ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

۲۶ اسفند ماه   ۱۳۹۴

  pyknet100@gmail.com

 
 
 

خاطره گوئی آیت الله یزدی

احمدی نژاد اسناد اطلاعاتی را

چرا و به کجا می خواست ببرد؟

 
 
 
 
 

 

احمدی نژاد علاوه بر آن دهها میلیارد پول نفتی که بر باد داد و یا تبدیل کرد به پشتوانه قدرت سیاسی سپاه، قصد داشت وزارت اطلاعات را هم قبضه کرده و تمام اسناد آن را ببرد به همان محافلی که او را به ریاست جمهوری رسانده بودند. برای مدت کوتاهی سرپرست این وزارتخانه هم شد و تا آنجا که دستش رسید اسناد را برد اما تمامش را نتوانست. این ماجرا که با تلاش احمدی نژاد برای برکناری "مصلحی" وزیر اطلاعات کم تعقل او همراه شده بود، منجر شد به اختلاف نظر بر سر همین مسئله میان او و رهبر جمهوری اسلامی که فهمیده بود اسنادی از وزارت اطلاعات خارج خواهد شد که سر از اسرائیل و امریکا در خواهد آورد و احتمالا  تبدیل خواهد شد به اهرم فشار به خود او و همراهانش در بیت رهبری برای گرفتن امتیازهای بزرگتر. کار این اختلاف به قهر 11 روزه احمدی نژاد و رفتن و در خانه نشستن. حالا آیت الله یزدی که در انتخابات هفتم اسفند از مجلس خبرگان حذف شد، نکاتی را در باره آن 11 روز و دیدارش با احمدی نژاد نقل کرده که نشریه پنجره منتشر کرده است.

آیت الله یزدی در این خاطره گوئی ناچار شده از آن حمایتی سخن بگوید که همه این طیف از احمدی نژاد تا لحظه آغاز فاش شدن دوران فاجعه بار ریاست جمهوری او کردند. همچنین ناچار شده بگوید که ریشه اختلافات میان علی خامنه ای و مهندس موسوی به کدام زمان باز میگردد و تلویحا دلائل حصر موسوی را نیز بر زبان بیآورد.

یزدی می گوید:

«در دیدار با رئیس جمهور خاطره‌ای گفتم از اختلاف بین امام و آقا در بحث نخست وزیری آقای موسوی؛ و اینکه من به همراه آیت الله جنتی و آقای ناطق نوری که آن زمان وزیر کشور بود، تلاش کردیم این موضوع را با وساطت پیش امام خمینی (ره) حل کنیم.

خدمت امام (ره) که رفتیم، هر کدام صحبتی کردیم و استدلال های خودمان را مطرح کردیم. در آنجا گفتیم که طبق قانون اساسی، این حق قانونی رئیس جمهوری است که نخست وزیر را خودش انتخاب کند. امام (ره) هم در جواب ما گفتند که در شرایط کنونی احساس می‌کنم اگر سکوت کنم به امت اسلامی خیانت کرده‌ام.

از جلسه که بیرون آمدیم، پیش خودمان گفتیم که این مسئله برای آقای خامنه‌ای سنگین است و درباره اینکه چگونه این موضوع را به ایشان بگوییم در خانه آقای هاشم رسولی بحث و تبادل نظر کردیم.
اما وقتی در ساختمان ریاست جمهوری، آقای خامنه‌ای را ملاقات کردیم و نظر امام را برای ایشان مطرح کردیم، خیلی راحت گفتند: «به هر حال ایشان امام و رهبر هستند و بحثی و حرفی نداریم» و ذره‌ای هم حالت انفعال و تاثر به ایشان دست نداد.

بعد برای رئیس جمهور توضیح دادم که: «سیستم حاکمیت ولایت فقیه این است که وقتی ولی امر حرفی را زد باید خواند و عمل کرد.» ... آقای دکتر من واقعاً نگران هستم. شما خدمات زیادی به این کشور داشته اید و پرتلاش بوده و هستید، نگرانم که ختم این پرونده با رودررویی و درگیری با رهبری ختم شود. این واقعا شایسته نیست و حیف خدمات شماست.

در اواخر صحبت‌هایمان بود که من گفتم: «خدا می‌داند که من آمده‌ام برای رضای خدا مشکلی حل شود و هیچ قصد و غرضی ندارم شما به من جواب بده. نگران هستم.» دائماً این عبارت را تکرار کردم.
 
ایشان نهایتاً گفتند: «شما نگران نباشید. من خودم با آقا صحبت می‌کنم و موضوع را حل می‌کنیم.» گفتم: «چگونه حل می‌کنی؟» گفت: «نهایتا منتهی می شود به اینکه آقای مصلحی (وزیر اطلاعات) استعفا میکند و نفر دیگری می آید و بالاخره به شکلی کنار می‌آییم.» من واقعاً مایوس شده بودم از این صحبت‌ها. زیرا می‌دیدم به جایی نمیرسد. خداحافظی کردم و ایشان هم خیلی احترام گذاشتند. احساس کردم که هیچ تغییری در او ایجاد نشده است.»


به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet @pyknet


 پیک نت ۲۶ اسفند

 
 

اشتراک گذاری: