|
ایشان "ابوشریف" است. "عباس زمانی". از بنیانگذاران سپاه
پاسداران. اولین چهره ای که بعد از انقلاب، تلویزیون، فیلم
هائی خبری از او در پادگان های سقوط کرده شاه، درحال آموزش
جوانان مذهبی برای ورود به سپاه پاسدارن را پخش کرد. بعدها
فرمانده سپاه شد، اما در اوج اختلاف بنی صدر و آیت الله بهشتی
و دیگر بنیانگذاران حزب جمهوری اسلامی (رفسنجانی و خامنه ای)
به این اتهام که متمایل به بنی صدر است، به حاشیه رانده شد.
سابقه سیاسی او به عضویت در حزب ملل اسلامی باز می گردد که چند
چهره برجسته داشت. مهندس کاظم بجنوردی، ابوالقاسم سرحدی زاده،
کیوان مهشید و حجت الاسلام حجتی کرمانی. این گروه در زمان شاه
دستگیر شدند و زندانی، اما عباس زمانی توانست از ایران فرار
کند و خود را به لبنان برساند. بقیه 14 سال در زندان شاه ماندن
و با انقلاب از زندان بیرون آمدند. همچنان که عباس زمانی
(ابوشریف) نیز بعد از انقلاب همراه با مهدی چمران از لبنان به
ایران بازگشت. چمران شد وزیر دفاع دولت بازرگان و ابوشریف رفت
بدنبال بنیانگذاری سپاه. چمران آتش بیار جنگ کردستان شد و
در جنگ
با عراق
هم کشته شد و ابوشریف قربانی اختلافات بهشتی و بنی
صدر شد و از سپاه کناره گرفت.
کاظم بجنوردی که شجره اش به آیت الله آسید ابوالحسن اصفهانی
مرجع ارشد تبلیغ باز میگردد، درکشاکش میان بهشتی و بنی صدر
یکبار قرار بود فرمانده سپاه شود و یکبار نیز نخست وزیر، اما
کناره گیری از این اختلافات را به صلاح خود دانست و اکنون رئیس
دائرالمعارف بزرگ اسلامی است. ابوالقاسم سرحدی زاده بعدها وزیر
کار و نماینده مجلس شد. در مجلس ششم حضور داشت و بدلیل سوابق
آشنائی که با علی خامنه ای داشت، گزارش مجلس درباره قتل های
زنجیره ای به او دادند تا در دیدار با رهبر واقعیت را جرات
کرده و به او بگوید. سرحدی زاده چنین کرد و در دیدار زانو به
زانو با خامنه ای گفت که ریشه قتل های زنجیره ای در بیت شماست.
(اشاره به نقش آیت الله خوشوقت در بیت رهبری که فتوای قتل ها
را میداد) خامنه در نیمه این گزارش، علیرغم همه آشنائی که با
سرحدی زاده داشت جلوی ادامه گزارش را گرفت و با گفتن این جمله
که "نگوئید بیت، بگوئید من" از جا برخاست و دیدار و گزارش نیمه
کاره ماند. می گویند سرحدی زاده پس از همین دیدار بدلیل این
برخورد خامنه ای که برایش غیر قابل پیش بینی بود سکته کرد و
اکنون نیز خانه نشین است.
کیوان مهشید که در زندان شاه گرایشات توده ای پیدا کرده بود و
پس از بیرون آمدن از زندان همراه بقیه زندانیان شاه، در جریان
یورش به حزب توده ایران دستگیر شده بود، در جریان قتل عام
زندانیان سیاسی در سال 67 اعدام شد.
ابوشریف همه اینها را میداند، اما آن که از سوی هفته نامه "رمز
عبور" با او مصاحبه کرده و خبرگزاری ایسنا نیز آن را بازانتشار
داده، یا با این مسائل آشنا نیستند و یا اگر آشنا بودند جرات
ورود به این مباحث را در گفتگو با او نکرده اند. بدین ترتیب
است که مصاحبه با ابوشریف که هفته نامه "زمر عبور" لقب "مرد
مرموز" را به او داده، به قصه گوئی یکطرف ابوشریف و آن هم در
باره دوران حضورش در پاکستان و افغانستان و در میان گروه های
اسلامی آن دو کشور تبدیل می شود. اشاراتی به دوران بنی صدر و
یا اقداماتش برای تاسیس سپاه پاسدارن و یا دوران حضورش در
پاکستان و افغانستان می کند، اما یکطرفه و غیر مستند و مصاحبه
کننده کم اطلاع نیز سئوالی طرح نمی کند که ابوشریف ناچار به
گشودن صندوقچه اسرارش شود. از جمله درباره چمران، در باره جنبش
امل لبنان، درباره واقعیات اختلافات بنی صدر و آیت الله بهشتی
و دهها موضوع دیگر.
همین است که مصاحبه با ابوشریف چنگی به دل نمی زند و نسل بعد
از انقلاب – حتی نسل دوم سپاه- نمی توانند به ریشه ها
بازگردند.
مصاحبه را در صورت تمایل می توانید از روی لینک زیر بخوانید:
http://www.isna.ir/fa/news/93020503075/
پیک نت 7 اردیبهشت |
