حسین مرعشی از پایه گذاران حزب کارگزاران است. برای یک دوره
(دورانی که غلامحسین کرباسچی با شکایت آیت الله مهدوی کنی و
ریاست دادگاه توسط محسنی اژه ای روانه زندان شد، دبیرکل این
حزب نیز شد. در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد و حاکمیت نظامی-
امنیتی، حسین مرعشی نیز بازداشت و محکوم به محرومیت از فعالیت
سیاسی شد. از این محکومیت هنوز یکسال و 10 ماه باقی است و به
همین دلیل مرعشی با آنکه در رهبری تازه ترمیم شده و گسترده شده
کارگزاران سازندگی نیز انتخاب شده، به گفته خود همچنان ممنوع
از فعالیت رسمی است. او نسبتی نیز با هاشمی رفسنجانی دارد.
یعنی پسر عموی همسر وی است. خبرنگار سیاسی خبرگزاری ایسنا
مصاحبه ای مشروح با او انجام داده که ما آن را بادقت خوانده و
مهم ترین نکات خبری آن را استخراج کرده و در این شماره پیک نت
منتشر می کنیم. رئوس مهم ترین نکات این مصاحبه را نیز در عنوان
اصلی شماره امروز پیک نت منعکس کرده ایم.
مرعشی دراین مصاحبه می گوید:
همراه با «مأموریت اوینی» که به من خورد، شش سال محرومیت از
عضویت و مشارکت در احزاب و گروههای سیاسی نیز به آن اضافه شد
و بر اساس حکم دادگاه تا یک سال و 10 ماه دیگر من همچنان
نمیتوانم مشارکت و عضویت در احزاب داشته باشم و بعد از آن،
این مانع برطرف خواهد شد. دوستان در کارگزاران من را را از
شورای مرکزی کنار نگذاشتند ولی مسئولیتی در حزب نمیتوانم
بپذیرم تا این دوران محرومیت تمام شود.
در سایه برگزاری انتخابات ریاستجمهوری یازدهم شاهد ایجاد
تغییراتی در فضای سیاسی کشور بودیم به نحوی که فضا برای فعالیت
احزاب مساعد شده است. کارگزاران نیز یکی از احزابی است که
همیشه در جبهه اصلاحات حضور داشته و امروز به خاطر اینکه برخی
از احزاب و گروههای سیاسی این جبهه نمیتوانند فعالیت کنند و
به هر دلیلی از فعالیت آنها جلوگیری میشود، انتظار جبهه
اصلاحات و فعالان سیاسی در نقاط مختلف کشور این بود که
کارگزاران مجدداً به عرصه فعالیت سیاسی برگردد. اعضای هیأت
مؤسس کارگزاران این انتظار را جدی گرفتند و در این راستا به
عنوان اولین گام در راستای فعال کردن حزب اقدام به ترمیم شورای
مرکزی کردند.
من فکر میکنم آقای روحانی باید در اولین فرصت بعد از فراغت
نسبی از مسأله هستهای، منادی یک گفتوگوی ملی بین
نظام و اصلاحطلبان باشد.
نمیشود اصلاحطبان یکی از گروههای تأثیرگذار و تعیینکننده
در افکار عمومی و فضای سیاسی کشور باشند ولی رابطهشان با نظام
مخدوش و مبهم باشد یا با رهبری، قوه قضائیه، مجلس، شورای
نگهبان و سپاه.
یک عدهای برای حفظ حاکمیت محدود خودشان و استمرار آن اصرار
دارند که رقبا را حذف کنند و آزادیها را محدود کنند. ما
میگوییم هیچ ضرورتی ندارد که چنین اتفاقی بیفتد، چرا که هیچ
امری نظام و انقلاب را تهدید نمیکند و آن چیزی که نظام،
انقلاب و جمهوری اسلامی را تهدید میکند، بیکفایتیهای درونی
نظام است؛ بیکفایتیهایی که به خاطر نبود رقابتهای سیاسی
بوجود آمده است. اگر آزادیهای سیاسی گسترش پیدا کند و آزادی
مطبوعات در کشور بوجود بیاید، فسادها از بین میرود. این
فسادهای اقتصادی که اکنون در کشور وجود دارد برای چه بوجود
آمده است؟ این، نتیجه نبودن سیستم نظارت و همچنین نظارت عمومی
است و اینکه هرکس هرچه دلش میخواست انجام میداد و کسی جرأت
نمیکرد چیزی بنویسد، منتشر یا چاپ کند. باید توجه داشت که
هرچه آزادیها محدود شود، فساد اقتصادی و اداری نیز بیشتر
میشود و کفایت در مدیریت کشور کمتر خواهد شد.
