علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد با روزنامه "شرق" گفتگوئی کرده
که فرازهائی از آن را در تیتر اول امروز پیک نت می خوانید.
آنچه در زیر می خوانید بخش مشروح این گفتگوست:
* در طول یک سال، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می رود که به
خانه مادری هنرمندان و اهل فرهنگ تبدیل شود. میتوانم بگویم در
این مدت پای هنرمندان به وزارتخانه باز شده است. زمانی که به
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آمدم، برخی از هنرمندان میگفتند
حدود چهارسال است که از خیابان بهارستان رد نشدهاند. برخی هم
هشت سال پایشان را به اینجا نگذاشته بودند. فکر میکنم حداقل
کاری که در این مدت صورت گرفته این است که هنرمندان نسبت به
آینده خود امیدوار شدند و نسبت به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
خوشبین هستند.
* فشار برخی جریانها در این مدت بیشتر شده است. گروههایی
هستند که غیراز سلیقه خودشان سلیقه دیگری را نمیپذیرند. من
این را میدانستم. از همان ابتدا حاشیههایی را که در اطراف
این وزارتخانه بود میشناختم، اما با علم و اطلاع نسبت به
اینکه ممکن است آنچه گفته میشود به مذاق برخی خوش نیاید،
دیدگاههای خودم و سیاستهای عمومی دولت را بیان میکنم.
* درباره ممیزی هیچگونه عقبنشینیای نکردهام. خودم اعتقاد
به ممیزی داشته و دارم. نمیشود یک دستگاه حکومتی مثل وزارت
فرهنگ و ارشاد اسلامی بگوید هر نوع کتابی با هر صورتی چاپ شود
و ما هم هیچ نظارتی نداشته باشیم. در هر صورت اصل ممیزی در
قانون به ما دیکته شده و مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی که
برای ما جنبه قانونی دارد وظایفی را برایمان تعیین کرده است.
نکتهای که من در روزهای آغاز تصدی خودم عنوان کردم این بود که
میخواهیم ممیزی قبل از چاپ را برداریم و آن را به خود ناشران
واگذار کنیم تا در این دوره وقتی میخواهند کتابهایشان را
برای بررسی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دهند و مدت
طولانیای را که کتاب اینجا متوقف میشود تا مجوز بگیرد - که
گاهی به دو سال هم رسیده است - برداریم. قانون، مشخص است. ما
این را در اختیار ناشران قرار میدهیم تا خودشان مواردی را که
با قانون تعارض دارد، اصلاح کنند و کتاب را به ما ارائه دهند.
بعد از چاپ، کتاب را دوباره بررسی میکنیم. اگر احیانا مواردی
باقی مانده باشد که احتیاج به اصلاح داشته باشد، آن را اصلاح
میکنیم. منتها ناشران زیر بار این موضوع نرفتند و گفتند وزارت
فرهنگ و ارشاد اسلامی میخواهد ممیزی را که از آن به سانسور
تعبیر میکنند، از خودش به ما منتقل کند. چون آنها نپذیرفتند
ما هم گفتیم همین روال قانونی را طی خواهیم کرد. اتفاقی که در
عمل افتاد، عقبنشینی نیست.
سعی شده زمان پاسخگویی برای هر کتابی را به یک ماه کاهش دهیم.
اگر ممیزی واگذار شود این زمان ممکن است به دو هفته کاهش پیدا
کند. یعنی هر کتابی که اینجا ارائه میشود ظرف کوتاهترین مدت
تکلیف آن را مشخص میکنیم.
* در مورد خانه سینما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی – دوره
احمدی نژاد- خانه سینما را بست و شروع به تقویت تعداد خاصی در
برابر مدیران خانه سینما کرد. ما آمدیم با گروههای مختلف
سینمایی صحبت کردیم و در نهایت به نوعی تفاهم رسیدیم و این
نهاد صنفی بازگشایی شد.
