در ابتدای سالهایی که پرونده هستهای آغاز شد، قطعات
سانتریفیوژ را از پاکستان وارد کرده بودیم که در آن زمان
لاریجانی مسئولیت پرونده هستهای را بر عهده داشت. بازرسان
آژانس نسبت به آلوده بودن سانتریفیوژها به غنای بالای 5 درصد
اعتراض داشتند. بالاخره مقامات کشورمان
توضیح دادند که این سانتریفیوژها
از پاکستان به کشور وارد شده است و بدین ترتیب این مسأله حل شد
و ماجرا تمام شد اما در داخل به عنوان صنعت بومی و کار
داشمندان هستهای مطرح شد. البته من منکر کارهای بسیاری که در
این زمینه انجام شده نمیشوم.
در مورد فناوری هستهای، حتی کارگاهی یپدا نمیکنیم که قطعات
سانتریفیوژ بسازد، چرا که همه این فعالیتها به دلیل امنیتی
بودن سری هستند و بخشهای محدودی از آن مطلعاند. مهمترین
اهمیتی که این صنعت برای ما داشته، آن بوده که ایران با دست
یافتن به این فناوری توانست از خط قرمزی که غرب برای کشورمان
اعمال می کند، عبور کند، چرا که صنعت هستهای دارای اهمیت
استراتژیک و نظامی است.
اینکه گفته میشود مشکل غربی ها با ما پیشرفت کشور ماست،
اشتباه است. البته در زمینههایی که اهمیت استراتژیک و نظامی
داشته است، نمیخواستند از این مرز عبور کنیم ولی این عبور در
عین اینکه میتواند به ما توانمندی بدهد، اگر به درستی استفاده
نشود ممکن است هزاران بلا به سر کشورمان بیاورد که این امر در
هشت سال گذشته برای کشور رخ داد.
مجموع ذخایر تخمینی سنگ معدن اورانیوم در کشورمان بنا به گزارش
سازمان انرژی اتمی در کل 1400 تن است که پس از فرآیند غنی شدن
تنها 140 تن آن قابل استفاده است، در حالی که این میزان در
کشوری مانند استرالیا – که بدنبال فعالیت های اتمی هم نیست-
رقمی معادل میلیون تن است که قابل قیاس با ایران نیست.
احمد شیرزاد استاد فیزیک اتمی در جمع اعضای حزب جوانان
اصلاحطلب، مواضع همیشگی خود را با جزئیاتی تازه و به روزتر
درباره فعالیت اتمی جمهوری اسلامی شرح داد. گزارش این دیدار و
سخنرانی شیرزاد را خبرگزاری ایسنا مخابره کرده است و آنچه را
می خوانید خلاصه ایست که ما از سخنان شیرزاد تهیه کرده ایم:
مجموع
ذخایر تخمینی سنگ معدن اورانیوم در کشورمان بنا به گزارش
سازمان انرژی اتمی در کل 1400 تن است که پس از فرآیند غنی شدن
تنها 140 تن آن قابل استفاده است در حالی که این میزان در
کشوری مانند استرالیا رقمی معادل میلیون تن است که قابل قیاس
با ایران نیست.
هزینه استخراج اورانیوم از دو معدن بزرگ اورانیوم ساغند در یزد
و گچین در بندرعباس بسیار بالاست؛ چرا که در عمق پائینی قرار
دارد. به صورتی که هزینه استخراج هر کیلوگرم کیک زرد از معدن
یزد نزدیک به 260 دلار است. همین این میزان در برخی کشورها به
رقمی معادل 20 تا 30 دلار میرسد.
اگر کل ذخیره معدنی را بتوانیم با قیمت خوب استخراج و وارد
نیروگاهها – برای مثال نیروگاه 1000 مگاواتی بوشهر- کنیم،
نیاز چهارساله یا شش ساله کشور را تأمین خواهد کرد و بعد از آن
باید این منابع را به صورت وارداتی از کشورهای دیگر تأمین
کنیم. پرسشی که مطرح میشود این است که در تبلیغات رسانهای به
گونهای بیان شده است که میتوان این سوخت هستهای را ساخت و
این حرف مانند این است که بگوییم اگر نفت را در اختیارمان قرار
ندادند، میتوانیم آن را بسازیم در حالی که همه میدانیم که
نفت را نمیتوان ساخت بلکه به میزانی که در طبیعت وجود دارد
میتوان آن را استخراج و پالایش کرده و از آن استفاده کرد و
حتی اگر کسی بگوید در صنعت نفت، در فناوریهای زمین، نفت
میتواند به صورتی تولید شود، در صنعت اورانیوم این اتفاق نیز
نمیافتد، چراکه اورانیوم از تحولات انفجار نسل دوم سیارات
بدست آمده است که از میلیونها سال پیش صورت گرفته است.