کارگزاران بیش از آنکه بر آزادی اقتصادی تاکید داشته باشد، بر
روی آزادی سیاسی تاکید دارد؛ چراکه آزادی اقتصادی را همه در
جامعه به نوعی پذیرفتهاند و حداقل در شعار که اینگونه است.
همه پذیرفتهاند که اقتصاد باید رقابتی باشد.
من در جلسهای که چندی پیش اصلاحطلبان با ایشان داشتند، گفتم
که "شما به حق روی حل بزرگترین معضل در کشور که پرونده
هستهای است متمرکز شدهاید و خوشبختانه این موضوع با
موفقیتهایی همراه بوده است و از تندرویهایی که علیه دولت
صورت میگیرد، میشود فهمید که موفقیتهای بزرگتری در راه است.
از نظر من حتماً آقای روحانی یک موفقیت بزرگ در مورد پرونده
هستهای نصیب ایران میکند و در این عرصه موفق میشود. اگر
آقای روحانی بتواند به توافقی با 1+5 برسد که این توافقنامه
جایگزین همه قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران شود، این گام
بسیار بزرگی در کل مسائل ایران است و در حل مشکلات اقتصادی و
سیاسی ایران گام بسیار بلندی است. ریشه این مشکلی که آقای
روحانی با همتشان و همچنین پشتوانه رهبری دارند حل میکنند، در
چیست؟ ریشه آن بخاطر مشکلی بود که در سیاست داخلی کشور در سال
84 رخ داد. در واقع باید گفت نابسامانی و آشفتگی سیاسی در سال
84 کشور را دچار چنین چالشی کرد، به نحوی که
700 میلیارد دلار از منابع
کشور از بین رفت، تحریمها بوجود آمد و مشکلات زیادی در عرصه
سیاسی و اقتصادی کشور حادث شد.
اصلاحطلبان نگران کفایت مدیریتی کشور و نهادهای مهمی مثل مجلس
هستند و در این ارتباط دغدغه جدی دارند. حتماً اصلاحطلبان
دغدغه جدی حضور نهادهای نظامی و شبهنظامی در عرصه سیاست را
دارند. اصلاحطلبان در مورد اینکه نهاد داروی مهمی مانند شورای
نگهبان نباید دارای گرایش سیاسی باشد، دغدغه دارند. بحران 88
که بعداً به اسم فتنه خوانده شد و ما میگوییم
ریشه فتنه آقای احمدینژاد
است، از کجا شروع شد؟ وقتی که 7 نفر
از اعضای شورای نگهبان میآیند و به نفع ریاستجمهوری
احمدینژاد بیانیه میدهند، آیا انتظار دارند وقتی نتیجه
انتخابات را تایید کردند همه قانع شوند؟ بخشی از جامعه قانع شد
ولی بخشی دیگر نیز قانع نشد. ما اصلاحطلبان واقعاً نگران این
فضا هستیم.
