آنچه را می خوانید بخش هائی از سخنرانی روحانی در چهارمین
جشنواره ارتباطات است که روز گذشته در تهران برگزار شد:
در هر دقیقه یک میلیون و هشتصد هزار لایک در فیسبوک زده میشود
و تنها در گوگل در هر دقیقه دو میلیون نفر از این سرویس
استفاده میکنند و از سوی دیگر در هر دقیقه هفتاد ساعت فیلم
وارد یوتیوب میشود و یک میلیون و سیصد هزار نفر در آن زمان
فیلمها را میبینند و دانلود میکنند.
این به معنای یک تحول بزرگ در دنیای امروز است. گرچه نامش فضای
مجازی است و ما با افراد به عینه برخورد نمیکنیم اما آثار این
فضا بر جامعه و کشور کاملا عینی است؛ حتی بر سبک زندگی مردم.
امروز شما میبینید یک نفر از گوشه دانشگاه، خوابگاهش یا گوشه
اتاقش در منزل میتواند صدها و هزاران کیلومتر دورتر با کاربر
دیگری در ارتباط باشد، سخن بگوید، پیام بدهد و پیام بگیرد.
دوران پیامهای یکطرفه به سرآمده و کم کم به نقطهای میرسیم
که جایی برای استبداد پیام نباشد و دیگر دوران رساندن پیام از
طریق بلندگوهای یک طرفه،
منبرهای یک طرفه، تریبونهای یک طرفه و سنتی به سرآمده است.
امروز هر پیامی که در دنیا بازتاب وسیعتری داشته باشد پیام
قویتر و تاثیرگذارتر است.
نباید دنیای سایبری را دنیایی بدانیم که به خاطر اضطرار و از
روی ناچاری وارد آن شدهایم. باید دنیای سایبری را بنوان یک
فرصت ببینیم.
امروز این همه جوان، دختران و پسران تحصیلکرده و دانشگاه دیده
داریم. دختران و پسرانی که علاقهمند به کشورند و فضای بزرگی
در اختیار آنهاست. چرا این همه در تزلزل هستیم؟ چرا به جوانان
خود اعتماد نمیکنیم؟
زمانی فکر میکردیم اگر ویدئو وارد کشور شود ایمان جوانانمان
پَر میزند. سالهای اول انقلاب دغدغه ما این بود که مبادا یک
دستگاه ویدئو وارد کشور شود؛ چرا که فکر میکردیم اگر وارد شود
و با سیمی به تلویزیون وصل شود، دیگر چگونه ایمان را نگه داریم
و هویت را حفظ کنیم؟
دیدیم که ویدئو آمد و فراگیر شد و در ایمان جوانان ما نه تنها
اثری نداشت، بلکه حضور جوانانمان در مساجد، محافل، دعا و توسل
و حتی در مظاهر انقلابی و راهپیماییهای انقلابی بیشتر شد، به
جبهه رفتند و از کشور دفاع کردند و افتخار آفرین بودند.
بعدها قصه دیگری شروع شد. اینکه با ماهواره چه کنیم. اگر خدایی
نکرده تلویزیونی بتواند با یک دیش مخفی یا آشکار شبکه دیگری را
بگیرد و جوانان آن شبکه را بببیند چگونه ایرانیت و اسلامیت
میماند؟ دیدیدم که ماهواره آمد و مبارزه در پشتبام و بالکن
تاثیرگذار نبود و نه ایمان مردم پَر زد و رفت و نه هویت مردم
از دست رفت.
امروز ظاهرا قصه دیگری برپا شده است و آن اینکه با اینترنت
جوانان کاربر، ایمیل، موبایل و نسل سوم و چهارمش چه کنیم؟
من به همه دوستان عرض میکنم که به جوانانمان اعتماد کنیم، به
نسل جوانمان اعتماد کنیم. جوانان ما دارای فطرتهای پاکی
هستند. ایرانشان را با تمام وجود دوست دارند.
این بدان معنا نیست که ما به امنیت ملی فکر نکنیم و اسرار
ملیمان را رها کنیم. حتی کشورهای پیشرفته نیز نسبت به مسائل
امنتی ملیشان برخی دغدغههای خاص دارند.
