آنچه را می خوانید مصاحبه ایست که درباره سکته آیت الله کنی،
یکی از همکاران راه توده، با یک پزشک ایرانی متخصص انجام داده
است:
- به نظر شما آیت الله مهدوی کنی اکنون در چه وضعی است؟
- اتفاقی که برای آیتالله مهدوی کنی افتاد بدلیل عدم اطلاع
رسانی درست که به نقش سیاسی ایشان بعنوان رئیس مجلس خبرگان باز
می گشت از همان آغاز در ابهام بود. خبرهای اولیه این بود که
ایشان در پی سکته قلبی به کمُا رفته است. کمی بعد آقای پرفسور
سمیعی را به بالین ایشان بردند تا درباره مسائل مغزی وی اظهار
نظر کند.
با توجه به اینکه من به اطلاعات پزشکی ایشان دسترسی ندارم،
تنها کاری که می توان انجام داد بررسی عکس های متناوبی است که
از وی بر تخت بیمارستان منتشر شده، که کاملا هم از نظر جزئیات
پزشکی واضح نیستند.
عکس ها از همان آغاز حاکی از بیماری است که در حالت کمُاست و
توسط دستگاه تنفس می کند. آنچه از ظواهر عکس ها بر می آید آنست
که ایشان دارای فشار خون خوب، ضربان منظم است. به اضافه اینکه
در عکس های اول از دستگاه هایی که مورد استفاده در شوک قلبی
است برای وی استفاده کرده اند. این البته مشخص نیست که در چه
مرحله ای از اقدامات درمانی است.
- سکته قلبی می تواند موجب از کار افتادن مغز نیز بشود؟
- البته. در واقع سکته های قلبی می توانند موجب صدمات جبران
ناپذیر مغزی بشوند که بدلیل قطع خونرسانی به مغز روی می دهد.
سلول های مغزی بطور متوسط می توانند حدود سه دقیقه نرسیدن
اکسیژن را تحمل کنند. پس از آن صدماتی با درجات مختلف اتفاق
خواهد افتاد.
برمبنای عکس های اولیه که از ایشان می بینم، احتمال سکته قلبی
بسیار بیشتر از سکته مغزی است. سکته های مغزی با وجود آنکه
امکان ایجاد حالت کمُا را در بیماران دارند، ولی در شرایطی
چنین می شوند که سکته مغزی قسمت های مهمی از ساقه مغز را درگیر
کرده باشد یا اینکه با وسعت زیاد در بخش فوقانی مغز افتاق
افتاده باشد. در این موارد معمولا کاری که انجام می شود در
مورد افراد جوان برداشتن قسمتی از استخوان جمجمه است که فشار
روی مغز را کم می کند و مانع از عواقب ورم حاد مغزی می شود که
عامل فوت سریع بیماران است. در عکس های اولیه انجام چنین جراحی
در مورد آیتالله کنی دیده نمی شود.
در این مورد که چه نوع سکته قلبی توانسته ایشان را به حالت
کمُا ببرد، با توجه به زنده ماندن کنونی ایشان احتمالا
انفارکتوسی در سطح تحتانی قلب بوده است. چون حداقل بر مبنای
عکس های اولیه که من از ایشان بر روی صفحه نمایشگر دیدم، ایشان
دارای فشار خون و فرکانس قابل قبولی است. البته تعدادی سرنگ
الکتریکی در کنار ایشان قابل مشاهده است اما قابل تشخیص نیست
که آیا یکی یا دو تای آن مربوط به داروهایی هستند که می توانند
فشارخون را بالا ببرند یا نه.
بنابراین، اگر به خودم جرات بدهم می توانم بگویم ایشان قربانی
یک انفارکتوس سطح تحتانی قلب شده است که در نتیجه آن ریتم قلب
وی به هم خورده و خونرسانی مغزی کرده است. اینکه ایشان هنوز
زنده است و داروی خاصی هم دریافت نمی کنند به نفع این نظریه
است.
- این سخنان مقداری تخصصی هستند و وضعیت ایشان در مجموع چیست؟
- من کوشش کردم اتفاقی که روی داده را به ساده ترین وجه توضیح
دهم. با توجه اینکه پرفسور سمیعی که شهرت ایشان در بیماری های
قلبی نیست به بالین ایشان رفته به معنای آن است که متوجه
ضایعات وسیع مغزی در مورد وی شده اند. البته این ضایعات نمی
توانند تحت درمان حتی پرفسور سمیعی به عنوان یکی از برجسته
ترین جراحان اعصاب جهان قرار گیرند.
- چه چیزهایی ممکن است اتفاق افتاده باشد؟
- اتفاقی که معمولا می افتد آن است که بخش های زیادی از قشرهای
مغز که در واقع سلول های مغزی هستند دچار آسیب غیرقابل برگشت
می شوند. در این حالت دو وضعیت می تواند بوجود آید. یکی حالتی
است که بدان حالت نباتی می گویند، یعنی اینکه پس از انفارکتوس
قلبی، عملکرد قلب مجداد اعاده شده ولی صدمات جبران ناپذیری به
بیشتر قسمت های مغز وارد شده است. این همان حالت نباتی است،
چون برای ادامه زندگی، یعنی تنفس و ضربان قلب وجود مغز الزامی
نیست. یعنی اینکه ضربان قلب حتی بصورت خودبخودی وجود دارد و یا
اینکه اگر فشار خون طبیعی است، به معنای آن نیست که ما با یک
انسان به مفهومی که ما می شناسیم یعنی دارای اراده برای انجام
کار و یا فکر کردن روبرو هستیم. به همین دلیل این حالت را
نباتی می گویند.
