فیلم مصاحبه
رهبر حزب کمونیست فدراسیون روسیه درباره حوادث اوکرائین و
رقابت های پنهان و آشکار اروپا و امریکا و خطرات یک جنگ
اروپائی را می توانید به زبان اصلی ببینید. ترجمه فشرده این
مصاحبه
نیز چنین
است:
26
ماه مه کانال 24 تلویزیون روسیه مصاحبه ای با"گنادی
زوگانف"رهبر حزب کمونیست روسیه و رییس فراکسیون این حزب در
مجلس دومای این کشور انجام داد.
موضوع مصاحبه انتخابات ریاست جمهوری در اوکرائین، انتخابات
پارلمان اروپا و پی آمد این دو انتخابات برای روسیه و اروپا
بود. گزیده ای از پاسخ های " زوگانف"را می خوانید:
انتخابات ریاست جمهوری اوکرائین را نمی توان یک انتخابات با
رای و اراده مردم این کشور تلقی کرد بلکه بازی وحشتناکی است که
آمریکا در سال های اخیر در پیش گرفته است و با هزینه کردن بیش
از 5 میلیارد دلار در این کشور و انجام انقلاب های رنگی،
خواهان فشردن گلوی روسیه و اختلال در وضعیت اقتصادی و اجتماعی
اروپا است. احزابی که با نام های مختلف و کاندیداهایی از جمله
"پتور پوروشنکو"خود را به مردم اوکرائین تحمیل کردند همگی از
وابستگان بی چون و چرا به آمریکا هستند. اعضای حزب نئونازیست
"باندرا" * بعد از جنگ جهانی دوم به آمریکا و کانادا دعوت شدند
و زیر چتر حمایت آن ها زندگی کردند. در اعتراضات مردم نسبت به
وضعیت نابسامان اقتصادی این کشور"باندار" ها ناگهان میدان دار
شدند. آن ها با انجام کودتا علیه "یانوکوویچ" رئیس جمهور، قدرت
را به دست گرفتند و در اولین قدم کمر به قتل فعالین ضد فاشیست
این کشور بستند و طی اطلاعیه ای نیز مردم را از استفاده از
زبان روسی منع کرده و جو خشونت و تشنج را دامن زدند.
"پتور پوروشینکو" یعنی کسی که هزینه سازماندهی اجتماع
در"ارومیدان" کیف را با سرمایه خود پرداخت کرد، از همدستان
الیگارش های اروپایی و آمریکایی است که با همه روسای جمهور
اوکرائین از جمله "ویکتور یانوکویچ" جهت غارت مردم این کشور در
ارتباط نزدیک بوده است. ما نمی توانیم چنین انتخاباتی که با
رهبری غربی ها انجام گرفت را به رسمیت بشناسیم. در سه ایالت
اوکرائین مردم با فراخوان نمایندگان واقعی خود به پای صندوق
های رای رفتند و به حاکمیت مورد دلخواه رای دادند. این کار
باید در سطح کشور اوکرائین انجام می پذیرفت. متاسفانه"ویکتور
یانوکوویچ" رئیس جمهور بر کنار شده این کشور، طرح همه پرسی حزب
کمونیست و وطن دوستان اوکرائین را مورد توجه قرار نداد و با
اهمال و بی تدبیری از چنین امر مهمی سرباز زد و میدان را برای
فاشسیت ها و پشتیبانان غربی آن ها خالی گذاشت. او همه ارگان
های قدرت و اختیارات ریاست جمهوری را در دست داشت و می توانست
به راحتی در عرض نصف روز بساط گرد آمدگان در میدان کیف را جمع
کرده و شرایط را برای یک رفراندوم سراسری جهت فدرالی کردن
حکومت و تعیین سمت و سوی سیاسی آینده اوکرائین آماده سازد.
