سخنرانی علی مطهری در هشتمین همایش اساتید و دانشجویان ایرانی
خارج از کشور، به جلسه بحث و سئوال و جواب ختم شد. مطهری در
این سخنرانی یکبار دیگر مواضع خود درباره ضرورت پایان حصر
موسوی و کروبی و خانم رهنورد را تکرار کرد و گفت:
رفع حصر به نفع کشور است. اگر لازم است محاکمه این افراد
میتواند به شکل علنی باشد تا آنها از خودشان دفاع کنند و
حرفشان را بزنند و طرف مقابل هم پاسخگو باشد. اگر در ماههای
اولیه این محاکمه انجام شده بود مشکل تا حالا حل شده بود. اما
فکر غلطی در کشور وجود دارد که اگر این افراد توبه نکنند و
آزاد شوند به نظام آسیب میرسد، یا جایگاه ولی فقیه پایین
میآید لذا باید این افراد اول توبه و تعظیم کنند.
اگر به این افراد اجازه حرف بدهند قاعدتا میگویند در جایی هم
خطا کردهاند، اما نمیشود به آنها فرصت حرف زدن ندهیم و تنها
بگوییم توبه کنند،عدهای فکر میکنند اگر اینها توبه نکنند
نظام آسیب میبیند، این فکر مانع است و باید از بین برود.
وجود دو مخالف در نظام هیچ اشکالی ندارد، چه اشکالی دارد که ما
چند مخالف هم داشته باشیم که برای خودشان در گوشهای زندگی
کنند، اینها مخالفانی هستند که میگویند نظام، قانون اساسی،
اصل ولایت فقیه و شخص رهبری را قبول دارند اما به عملکرد ایشان
در سال 88 اعتراض دارند، ممکن
است کسانی اینطور باشند، آیا ما باید این افراد را بازداشت
کنیم؟
اگر یکی از این دو نفر از دنیا برود غده چرکینی در کشور ایجاد
میشود که در آینده مشکلساز خواهد شد. ما این مسائل را در
جاهای مختلف و در حضور رهبری گفتهایم اما به هر حال نظر کلی
نظام این نیست.
نباید انتقاد و اظهارنظر را ممنوع کرد، جرم زندانیان سیاسی سال
88 چیست؟ اکثر آنها صرفا انتقاد داشتند، آقایان تاجزاده و
نبوی منتقد بودند و جنگ مسلحانه نکردند، ما تنها باید با کسانی
که مبارزه مسلحانه کردهاند مقابله کنیم و باید به حقوق مردم
احترام بگذاریم.
برداشت ما از ولایت فقیه باید اصلاح شود، این یکی از مشکلات
اصولگراهاست که تا ولی فقیه چیزی نگفته ما هم نباید چیزی
بگوییم. مثلا از آقای احمدینژاد حمایت میکردند زیرا رهبری از
ایشان حمایت میکرد در حالیکه ما میگفتیم ما وظایفی به لحاظ
نمایندگی داریم و باید سوال و استیضاح کنیم اما عدهای معتقد
به این موضوع نبودند.
البته بعد از یازده روز خانهنشینی آقای احمدینژاد همه منتقد
شدند که دیگر در آن زمان فایدهای نداشت، آن موقع همه میگفتند
احمدینژاد قانونشکن است.
نباید ولایت فقیه را متضاد با آزادی و دموکراسی تلقی کرد،
ولایت فقیه یک موضوع ایدئولوژیک است به این معنا که یک
اسلامشناس افضل در راس قرار میگیرد و جایی که مربوط به احکام
دین و ایدئولوژی میشود ما باید به حکم ایشان تن دهیم و یا
وقتی حکم حکومتی میدهد ممکن است قانع نشویم اما باید به آن
عمل کنیم اما این به این معنا نیست که همه سکوت کنیم.
باید نوع برداشتها از «حفظ نظام» اصلاح شود، آیا این کارها
برای این است که بقیه روشنفکران بترسند؟
منظور امام از حفظ نظام این نبوده است، در چنین شرایطی
روحانیت، علما و مراجع باید وارد شوند زیرا هر کسی وظیفهای
دارد و باید به آن عمل کند.
پیک نت 14 مرداد |