بنابراین میزان منابع اورانیوم کاملاً محدود و مشخص است.
یکی از دلایلی که برای استفاده از صنعت هستهای بیان میشود
این است که تمام دخایر انرژی در حال اتمام است و به دلیل آنکه
ذخایر نفتی کشورمان در حال اتمام است، باید به صنعت هستهای در
کشورمان توجه کنیم، در حالی که منابع اورانیوم نیر به همان
سرعت منابع دیگر در حال اتمام است و از کجا معلوم اورانیومی که
هماکنون در حال اتمام است به پایان نرسد؟ با این حال به
گونهای صحبت میشود که گویی این منابع انرژی همیشه بر جای خود
باقی است.
در ابتدای سالهایی که پرونده هستهای آغاز شد، قطعات
سانتریفیوژ را از پاکستان وارد کردیم که در آن زمان لاریجانی
مسئولیت پرونده هستهای را بر عهده داشت. بازرسان آژانس نسبت
به آلوده بودن سانتریفیوژ به غنای بالای 5 درصد اعتراض داشتند
تا بالاخره مقامات کشورمان توضیح دادند که این
سانتریفیوژها از پاکستان به
کشور وارد شده است و بدین ترتیب این مسأله حل شد و ماجرا تمام
شد اما در داخل به عنوان صنعت بومی و کار داشمندان هستهای
مطرح شد. البته من منکر کارهای بسیاری که در این زمینه انجام
شده نمیشوم.
شنیدهام در سازمان انرژی اتمی حدود 30 هزار نفر مشغول به
کاراند که از پول بیتالمال به آنان حقوق بالایی داده میشود
و اینان کار میکنند که سازمان را نگه دارند. من نمیگویم کار
آنان عبث است اما در هیچ کشوری تا این میزان برای این صنعت
نیروی انسانی به کار گرفته نمیشود. این امر شفاف نیست و در
بودجه سالیانه ذکر نشده است و هر پیمانکاری هم استخدام
نمیشود. در این میان بسیاری امتیازات را بسیاری گرفتهاند.
وقتی اهرم نظارتی را از یک سازمان برداریم هر اتفاقی در آن رخ
میدهد.
هنگامی که این امر را مطرح کردم، یکی از دوستان اصولگرا اعتراض
کرد که چرا من بزرگنمایی میکنم و این تعداد بیشتر از 13000
نفر نیست. به هر حال این میزان نیز رقم بالایی است که سالانه
میلیاردها تومان هزینه به بار میآورد.
اولین باری که با نمایندگان مجلس برای بازدید از این مناطق
هستهای رفته بودیم، از افرادی که در آن محل کار میکردند
پرسیدم که در کجای دنیا تأسیسات هستهای را سی متر زیر زمین
میسازند و آنها پاسخ دادند که در هیچ کجای دنیا به این صورت
نیست. بنابراین شما حساب کنید که این امر چه هزینه بالایی را
برای کشورمان در برداشته است.
اکنون با اعمال تحریمهایی که در کشور انجام شده است،
سادهترین ابزار تحقیقاتی در کشور موجود نیست و اکنون در
دپارتمانهای هستهای که در کشور وجود دارند برخلاف آنچه در
رسانهها گفته شده است، دانشجویانمان از سادهترین ابزار
تحقیقاتی محروم ماندهاند. برای مثال دانشجویان فیزیک هستهای
در کشورمان نمیتوانند یه کنفرانس سالیانه بروند. از سویی
نمیتوانند فرصت مطالعه تحقیقاتی داشته باشند یا حتی
نمیتوانیم دانشجو به خارج از کشور بفرستیم و مسیر کسب دانش به
روی دانشجویانمان بسته شده است.
رشد علمی در زمینه فناروی هستهای ادعایی نادرست است. گفته
میشود این مسأله به لحاظ علمی برای کشور ما دارای ارزش است و
صنعت هستهای از منظر تولید عملی اهمیت دارد. این امر دروغ
است؛ چرا که در مراکز تحقیقاتی سازمان انرژی اتمی یک مقاله
علمی در روزنامه معتبر چاپ نشده است. اگر کسی در این زمینه
مدعی باشد ادعای او دروغ است.
