در روزهای اخیر به نمایش در آمدن و سپس متوقف شدن
نمایش
فیلم باصطلاح مستند "من روحانی هستم"، به بحثی تبديل شده كه نه
در میان مردمی که کمرشان زیر بار فقر و گرانی خم شده بلکه بین
جناح های حکومتی بالا گرفته است. این فیلم در پی تخریب چهره
روحانی تهیه شده اما جالب است که در آن به حوادثی در جمهوری
اسلامی اشاره شده که در همگی آنها نقش آفرین اصلی را بیت
رهبری، خود رهبر، سازمان اطلاعات سپاه و سازمان امنیت موازی که
از بیت رهبری هدایت می شود، داشته است. البته به مسائل دوران
جنگ و رهبری آیت الله خمینی هم گریزی زده شده است، از جمله سفر
پنهان مک فارلين به ایران. از نکات جالب این فیلم آنست که هدف
از تهیه آن تخریب روحانی است، اما او
را
متهم به حضور و نقش آفرینی در مسائلی کرده اند که اگر این
مسائل ضعف حاکمیت است و انتقادی بر آن وارد، متهم اصلی کل نظام
است و روحانی کارگزاری دست چندم و این خود اعتراف به آگاهی و
نارضائی مردم از رویدادهائی است که نظام یا درباره آنها سکوت
می کند و یا عکس آن را تبلیغ. این ادامه همان شگردی است که در
جریان کارزار تبلیغاتی انتخابات 88 علیه میرحسین موسوی راه
انداخته و چون قتل عام زندانیان سیاسی در زمان نخست وزیر او
صورت گرفته بود، وی را بعنوان مسئول آن مطرح می کردند. شگردی
که بعدها حسین طائب رئیس اطلاعات سپاه و مصلحی وزیر اطلاعات
دولت احمدی نژاد در مصاحبه های خود اعتراف کردند
که آنها این طرح
را ترتیب داده بودند تا سیاسیون مهاجر را فریب داده و به این
کارزار علیه موسوی بکشانند. که متاسفانه کشاندند.
بدین ترتیب می توان گفت که فیلم "من روحانی هستم" علیه نظام
است و نه علیه روحانی و آنها که دستشان پشت این نوع فیلم سازی
هاست، همان هائی هستند که به زندانی ها در بند 350 اوین یورش
بردند، صدها میلیارد دلار پول نفت مملکت را غارت کرده اند،
بزرگترین مافیای نفتی را بوجود آورده اند و .... اکنون مخالف
سر سخت پایان حالت جنگی در کشورند زیرا وحشت از باز شدن دفتر
حساب و کتاب ها و تابلو شدن خودشان دارند. همه این فشارها به
دولت برای آنست که گفته نشود در وزارت نفت دوران احمدی نژاد چه
گذشت؟ بابک زنجانی کارگزار چه کسانی بود، بانک هائی که مثل
قارچ برسر هر کوچه و گذرگاهی دراین سالها سبز شدند، سرنخشان به
کجا بند بود؟
آنها بشدت نگران پایان حصر موسوی و کروبی و آزادی زندانیان
سیاسی اند زیرا، در اینصورت فصل دیگری در جمهوری اسلامی آغاز
خواهد شد. فصل پس دادن حساب و کتاب، بازگشت به پادگان ها،
کوتاه شدن دستشان از اقتصاد و پول نفت، پائین آمدن از منبر
امام جمعه ای، ترک مجلس شورا و مجلس خبرگان، کاهش و کنترل
بودجه های محرمانه، متلاشی شدن تیم های تخریب و ترور سیاسی و
جسمی، نیمه کاره ماندن خیز اطلاعات سپاه برای تبدیل شدن به
سازمان امنیت کشور، و در آمدن اسکله های قاچاق از دستشان. آنها
با ریزش تونلی روبرو هستند که می خواستند آقا مجتبی را از آن
گذرانده و بعنوان کارگزار خود بر مسند رهبری بنشانند....
آنها كه با در اختیار داشتن میلیاردها دلار پول غارت شده نفت
فیلم باصطلاح می سازند، روزنامه منتشر می کنند، از صدا و سیما
حمایت می کنند، پیاده نظام خود را در مجلس جلو می اندازند،
برای امثال روح الله حسینیان و حسین شریعتمداری و رسائی و کوچک
زاده و شمار دیگری از بدنام ترین نمایندگان مجلس پیام حمایتی
می فرستند، نگران این پوست اندازی عظیم و تاریخی جمهوری اسلامی
اند و برای جلوگیری از آن، اگر تجربه دوران خاتمی و حمایت های
امثال هاشمی و پایگاه مردمی روحانی و هاشمی و خاتمی، بحران
اقتصادی حاکم بر کشور و خطر سقوط نظام نبود، تا حالا ماشین
ترورشان را هم به کار انداخته بودند.
پیک نت 9 اردیبهشت |