|
ایجاد هیاهو و جنجال
های خبری برای به حاشیه بردن مهم ترین مسائل روز مملکت از شیوه
های شناخته شده مخالفان اصلاحات و مخالفان دولت روحانی است.
جنجال سازها همچنان می خواهند از تجربه دوران خاتمی علیه
روحانی استفاده کنند. تجربه ای که با هدف سرگرم کردن مردم و
دور ساختن آنها از ریشه مشکلات حکومت و نظام، سابقه 35 ساله در
جمهوری اسلامی دارد. در دولت خاتمی هر 9 روز یک بحران و جنجال
خبری ساختند و حالا هم سعی می کنند این رکورد را حفظ کنند!
تا سالگرد فعالیت اتمی
می شود کیک زرد درخیابان می گردانند تا با مذاکرات اتمی مخالفت
کنند و آقای حداد عادل که از جمله "حّر" های جمهوری اسلامی که
از دفتر شهبانو فرح به زیر عبای آقای خامنه ای خزیده سخنران
مخالف مذاکرات اتمی در مجلس می شود. تا نوروز می‌شود، روحانی
کم سواد و دهن دریده ای بنام احمد خاتمی که خود سمبل ارتجاع و
خرافات است، روز 13 بدر را در نماز جمعه یک خرافه اعلام می
کند. تا یک کمیسیونی از مجموع کمیسیون های پارلمان اروپا
قطعنامه‌ای تهیه می کند که در آن بندهائی در حمایت از سیاست
های جدید جمهوری اسلامی نهفته است و دو بند هم در انتقاد از
نقض غیر قابل انکار حقوق بشر و ناهمخوانی انتخابات در جمهوری
اسلامی با معیارهای یک انتخابات آزاد وجود دارد جنجال شروع می
شود. همه اینها برای آنست که مردم یادشان برود شبکه مافیائی
"دور زدن تحریم ها" تحت حمایت فرماندهان سپاه پاسداران چه
غارتی طی 8 سال دوران احمدی نژاد در کشور کرده اند و دولت
احمدی نژاد با رهنمودهای رهبر جمهوری اسلامی چگونه یکصد
میلیارد دلار پول بی زبان نفت ایران را تبدیل به گروگان سیاست
شعاری خود در باره فعالیت اتمی کرد. با این جنجال ها می خواهند
چاره ای برای وحشت خود از دو انتخابات مجلس شورا و مجلس خبرگان
پیدا کنند. یعنی همان وحشتی که آیت الله جنتی در جریان سفر
نوروز خود به مشهد رسما، درجمع فرماندهان حزب 400 هزار تا 600
هزار نفره ناظران شورای نگهبان در انتخابات بیان کرد! و کم
مانده بود بگوید اگر هاشمی و خاتمی لیست انتخاباتی بدهند، این
دو سنگر (دو مجلس) را از دست می دهیم. و اگر موسوی و کروبی هم
از حصر بیرون بیایند و آنها هم لیست انتخاباتی همسو با هاشمی و
خاتمی بدهند باید برویم سینه کش آفتاب منتظر مرگ جسمی و سیاسی
خود بنشینیم .
ریشه جنجال سازی ها
اینجاست. از جمله سوژه تازه ای که این روزها بر سر وصیت نامه
یک شرق شناس امریکائی بنام
"ریچاردفرای" پیدا کرده اند. این بابا در وصیت نامه اش نوشته
من را در کنار قبر استادم، پرفسور "پوپ" در اصفهان و در کنار
زاینده رود دفن کنید. حالا جنجال سازان سیاهی لشگر همیشه در
صحنه حاضر خود را که گاهی کفن پوش می‌شوند و گاهی لنگه کفش و
مهر بدست، بسیح کرده اند که مقبره پوپ را خراب کنند. و اگر با
دخالت استاندار و شهردار اصفهان زورشان نرسید آن را خراب کنند
لااقل روی در و دیوار آن بنویسند "اینجا لانه جاسوسی است"! جل
الخالق. مقبره مرده و لانه جاسوسی!؟
درد پرفسور پوپ و ریجارد فرای نیست، درد قدرتی است که می ترسند
از دست برود که اگر برود همراه با آن ثروت هم می رود. تریبون
نماز جمعه هم می رود. صدا و سیما هم می رود. رویای آقا مجتبی
برای جانشینی پدرش هم نقش بر آب می شود. امثال روح الله
حسینیان و حداد عادل و کوچک زاده و فدائی و کوثری و خیلی های
دیگر باید از مجلس بروند بیرون. درد اصلی اینجاست. درد آنست که
لانه های واقعی جاسوسی در قلب حکومت کشف و خنثی شوند. در قلب
سپاه، در قلب ارگان های امنیتی، درقلب بیت رهبری و بسیاری از
نهادهای دیگر و از جمله محرمانه ترین تاسیسات اتمی!
پیک نت 23 فروردین |