*درباره انجمن صنفی مطبوعات موضوع کمی فرق میکرد. صدور مجوز
این انجمن حتی برعهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نبود. وزارت
تعاون، کار و رفاه اجتماعی این مجوز را صادر کرده است. ما بعد
از مستقر شدن در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مذاکراتی را با
وزیر تعاون و وزیر اطلاعات انجام دادیم و به این نتیجه رسیدیم
که وزارت اطلاعات که در گذشته علیه انجمن صنفی مطبوعات شکایت
کرده و منجر به بسته شدن آن شده، شکایتش را پس بگیرد. وزارت
اطلاعات هم شکایتش را پس گرفت. تلاشی که باید از طرف ما انجام
میشد، شخصا دنبال کردم و وزارت اطلاعات هم رسما به دستگاه
قضایی نامه نوشت و اعلام کرد ما از این انجمن شکایتی نداریم.
منتها دستگاه قضایی در حال حاضر اجازه باز شدن انجمن صنفی را
نمیدهد. این دستگاه میگوید ما کاری نداریم که وزارت اطلاعات
شکایتش را پس گرفته. اگر ما اینجا را پلمب کردیم به دلایل
دیگری است. بنابراین ما تا به حال موفق نشدهایم انجمن صنفی را
باز کنیم، به این دلیل که گفتم.
* من وضعیت مطبوعات را اصلا مطلوب نمیبینم. روزنامهها و
نشریاتی که در حال حاضر در ایران به صورت حرفهای منتشر
میشوند بسیار اندک هستند. روزنامهنگارانی که حرفی برای گفتن
داشته باشند و هر روز به طور مرتب قلم بزنند و در مورد مسائل
مختلف اهل مطالعه باشند، تعدادشان مطلوب نیست. در خیلی از
روزنامهها و نشریاتی که منتشر میشوند افراد حرفهای در آنها
نیست و آموزشهایی در این مورد وجود ندارد. حتی گاهی برخی از
خبرنگاران، میخواهند مطالب اظهارشده را نقل به معنا کنند اما
بدون اینکه قصد و غرضی داشته باشند اشتباه مینویسند و
نمیتوانند مطلب را درست بیان کنند. فکر میکنم در این زمینه
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید کاری برای آموزش خبرنگاران
بکند.
تیراژ روزنامههایمان کم است. به این دلیل است که روزنامهها
نمیتوانند مخاطب را قانع کنند. برخی وقتها حس میشود که
روزنامهها از روی دست هم کپی میکنند.
* حتما وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مقابل بولتنسازیها
باید بایستد. این اصل که بولتنسازی میکنند یک واقعیت است،
متاسفانه به صورت بسیار گسترده هم صورت میگیرد و گاهی از سوی
نهادهایی است که خیلی خودشان را ارزشی میدانند. نه تنها در
مورد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بلکه در مورد بسیاری از
وزارتخانهها این روند در جریان است. من گاهی بولتنهایی
میبینم که در اختیار مقامات کشور قرار میگیرد. این بولتنها
از طرف برخی نهادهایی است که از بودجه دولتی استفاده میکنند
اما سر تا پایشان دروغ است. وقتی نگاه میکنیم میبینیم از
ابتدا تا انتها جعل و تحریف است. گاهی اشاره شده که فلان وزیر
در دولت، فلان مساله را عنوان کرده است. در حالیکه ما
دیدهایم که اصلا این اتفاق نیفتاده و کاملا دروغ است. در حوزه
فرهنگ هم برخی خبرگزاریها و سایتهایی که راهاندازی شدهاند
دست به تحریف، جعل یا برخورد گزینشی با خبرها میزنند. در این
مصاحبهها آن قسمتی را که مورد نظر هست، مینویسند و بقیه را
بیان نمیکنند و همین موجب سوءتفاهم میشود. ما به خود این
سایتها و خبرگزاریها تذکر دادیم و سعی کردیم این کار را
اصلاح کنیم اما متاسفانه این واقعیت وجود دارد.