مردم اوکرائین همه شرایط برای یک زندگی مرفه و با نشاط را
دارند. حق مسلم آن ها است که با همسایه های خود نیز در صلح و
آرامش زندگی کنند. دخالت ایالت متحده آمریکا برای خلق های این
کشور چه دست آورد هایی داشته است؟ جنگ و خون ریزی، اقتصاد به
هم ریخته، تنش های سیاسی و تبعیض در تمام زمینه ها. کارشناسان
آنها در مراکز رادیو تلویزیون اوکرائین نشسته اند و مانع از
انعکاس آن چه در این کشور می گذرد می شوند. متاسفانه دستگاه
های خبری اروپا را هم با خود هماهنگ کرده اند و اختناق خبری را
در همه سطوح اعمال می کنند. کارشناسان امنیتی و نظامی ارتش
آمریکا ابتکارعمل هدایت نیروهای مسلح اوکرائین را به دست گرفته
اند و آماده آتش افروزی هر چه بیشتری هستند. فردا روزی هم اگر
توانستند بر کل این کشور همسایه و برادر ما فایق آیند فاجعه ای
انسانی در کل این کشور اتفاق خواهد افتاد. کشوری که 5 راکتور
اتمی بزرگ دارد، ویژگی یکی از این ها این است در کل دنیا
مشابهی را برای آن نمی توان یافت. کارخانه های موشک سازی فوق
پیشرفته، صنعت هواپیما سازی و دیگر رشته های صنعتی، زمین های
کشاورزی بی نظیر. قطعا همه این موسسات تخریب خواهند شد و
تولیدات آمریکایی جای گزین محصولات آن ها خواهند شد. 500
کارخانه صنعتی در شرق اوکرائین وجود دارد که فرآورده های آن ها
در روسیه به فروش می رسد و صد ها هزار انسان از این طریق امرار
معاش می کنند. با آمدن آمریکایی ها قطعا این کارخانجات به
تعطیلی کشانده شده و کارگران آواره خیابان ها خواهند شد.
پایگاه های نظامی و استقرار نیروهای آمریکایی برای اهداف تجاوز
کارانه در مرزهای کشور ما ایجاد می شود. هرچند روسیه توان پاسخ
گویی به هر نوع شرارت آن ها را دارد اما جمع همه این مسایل
نشان از تیره و تار بودن اوضاع آینده مردم این منطقه از جهان
دارد.
آنچه
را که امروز به نام انتخابات "آزاد" و بیرون آمدن "پوروشینکو"
از صندوق های رای می توان ارزیابی کرد اینست که او نقش یک دوره
انتقالی را بر عهده خواهد داشت. او قادر به اعمال اتوریته بر
احزاب نئوفاشیست و چهره های حکومتی نخواهد بود. وعده های او در
آرام کردن اوضاع اوکرائین شعار هایی هستند تو خالی و بدون
پشتیبانی عملی. به همین دلیل ما ردای ریاست جمهوری اوکرائین را
گشاد تر از تن او می دانیم. آمریکایی ها برای موجه جلوه دادن
چهره "دمکراسی" از نوع خود، آقای"پوروشینکو" را برکشیدند تا به
اهداف دیگری دست پیدا کنند. ما در آینده ای نزدیک حوادثی
هولناک تر از کشتن و به آتش کشیدن و مثله کردن فعالین اجتماعی
و سیاسی اوکرائینی در محل اتحادیه های گارگری شهر ادسا را در
پیش خواهیم داشت.
رهبر
حزب کمونیست روسیه همچنین در پاسخ به سوال گوینده تلویزیون در
ارتباط با انتخابات پارلمان اروپا گفت:
علامت مشخصه این انتخابات نارضایتی مردم اروپا از رهبران این
اتحادیه است. مردم این قاره عواقب پیروی از سیاست های آمریکا
را توسط این اتحادیه در نا بسامانی های زندگی خود درک کرده
اند. منافع استراتژیک سیاسی و اقتصادی مردم اروپا در همکاری
های ماجراجویانه نظامی مورد نظر آمریکا نیست، بلکه گزینه آن ها
صلح پایدار در این قاره و الزاما در پیوند با خلق های روسیه
است. کشور هایی نظیر اسپانیا، ایتالیا، یونان، لهستان، کشورهای
پری بالتیک و حتی آلمان ها ترجیح می دهند تا در زمینه های
مختلف با روسیه اشتراک مساعی داشته باشند. کاری که رهبران
اتحادیه اروپا در سال های اخیر، با تبعیت از سیاست های آمریکا
از انجام آن خود داری کرده اند. دولت آمریکا با اروپایی ها
تضاد منافع ریشه ای دارد. زمانی که واحد پولی اروپا به جریان
افتاد، یورو با دلار آمریکا ارزش برابر داشت. قیمت دلار
آمریکایی طی این سال ها افت فراوان کرده است. داد و ستد تجاری
اروپایی ها با روسیه بیش از 44 میلیارد دلار است در حالی که
این رقم با آمریکایی ها به 27 میلیارد دلار می رسد. چه دلیلی
بارز تر از این ها در ضدیت با اروپایی ها؟ آمریکا، اروپا را
یکی از رقبای مهم خود در به دست گرفتن منابع مالی و اقتصادی در
جهان می داند، به همین دلیل با برتری مالی، نظامی و سیاسی خود
اتحادیه اروپا را بدنبال خود کشیده و می خواهد با ایجاد فجایع
بیشتری برای مردم دنیا این اتحادیه را به دنبال خود بکشاند.