حق ارتباط با شبکه اطلاعات جهانی یک حق شهروندی در کشور است.
اگر روزگاری سواد به مفهوم خواندن و نوشتن بود و روزگار دیگر
داشتن سواد به معنای ورود به دبستان و دبیرستان بود و در
دورانی به مفهوم ورود به دانشگاه بود، امروز سواد به معنای
ورود آسان به جامعه بزرگ اطلاعاتی و اینترنت است.
اگر قرار است امسال در پی اقتصاد مقاومتی باشیم، توسعه و
اقتصاد مقاومتی بدون توجه به فناوریهای نوین که در رأس آن
IT
و
ICT
است امکانپذیر نیست.
دنیای امروز دنیای تحول عجیبی است و علم و مفهوم آن عوض شده
است. تبلیغ و ترویج مفهومش عوض شده است.
ما در فرهنگ هنوز سپر به دست گرفتهایم. گاهی نیز شمشیر به دست
میگیریم که این شمشیر چوبی است. میترسیم و به کنجی میخزیم
که مبادا تیری به ما برخورد کند.
اگر تهاجم فرهنگی وجود دارد – که وجود دارد – راه مواجهه با
آن، شمشیر چوبی نیست. ما باید با ابزار مدرن البته نه منفعلانه
و ترسو بلکه فعال و شجاع وارد عرصه شویم و بخش بزرگی از این
فضای اجتماعی و شبکههای اجتماعی را جوانان، دانشجویان، ایران
دوستان و اسلام دوستان به تصرف درآورند.
ما باید بلوک فارسی را در شبکه اجتماعی تقویت کنیم و حضوری
فعال داشته باشیم تا بتوانیم صنعت، کشاورزی و خدمات دانش بنیان
را به پیش ببریم و فرهنگ اسلام واقعی و ایرانی را به جهانیان
معرفی کنیم. این کار، کار دولت نیست. کار مردم، جوانان، بخش
خصوصی و شرکتهای دانشبنیان است.
شورای عالی فضای مجازی، مرکز ملی فضای مجازی و وزارت ارتباطات
و همه و همه باید زمینه را برای حضور شرکتهای دانشبنیان
آماده کنند. این جوانان ما هستند که باید در این عرصه به میدان
بیایند آنها قادر هستند که تحول ایجاد کنند.
هنوز در زمینه زیرساخت، ابزار و امکانات فنی در سطح پایینی
هستیم. البته در از برخی زمینهها پیشرفت خوبی داشتهایم؛ مثلا
در حوزه سیمکارت در رتبه
۱۵
در عرصه جهانی هستیم. در ارتباط با استفاده از موبایل و تعداد
و نفوذ آن در جامعه نیز وضعیت ما در رتبه
۶۵
جهانی است ولی وقتی به پهنای باند میرسیم، رده ما در عرصه
جهانی حدودا
۱۵۳
است و در مرتبه خیلی پائینی هستیم.
دولت باید دولت الکترونیک باشد.
اگر ما میخواهیم وقت مردم کمتر تلف شود، سفرها کمتر باشد و
کارها کمهزینهتر شود و از سوی دیگر دقیقتر انجام گیرد، باید
دولت ما دولت الکترونیک شود.
در این زمینه در دنیا در رتبه
۱۰۰
قرار داریم.
باید با یک برنامهریزی درست در وزارتخانههایمان یک نهضت
دیجیتالی انجام شود و در چارچوب قوانین، اسناد و مدارک دیجیتال
شوند تا سرعت لازم برای خدمترسانی لازم برای مردم مهیا شود.
من به عنوان رئیسجمهور از شرایط پهنای باند اینترنت در کشور
راضی نیستم. قرار ما با وزارت ارتباطات این است که هرچه زودتر
به نسل سوم و چهارم برسیم و پهنای باند نه تنها برای منازل و
تجارتخانهها، بلکه حتی برای موبایلهایی که در دست مردم است
افزایش پیدا کند و این کار باید با مشارکت شرکتهای خصوصی
انجام شود.
پیک نت 28 اردیبهشت |