای بلند گفت: «او با شما همفکر
نیست» مهندس موسوی نیز در پاسخ گفت: «مگر قرار است همه با من
همفکر و هم سلیقه باشند؟» این آزادگی هرگز از یاد من نمی رود.
در سال های پایانی ریاست جمهوری جناب آقای خاتمی، زمانی به
آقای مهندس موسوی گفتم که مدارس غیر انتقاعی به مدارس پول
دارها تبدیل شده است و چیزی عاید محرومان و مستضعفان نشد،
ایشان گفتند که من بسیار متاسفم و آنچه تصور می کردم، نشد.
- در دور دوم نخست وزیری در مورد آن 99 نفر چیزی یادتان هست؟
وقتی بحث 99 نفر پیش می آید امام (ره) حمایت محکمی از مهندس
موسوی کردند، اما این که آن 99 نفر چه کسانی بودند، دقیقا نمی
دانم.
- بعد از دوره وزارت تان هم با آقای میرحسین موسوی تعامل
داشتید؟
بله، هر سال دو الی سه بار به دفتر ایشان می رفتم؛ گاهی به
همراه پسرم و گاهی به همراه دامادم. گاهی ایشان در صحبت هایشان
می گفتند که مقام معظم رهبری تلفن می کنند که در باره مسائل
خارجی به دولت مشورت بدهم و کمک کنم.
- مقام معظم رهبری از مهندس موسوی خواستند که در مسائل خارجی
مشورت دهند؟
بله، این موضوع را دو بار از ایشان شنیدم و اخیرا هم جناب حجت
الاسلام مسیح مهاجری این مطلب را در روزنامه جمهوری اسلامی
نوشتند.
- عده ای معتقد بودند که مهندس موسوی از آقای احمدی نژاد در
مسائلی مانند مسائل هسته ای تندتر هستند.
ایشان انسان ضد استعمار و ضد آمریکایی بود و به شدت طرفدار
پیشرفت و توسعه کشور بود مقدمات هسته ای شدن کشور بعد از
انقلاب از خدمات ایشان است.
- نظرتان در باره حصر مهندس موسوی چیست؟
به نظرم حصر ایشان به نفع کشور ما نیست. اصلا من معتقدم که
جمهوری اسلامی نباید زندانی سیاسی داشته باشد. کسانی که صحبتی
می کنند و چیزی می نویسند و نقدی می کنند، نباید زندانی شوند؛
بلکه باید به آنها پاسخ داده شود. آنها یا درست می گویند یا
غلط می گویند؛ اگر درست می گویند از آنها تشکر کنیم. اگر غلط
می گویند، غلط بودن مطلب ایشان را مستدل و روشن به اطلاع عموم
برسانیم. البته همانطور که شهید مطهری می گوید: «انتقاد غیر از
توطئه است.»
- عده ای معتقد بودند که آقای میرحسین موسوی و آقای مهدی کروبی
هدفشان براندازی بوده است؟
آنچه را که مرحوم عسگراولادی در این مورد گفت را قبول دارم.
چون نماینده شجاع مجلس آقای دکتر علی مطهری، معتقدم برای روشن
شدن قضایا بهتر است قوه قضائیه در دادگاه عمومی به نحوی که
مردم از کم و کیف آن آگاه شوند، موضوع را بررسی نمایند.
- در انتخابات ریاست جمهوری ها به چه کسانی رای دادید؟
در دوره اول، به مرحوم حبیبی رای دادم، بعد به شهید رجایی و
سپس به حضرت آیت الله خامنه ای و بالاخره به آیت الله هاشمی و
در پایان به جناب آقای خاتمی. در سال 84 درست یاد ندارم به چه
کسی رای دادم. در سال 88 به جناب آقای موسوی رای دادم.
پیک نت 11
شهریور |