شهید علیمحمدی هم مقالات علمی اش که در نشریات معتبر دنیا چاپ
میشد در موضوعات دیگری بود.
در مورد فناوری هستهای، حتی کارگاهی یپدا نمیکنیم که قطعات
سانتریفیوژ بسازد چرا که همه این فعالیتها به دلیل امنیتی
بودن سری هستند و بخشهای محدودی از آن مطلعاند. مهمترین
اهمیتی که این صنعت برای ما داشت، آن بود که ایران با دست
یافتن به این فناوری توانست از خط قرمزی که غرب برای کشورمان
اعمال می کند، عبور کند، چرا که صنعت هستهای دارای اهمیت
استراتژیک و نظامی است.
اینکه گفته میشود مشکل غربی ها با ما پیشرفت کشور ماست،
اشتباه است. البته در زمینههایی که اهمیت استراتژیک و نظامی
داشته است، نمیخواستند از این مرز عبور کنیم ولی این عبور در
عین اینکه میتواند به ما توانمندی بدهد، اگر به درستی استفاده
نشود ممکن است هزاران بلا به
سر کشورمان بیاورد که این امر در هشت سال گذشته برای کشور رخ
داد.
26 کشور جهان دارای صنعت غنیسازی اورانیوم هستند، اما به آنها
کشوهای هستهای گفته نمیشود؛ چرا که بدنبال ساخت بمب هستهای
نیستند. اینکه در هشت سال گذشته عنوان شد یازدهمین کشور
هستهای دنیا شده ایم، به معنای این بود که ایران دارای قدرت
هستهای نظامی شده است. این ادعا میتوانست برای کشور ما
دستاورد سیاسی داشته باشد، اما به شرطی این امر محقق میشد که
از آن بر سر میز مذاکره درست استفاده می شد.
بزرگترین اشتباه این بود که افراد راستگرا یا اصولگرای افراطی
فناوری هستهای را یک امر مقدس محسوب کردند. برخوردهای کنونی
آنها با مذاکرات ژنو هم از همین دست برخوردهاست؛ تا جایی که
میگویند پای این امر شهید داده شده است. صنعت هستهای، یک
فناوری است که قابل مذاکره و چانهزنی است و باید بپرسیم که تا
کی باید هزینه بدهیم؟ تا روزی که در مذاکرات این امر برای
کشورمان فایده داشته باشد.
اگر تاریخ به عقب برمیگشت واقعاً هزینهای که این فناوری برای
کشورمان به همراه داشته به نتیجه آن نمیارزید؛ فناوری هستهای
باید به ما قدرت بدهد اما آیا نمیتوانستیم با گرفتن حقوق کامل
نفتی خود به قدرت برسیم؟ بسیاری از شیوهها برای قدرتمند شدن
وجود داشت؛ روشهایی که هزینه سیاسی نیز برایمان به همراه
نداشتند.
این فناوری به کشورمان قدرتی اعطا کرده است اما میتوانستیم
این قدرت را از راههای دیگری کسب کنیم.
در مذاکرات ژنو، اصل توافقنامه اینست که انتخاب استراتژیکی را
در زمینه هستهای انجام دادیم مبنی بر اینکه دولت یازدهم قصد
ندارد چهره تهدید کننده هستهای از خود نشان دهد، در حالی که
با دفاع جانبدارانه از اقدامات دولت گذشته توانایی هستهای خود
را بیش از آنچه که بود نشان دادیم و اسرائیلیها هم تلاش
داشتند همین را درباره ایران بزرگنمائی کنند.
اقداماتی در زمینه هستهای شد که موجب محق جلوه دادن صنعت
هستهای اسرائیل شد. مسیر سالهای اخیر- به ایران- لطمه زد.
برخی ها میخواهند هزینه تصمیمگیری درباره مسأله هستهای
کشور را به گردن دولت و حسن روحانی بیندازند. در حالیکه این
امر یک مسئله حاکمیتی است و همراهی همه دستگاهها و بخشهای
کشور را میطلبد و مذاکرات بدون هماهنگیهای لازم صورت نگرفته
است.
ممکن است در جزئیات حقوقی مذاکرات مشکلاتی وجود داشته باشد،
اما به عنوان یک فیزیکدان می گویم که انتخاب استراتژیکی انجام
شده که به نفع ماست.
در همه دنیا نیروگاههای هستهای را بخش خصوصی میسازد و دولت
بر روند ساخت نیروگاه نظارت میکند اما در ایران اینطور نیست.
پیک نت 17 اردیبهشت |