علیرضا بهشتی مصاحبه ای در باره پدرش آیت الله بهشتی کرده که
خبرگزاری ایسنا آن را منتشر کرده است. او که به جرم حمایت از
میرحسین موسوی، پس از کودتای انتخاباتی 88 مدتی بازداشت و
زندانی بود خاطرات متنوعی را از پدرش نقل می کند که ما نمونه
از آن را به این دلیل انتخاب کرده ایم تا دانسته شود ابوالحسن
بنی صدر جنگ حیدری – نعمتی را با چه کسی دامن زد و مجاهدین خلق
عامل ترور چه کسانی در جمهوری اسلامی شدند.
این که آیت الله بهشتی و یا آیت الله مطهری که اولی را مجاهدین
و دومی را گروه مشکوک فرقان کشتند اگر زنده می ماندند و به
رهبری جمهوری اسلامی می رسیدند همان می شدند که خامنه ای شده و
یا چنین نمی شدند، حدس و گمان هائی است که هیچکس نمی تواند
بصورت قطعی درباره آن نظر بدهد، اما ببینیم در آن اوضاع آشفته
ابتدای تاسیس جمهوری اسلامی و یکه تازی آیت الله خلخالی نظر
بهشتی چه بوده است.
علیرضا بهشتی می گوید:
«پدرم نسبت به برخی اتفاقات حساسیت زیادی داشت. آقای
سرحدیزاده که در ابتدای انقلاب مسئولیت سازمان زندانها را به
عهده داشتند ماجرایی را تعریف کردند مبنی بر اینکه در آن زمان
یک پزشک در زندان اوین کار میکرده است. دو بازجو نزد او
میروند و دو جنازه را تحویل او میدهند. پزشک وقتی آنها را
معاینه میکند متوجه میشود هر دو مورد ضرب و شتم قرار گرفته
اند و بعد متوجه میشود یکی از آنها هنوز زنده است. پزشک مذکور
به آن دو بازجو میگوید یکی از این جنازهها زنده است. آیا شما
درباره این دو نفر حکم اجرا کردهاید؟ میگویند بله حکم اجرا
کردهایم. پزشک با این تصور که علی القاعده و بر اساس قانون و
شرع اگر بعد از اجرای حکم محکوم زنده بماند حکم اجرا شده محسوب
میشود، مساله زنده بودن یکی از آنها را مطرح میکند، ولی
متاسفانه فردی که حاکم شرع بود (خلخالی) شلیک میکند و او را
میکشد.
پزشک گزارش موضوع را به آقای سرحدیزاده میدهد و میگوید دیگر
نمی تواند در زندان اوین کار کند. آقای سرحدیزاده این گزارش
را به شهید بهشتی میدهد. ایشان می گفت برای اولین بار بود که
صورت شهید بهشتی را چنین برافروخته دیدم. پدرم نامه را روی میز
می اندازد و می گوید: یک نفر باید جلوی این آقا (خلخالی) را
بگیرد. تا کی ما باید رفتارهای بیضابطه این فرد را تحمل کنیم؟
این کشمکش ادامه داشت و در آن زمان خیلی هم به ثمر نرسید،
البته بعدها حکم عزل آن قاضی صادر شد.»
پیک نت 31
تیر |