کنسرت ها
* مواردی بوده که در برخی شهرستانها یک گروه مجوز نداشته اما
کنسرت برگزار کرده و با مخالفت شخصیتهای آن شهر روبهرو شده
است. موارد زیادتری وجود داشته که مجوز داشتهاند و قرار بوده
برنامه اجرا کنند اما با مخالفت روبه رو شدهاند و احیانا
شورای تامین استان یا برخی مقامات استان دخالت کرده و مانع
برگزاری کنسرت شدهاند. ما با وزارت کشور هم صحبت و اعلام
کردیم وقتی مجوزی صادر میشود وزارت کشور باید از آن دفاع کند،
نه اینکه گروههای خودسر بیایند و مانع برگزاری برنامههای
هنری شوند. در حوزه سینما در شورای صدور پروانه ساخت و پروانه
نمایش از شخصیتهای آشنا به موضوع دعوت کردهایم تا با آگاهی
مجوز صادر کنند. ما هم از مجوزی که صادر شد دفاع خواهیم کرد و
پایش میایستیم.
* ما برگزاری نمایشگاهها و جشنوارهها را به سمت خصوصیشدن
سوق میدهیم. در نمایشگاه رسانههای دیجیتال اینگونه بود. سال
گذشته رقم بالایی برای برگزاری این نمایشگاه داده شد و امسال
با ورود بخش خصوصی ما مبلغ خیلی ناچیزی صرف کردیم و با همکاری
اتاق بازرگانی توانستیم این هزینهها را پایین بیاوریم. با
معاونت علمی فناوری ریاستجمهوری و شهرداری تهران هم
تفاهمنامه امضا کردهایم. شهرداری تهران امکانات مادی بسیار
زیادی دارد. فضاهایی را در اختیار دارد یا میتواند فضاهای
تازهای را بسازد. همچنین اینهمه فرهنگسراها و خانههای فرهنگ
که ما میتوانیم آنچه را که بهعنوان محتوا تولید میکنیم، در
اختیار آنها قرار دهیم و از این فضاها استفاده کنیم. در سایه
این همکاریها، کارها بهتر پیش میرود.
* بحث سقوط اخلاقی یک مساله نگرانکننده برای ماست که بعد از
35 سال از انقلاب اسلامی و با وجود اینکه همه ما شعار اخلاق
اسلامی و پایبندی بر ارزشهای اسلامی را میدهیم، میبینیم که
خیلیها از این ارزشها دور شدند. خودمان باید به گونهای
رفتار کنیم که دیگران هم رفتار ما را بپذیرند. در این صورت است
که میشود اخلاق ملی و اسلامی خودمان را در جامعه رشد دهیم.
* «فیلترینگ» در همه کشورهای دنیا وجود دارد و هر کدام از
کشورها بر اساس منافع ملی خودشان یا برای حفظ هویت فرهنگی و به
دلایل اخلاقی و دلایل دیگر یکسری از سایتها را فیلتر
میکنند. اما مواردی هست که نفعش از ضررش بیشتر است مثل بحث
شبکههای اجتماعی. ممکن است در این شبکههای اجتماعی موارد
غیراخلاقی هم رخ دهد اما باید ببینیم نفع این شبکهها بیشتر از
ضررش هست یا نه؟ اگر مثبت است باید از آنها استفاده کنیم. حتی
برخی شبکههای ارتباطی که عملکردی مثل تلفن دارند. حالا این
تلفن از طریق وایبر یا واتسآپ استفاده میشود. این مسالهای
است که مشکل ندارد. ممکن است در همین تلفنهای معمولی هم که در
دسترس همه هست دو نفر در مکالمهشان مسایل غیراخلاقی را مطرح
کنند. ما که نمیتوانیم تلفن را ببندیم. در اینگونه موارد دولت
به صورت اصولی مخالف بستن این شبکههای ارتباطی است و در
کمیته تعیین مصادیق مجرمانه هم بشدت از آنها دفاع میکند. به
نظر من نیاز به زمان داریم. زمان که بگذرد بالاخره افراد
میپذیرند این شبکهها مشکلی ندارند و باید از این امکانات به
صورت بهینه استفاده کرد. واقعا جمهوری اسلامی در جهت منافع
خودش میتواند بهترین استفاده را از شبکههای اجتماعی کند.
پیک نت 16
تیر |