اگر قرار باشد که شورای نگهبان ناظر و داور باشد، که هست، مگر
میشود داور طرفدار یک گروه و تیم باشد؟ اینها دغدغه است و این
دغدغه را باید یک نفر در مملکت پاسخ دهد. مگر میشود اینها را
برای همیشه مسکوت گذاشت، در مورد آن حرف نزد و سکوت کرد؟ اینها
ریشه بحرانهای سیاسی در جمهوری اسلامی است. باید این
مسائل را به بحث گذاشت. بحران 88 که بعداً به اسم فتنه خوانده
شد و ما میگوییم ریشه فتنه آقای احمدینژاد است، از کجا شروع
شد؟ وقتی هفت نفر از اعضای شورای نگهبان به نفع ریاستجمهوری
احمدینژاد بیانیه میدهند، آیا انتظار دارند وقتی نتیجه
انتخابات را تأیید کردند همه قانع شوند؟
رهبری در انتخابات ریاستجمهوری گفتند حتی
کسانی که جمهوری اسلامی را
قبول ندارند ولی ایران را دوست دارند، بیایند رأی بدهند. این
حرف خیلی مهمی است. اگر قرار است که همه بیایند و رأی بدهند،
داوری که میخواهد بین آقای روحانی، جلیلی و قالیباف داوری
کند، نباید اکثریت آنها به نفع یک کاندیدا بیانیه بدهند. اینها
حداقلهای تدبیر است و توقع زیادی نیز نیست، بلکه حداقل توقع
است. اگر کسی صلاحیت ندارد، این را باید قانون مشخص کند. سلیقه
آقای جنتی، برای کشور قانون
نمیشود. چه کسی گفته سلیقه آقای جنتی قانون میشود یا آقای
جنتی یک ابرویش را بالا بیندازد و بگوید نه؟ هر کسی حقوقی دارد
و هیچکس را نمیتوان از حقوقش محروم کرد، مگر به موجب قانون.
این امر در قانون اساسی و اسلام است و رهبری نیز این موضوع را
تأیید میکند. اینها دغدغه اصلاحطلبان است. آنها نیز بگویند
که دغدغهشان چیست و ما رعایت میکنیم. از سوی دیگر، دغدغه ما
نیز شنیده شود و آنهایی که حق است، پذیرفته شود.
سوال میکنم کدامیک از جناحهای کشور مسئولیت اقدامات دولت
احمدینژاد را میپذیرد؟ آیا آقای مصباح یزدی میپذیرد؟ آیا
جبهه پایداری میپذیرد؟ اصولگرایان و سپاه میپذیرند؟
چه کسی مسئولیت آنچه را که رخ
داده است، میپذیرد؟ اصلاحطلبان اکنون مسئولیت دولت آقای
روحانی را میپذیرند. ممکن است جاهایی انتقاد داشته باشند و
بگویند انتقاد داریم اما مسئولیت روی کار آمدن آقای روحانی را
میپذیرند و تا به امروز نیز به آن افتخار میکنند؛ چراکه ما
مفتخر هستیم رئیسجمهوری را به مردم معرفی کردیم و برای پیروزی
آن پایمردی کردیم که امروز دارد کشور را از مهمترین و بزرگترین
مشکل تاریخی سیاسی قرن اخیر نجات میدهد. ما به این موضوع
افتخار میکنیم؛ ولو ممکن است مثلاً به وزیر کشور نیز انتقاد
داشته باشیم ولی کلیات آن را قبول داریم و مسئولیتش را
میپذیریم.معتقدم اینها موضوعاتی است که باید گفته شود.
مردم خوب میدانند که نباید کشور به سمت و سویی برود که
خارجیها در آن دخالت کنند. مردم خوب متوجه این مسائل هستند؛
البته زمانی ممکن بود حتی عدهای فکر کنند که باید مثلاً
آمریکاییها در ایران حضور پیدا کنند ولی ما اثرات حضور
غربیها را در کشورهای همسایهمان دیدیم.
هیچیک از مشکلات واقعی مردم از جمله تورم، بیکاری و رکود،
راهحلهای خلقالساعه، طوفانی و انقلابی ندارد بلکه
راهحلهای این مسائل، تدریجی و در یک بستر عاقلانه تحقق پیدا
میکند و در واقع حل این مشکلات زمان میخواهد و مردم به تجربه
به این مسأله رسیدهاند.
- درباره انتخابات مجلس آینده
آقای خاتمی به عنوان رهبر اصلاحات، یک شورای مشورتی تشکیل
دادند و این شورا فعال است و این شورای مشورتی در واقع
فصلالخطاب همه بحثها در جریان اصلاحات خواهد بود. و
کارگزاران هم تصمیمات این شورا را قبول دارد؟
امیدوارم که امکان حضور و فعالیت برای اصلاحطلبان - برای
انتخابات مجلس- فراهم شود و اگر این امکان فراهم شود، قضاوت
مردم هرچه باشد ما میپذیریم.
خبرنگار سیاسی ایسنا: اکرم احقاقی
پیک نت 1 تیر |