حالت دوم آن است که ارتباط بین قسمت های مختلف مغز ممکن است
بدرجات مختلف تحت تاثیر قرار گیرد. این هم یک مرحله ای از حالت
نباتی است. یعنی در هر حال اراده و یا تفکر بیمار تظاهر خارجی
ندارد.
- اینکه می گویند آقای کنی "عطسه" کرده به چه معناست؟
- من تصور می کنم که آنچه آقای شاهرودی در باره عطسه آیت الله
کنی بیان کرده اند بیشتر ناشی از بی اطلاعی از اصطلاحات پزشکی
تا حد تفاوت عطسه با سرفه باشد. چون احتمالا آنچیزی که مورد
توجه قرار گرفته آنست که در واقع واکنش به استفاده از دستگاه
های مکنده برای تخلیه ترشحات ریوی ایشان واکنش سرفه مشاهده شده
است. البته سرفه با عطسه متفاوت است. وجود واکنش سرفه در مورد
ایشان احتمالا بدلیل قطع داروهای بیهوشی است. در واقع واکنش
سرفه در مقابل محرکات و از جمله مکش ترشحات تنفسی ارتباطی به
عملکرد مغز ندارد. ولی می تواند براثر استفاده از دوزهای بالا
داروهای بیهوشی کاملا مختل شود. بنابراین وجود سرفه به معنای
بازگشت عملکرد مغز نیست.
- اینکه برخی سایت ها و نشریات حکومتی نوشته اند ایشان پس از
انداختن پارچه تبرک حرم امام رضا چشمانش باز شده و اشک در
چشمانش حلقه زده است به چه معناست؟
- البته این پرسش دو بخش دارد. یک بخش آن بیشتر سیاسی و
اجتماعی است و یک بخش آن پزشکی. در مورد قسمت پزشکی باید بگویم
باز شدن چشم ویژگی بیمارانی است که به حالت نباتی رسیده اند.
حتی این باز شدن در بسیاری از نزدیکان بیمار این تصور را ایجاد
می کند که آنها به زندگی معمولی بازگشته اند و این یکی از
مشکلات پزشکان برای توضیح اتفاقی است که برای بیمار افتاده
است. زیرا باز شدن چشم و حتی توجه ظاهری به اطراف به معنای
بازگشت بیماران به زندگی عادی نیست. در مورد قسمت اول پرسش هم
واکنش بیمار به پارچه تبرک شده در حرم امام رضا بایستی یادآوری
کنم که من خود با وجود آنکه احتمالا در مورد نزدیکان خود از
چنین روش هایی استفاده نخواهم کرد، هیچگاه بصورت علنی با
همراهان بیمار که مبادرت به استفاده از این نوع روش های می
کنند مخالفت نکرده ام. در واقع استفاده از پارچه حرم امام رضا
به معنای آن است که پزشکان از ایشان قطع امید کرده اند. وقتی
که کار زیادی از دست پزشک برای بیمار بر نمی آید از بین بردن
این آخرین امیدها در همراهان و نزدیکان بیمار به نظر من اقدامی
مناسب به حساب نمی آید. این هم چیزی است مانند مراجعه به
دعانویس. اما در مورد کسانی که این چیزها را می نویسند و یا
عمل می کنند، من اصولا در مورد اعتقادات عمیق مذهبی شان هم
دچارتردید هستم. برای اینکه ظاهرا نقل و انتقال اموال ایشان
بسیار قبل از توسل به پارچه متبرکه در حرم امام رضا انجام شده
است.
- از آخرین عکس های ایشان چه بر می آید؟
- اخرین عکس ها عمل باز کردن لوله تراشه، یعنی لوله اصلی تنفسی
در قسمت های پاینی و قدامی گردن انجام شده که این بیشتر از جهت
طولانی کردن دوران نیاز به تنفس مصنوعی است. از طرف دیگر به
مکش ترشحات تنفسی هم بهتر کمک می کند. تعداد سرنگ هایی که
مشاهده می شود سه عدد است که دقیقا معلوم نیست چیست و چه
دارویی به ایشان داده می شود. عکس چشم های باز ایشان هم تقریبا
شبیه نگاه افراد نباتی است تا یک نگاه ناشی از تاثیرات قشر
مغز. بنظر می رسد که بیشترین و قابل قبول ترین توضیح برای
شرایط موجود آن است که ایشان دچار یک سکته قلبی در منطقه
تحتانی قلب شده است که باعث اختلال شدید در خونرسانی مغز شده و
ضایعات مغزی برای پزشکان معالج ایشان قابل درک بوده است.
- تا چه مدت می توان افراد را در حالت نباتی زنده نگه داشت؟
- در این مورد اظهار نظری نمی شود کرد. برای نمونه "اریل
شارون" نخست وزیر سابق اسرائیل را چند سال به شکل نباتی زنده
نگه داشتند. در ایران هم مشهورترین شخصیتی که به شکل نباتی
چندین سال زنده نگه داشته شد مرحوم دکتر "معین" استاد دانشگاه،
مولف فرهنگ معین و جانشین علامه دهخدا برای تمام کردن لغتنامه
او بود. البته تشخیص قطعی حالت نباتی هم بعد از شش ماه انجام
می شود ولی این به معنای آن نیست که پزشکان نتوانند با احتمال
بالا تحول بیمار را پیش بینی کنند. البته وضع ایشان هرچه باشد
و زنده بماند یا نماند، با توجه به سن بالا عملا امکان بازگشت
ایشان دیگر وجود ندارد. اینکه تصور کنیم که آیتالله مهدوی کنی
دوباره باز می گردد و رئیس مجلس خبرگان می شود یک شوخی است، در
آن حد که مثلا پیش بینی می شد آریل شارون به کاخ نخست وزیری
اسرائیل باز می گردد.
پیک نت 23
شهریور |