در دو هفته تعطیلات نوروزی ایران، اخبار مربوط به اوکرائین و
کریمه بیش از آن که جنبه خبری داشته باشد، جنبه تحلیلی به خود
گرفت. بویژه در رسانه های کشور آلمان که نقش دولت آن در
اوکرائین همطراز نقش امریکا در حوادث اوکرائین بود و همچنان
نیز ادامه دارد. نقش دولت آلمان در حوادث اوکرئین با
انتقادهائی در داخل خود این کشور همراه شده است، بویژه از سوی
کسانی که تیرگی مناسبات روسیه و آلمان در دو دهه گذشته را به
صلاح آلمان نمی دانند.
هلموت اشمیت، صدراعظم
اسبق
آلمان از حزب سوسیال دمکرات این کشور که هنوز از نظریه پردازان
مهم آلمان است و دیدگاه هایش در مهم ترین روزنامه ها و مجلات
این کشور منتشر می شود، درباره رویدادهای اوکرائین و همه پرسی
کریمه طی مصاحبه ای که روزنامه "دی سایت" با وی انجام داد،
گفت:
من با پوتین در باره حوادث اوکرائین و کریمه تفاهم دارم. تحریم
های اتحادیه اروپا و ایالات متحده علیه روسیه بخاطر همه پرسی
در کریمه اقدامی بی معناست و قطعا بر غرب هم تاثیر منفی خواهد
گذاشت. همچنان که خودداری 7 کشور بزرگ صنعتی جهان از ادامه
گفتگو با روسیه در مورد اجلاس سران گروه 8 به حل بحران اوکراین
کمک نخواهد کرد. در هر صورت، مذاکره برای حفظ صلح از تهدید به
تحریم مفید تر است.
سارا واگن کنشت
نماینده حزب چپ آلمان در پارلمان اتحادیه اروپا درباره اظهار
نظر هلموت اشمیت گفت:
حزب چپ آلمان هم
مانند صدر اعظم اسبق آلمان فکر می کند.
"یوشکا فیشر" وزیر
خارجه اسبق آلمان از حزب سبزها نیز در همین باره مقاله ای نوشت
که مطبوعات آلمان آن را منتشر کردند. البته مقاله و نظر او
انسجام تحلیلی مصاحبه هلموت اشمیت را نداشت. فیشر در مقاله خود
گرفتار نوعی تناقض گوئی شد. او نوشت:
روسیه قصد دارد مناطق
دیگری را نیز به آن کشور الحاق کند. برای مدت زمان طولانی، در
غرب توهماتی در مورد روسیه تحت زمامداری "ولادیمیر پوتین" رییس
جمهوری آن کشور وجود داشت. غرب می تواند و باید واقعیت را بهتر
ببیند: پوتین از زمان آغاز دور دوم ریاست جمهوری اش استراتژی
احیای جایگاه از دست رفته روسیه به عنوان یک قدرت جهانی را در
دستور کار خود قرار داده است. "پوتین" تلاش کرده تا با صادرات
انرژی به دیگر کشورهای جهان به طور تدریجی قدرت دوران اتحاد
جماهیر شوروی را احیا کند. اوکراین در مرکز این استراتژی قرار
دارد چرا که بدون آن هدف "پوتین" در ایجاد روسیه واحد و احیای
قدرت آن کشور میسر نخواهد بود. در نتیجه الحاق "کریمه" به
فدراسیون روسیه اول راه است. دولت روسیه در گام بعدی قصد دارد
تا شرق اوکراین را به آن فدراسیون وصل کند. در نتیجه باید
منتظر بی ثباتی در اوکراین بود.
اتحادیه اروپا نباید
در برخورد با استراتژی توسعه طلبانه "پوتین" از خود نرمش نشان
بدهند. در مورد تحریم ها در کوتاه مدت به نظر می رسد که
"پوتین" اهرم هایی دارد که می تواند از آن ها استفاده کند اما
در بلندمدت موضع او تضعیف خواهد شد."
فیشر در ادامه و
درحالیکه در بخشی که در بالا خواندید از ضرورت مقابله اتحادیه
اروپا با روسیه و از ایجاد مانع بر سر راه احیای قدرت اتحاد
شوروی می نویسد، در ادامه دچار تناقض شده و می نویسد:
"امروز روسیه از نظر
سیاسی و قدرت اقتصادی در حدی نیست که بتواند دوران شوروی را
احیا کند. تاکید "پوتین" بر پیشبرد چنین سیاستی تنها می تواند
موجب گسترش فقر و تیره روزی برای مردم آن کشور شود."
به این ترتیب معلوم
نیست اگر روسیه توان احیای دوران اتحاد شوروی را ندارد، چرا
باید اتحادیه اروپا علیه این استراتژی بسیج شود؟
پیک نت 16 فروردین |