دو اظهار نظر در این شماره پیک نت می خوانید که یکی از آنها
تهدید است و دیگری گنُده گوئی!
تهدید را فردی کرده که گفته دبیرکل انصار حزب الله است اما
معلوم نیست بر مبنای کدام مجوز قانونی گروه و سازمان درست کرده
است. و لقمه بزرگتر از دهان را هم شیخ جعفر شجونی سر سفره
مؤتلفه اسلامی برداشته است.
به همان اندازه که مردم برای پراکنده گوئی اخیر احمد جنتی دبیر
شورای نگهبان در مشهد اعتبار قائل نیستند، برای حرف های امثال
شیخ جعفر شجونی و آن دبیرکل نوظهور نیز ارزش قائل نیستند.
ریشه تمام این تهدیدها و عربده کشی ها و ادعاها باز می گردد به
همان وحشتی که احمد جنتی در سخنرانی نوروزی خود در مشهد طرح
کرد. یعنی وحشت از باخت در انتخابات مجلسین شورا و خبرگان.
جنتی در سخنرانی هفته گذشته خود در مشهد نیز سخنرانی نوروزی
خود را کامل کرد. او اعتراف دیگری هم کرد که پامنبری خوانی شیخ
جعفر شجونی و دبیرکل انصار حزب الله ادامه آنست. جنتی هفته
گذشته در مشهد گفت که با رسیدن به توافق اتمی و لغو تحریم ها،
دولت مجلس را می برد و بعد هم نوبت پایان حصر موسوی و کروبی می
شود. روی دیگر این سخن، جلوگیری از موفق شدن دولت در مذاکرات
اتمی است. ریشه همه جنجال سازی های اخیر بر سر فرهنگ و حجاب و
عفاف و مفاسد و ....در همینجاست. آن انصار حزب الهی که حالا می
خواهد مچ مفسدان را بگیرد، چرا آن زمان که دهها میلیارد پول
نفت را غارت کردند سینه جلوی مفسدان نداد و گریبان "بابک
زنجانی" را نگرفت؟
شیخ جعفر شجونی هم چرا آن زمان که معاون اول احمدی نژاد بیمه
را چاپید و مدیران دو بانک صادرات و ملی 3 میلیارد دلار به جیب
زدند صدایش در نیآمد و به حمایت از احمدی نژاد ادامه داد؟
کافی است رویدادهای سیاسی چند سال جنبش ملی نفت که به کودتای
28 مرداد ختم شد دنبال
شود تا از این بازی ها اخیر متعجب نشد. اسامی تغییر کرده، اما
نقش ها و اهداف همان است که در سالهای منجر به کودتای 28 مرداد
بود. حجت الاسلام عمامه سیاه مجلس "شمس قنات آبادی" علیه مصدق
همانگونه در مجلس گلو پاره می کرد که جعفر شجونی الان می کند.
فدائیان اسلام همان نقشی را داشتند که حالا انصار حزب الله
دارد و....
وحشت از ناممکن شدن برگزاری یک انتخابات فرمایشی و از نتیجه
انتخابات مجلسین شورا و خبرگان آینده است! وحشت از آگاهی مردم
است، وحشت از جمع شدن پرونده اتمی و تحریم هاست، وحشت از نفوذ
پایدار موسوی و کروبی در میان مردم و نفرت از امثال جنتی و
شجونی و مصباح و احمد خاتمی است، وحشت از ادامه حضور هاشمی در
حاکمیت است، بیم و هراس از تجدید تفکر و عمل برخی چهره های
منتسب به جناح راست مانند ناطق نوری و حمایت آنها از روحانی
است. بقیه اش، همه، بازی تبلیغاتی و فشارهای جانبی به مردم و
چهره های سیاسی مورد توجه و تائید مردم درحاکمیت است. محاکمه
فرزندان هاشمی نیز بخشی از همین بازی است، همچنان که پافشاری
بر ادامه حصر موسوی و کروبی ریشه در همین نگرانی آنها دارد.
آنها که زیر تخت آیت الله کنی از دار دنیا رفته سنگر گرفته
اند، از آن فتنه ای می ترسند که نام واقعی اش "مردم" است. آنها
از بیانیه ای چند خطی توسط موسوی و کروبی در حمایت از دولت
روحانی و یا بیانیه ای کوتاه تر از این، برای دعوت مردم جهت
شرکت در انتخابات مجلسین یاد شده در بالا و تائید یک لیست
انتخاباتی می ترسند!
آیت الله خمینی به ادبیات فارسی مسلط بود. شعر کلاسیک را می
شناخت و با ضرب المثل های ایرانی نیز بسیار آشنا بود. در حاضر
جوابی نیز نمونه بود.
در همان نخستین روزهای تصرف سفارت امریکا و در اوج تهدیدهای
امریکا، یکی از حکایت های مثنوی مولانا را به نثر اینگونه
تعریف کرد:
حکایت، حکایت آن شیر پیری است که در محاصره شیرهای دیگر
افتاده، برای ترساندن آنها نعره ای می کشد اما عقب عقب می رود،
و البته بادی هم از مخرج او در می رود!پیک نت 22
شهریور |