مورد دیگر روی گردانی مردم اروپا و از آن جمله مردم آلمان از
سیاستمداران، وجود پایگاه های نظامی آمریکا در این کشور ها
است. نمونه مشخص آن وجود 280 پایگاه نظامی آمریکایی در کشور
آلمان است.
ما
در سال 1994 نیروهای نظامی خود را از آلمان فرا خواندیم. قرار
بر این بود که همه نیروهای مستقر در آلمان خاک این کشور را ترک
کنند اما آمریکایی ها تا امروز نیروهای نظامی خود را از این
کشور خارج نکرده اند. وجود چنین نیروی نظامی عظیمی برای مردم
آلمان غیر قابل هضم و تحمل می باشد.
در
سفری که چندی پیش خانم مرکل صدر اعظم آلمان به آمریکا داشت،
ملاقات او را با باراک اوباما از تلویزیون مشاهده کردم. آن چه
در ذهن من آمد، دیدار نه رهبران دو کشور بزرگ دنیا بلکه رابطه
صاحب خانه با خدمت کار خود بود. دیدن این منظره برای هیچ انسان
آزاده ای خصوصا مردم آلمان برازنده نبود. حال در پس پرده چه
گذشته و می گذرد؟ نتایج آن برای مردم اروپا کاملا روشن و گویا
است.
در
کنفرانس اقتصادی جهانی که هفته قبل در شهر "پیتر" لنینگراد
تشکیل شد، اقتصاد دانان اروپایی بر حیاتی بودن و منطقی بودن
روابط اقتصادی اروپا و روسیه صحه گذاشتند. موضوعی که طبیعی است
خوش آیند آمریکایی ها نیست.
دود
عواقب ناشی از همکاری رهبران کنونی اروپا با آمریکا در نا آرام
نگه داشتن مرزهای روسیه و در تنگنا قرار دادن کشور ما، نا گزیر
به چشم خود اروپایی ها خواهد رفت. روسیه راه ارو- آسیا را به
روی خود باز کرده است. همکاری همه جانبه با کشورهای چین،
هندوستان، ایران و دیگر کشور ها مانند برزیل، آفریقای جنوبی و
حتی کشورهای عربی که ارتباط ما با آن ها سابقه تاریخی دارد،
گسترده تر خواهد شد. چند روز پیش با مسافرت "ولادیمیر پوتین"به
جمهوری خلق چین و شرکت در اجلاسیه شانگهای، دو دولت 40 قرار
داد مهم را امضا کردند. یکی از این قرار دادها ارسال گاز به
این کشور است. حجم انتقال این ماده حیاتی به اندازه گازی است
که روسیه به اروپا صادر می کند. کشورهای اتحادیه اروپا فاقد
منابع نفت و گاز هستند و اگر آمریکا جریان نفت و گاز از خلیج
فارس به اروپا را مختل کند،این کشور ها با مشکلات بی شماری
مواجه خواهند شد.
-----------------------------
*ژنرال "باندرا"زمان جنگ دوم جهانی با نازی های آلمان برای
تصرف اوکرائین همکاری کرد.
پیک نت 8 خرداد |