ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

9 دی ماه   1394

  pyknet@inmano.com

 
 
 

گفتگو با عمادالدین باقی درباره مجلس خبرگان

"ولایت فقیه" با هدف

جلوگیری از استبداد تصویب شد 
 
 
 
 

 

عمادالدین باقی، محقق سیاسی- مذهبی و روزنامه نگار، درباره سابقه طرح "ولایت فقیه" در مجلس تدوین قانون اساسی، انتخابات آینده این مجلس در اسفند ماه و بویژه مسئله نظارت مجلس خبرگان بر رهبری مصاحبه مشروحی با روزنامه "آرمان" کرده است. آنچه را می خوانید خلاصه ایست که ما از این مصاحبه استخراج کرده ایم و پاسخگوئی سئوالاتی است که در جامعه مطرح است:

 

شما در این زمینه از آیت الله منتظری سوال نکردید که چه کسی اولین بار این بحث را در مجلس خبرگان مطرح کردند؟

 

آیت الله منتظری بارها به این سوال پاسخ دادند و آقای کیمیایی یکی از شاگردان ایشان هم بحث مستندی را در این مورد در پاسخ مهندس سحابی نوشته است. با این وجود مسئله اصلی این نیست که چه کسی برای اولین بار این بحث را مطرح کرد. مسئله مهم این است که چرا و به چه دلیل این بحث مطرح شد. پس از تشکیل مجلس خبرگان تبادل نظر زیادی درباره بحث ولایت فقیه شکل گرفت و شخصیت های زیادی در این زمینه صحبت کردند. هنگامی که بحث ولایت فقیه مطرح شد بحث درباره خبرگان رهبری نیز به وجود آمد. در نتیجه بحث خبرگان رهبری یک موضوع تبعی است که پس از مطرح شدن بحث ولایت فقیه به وجود آمده است. آیت الله منتظری خود عنوان می کند که هدف ما از مطرح کردن بحث ولایت فقیه در فردای انقلاب اسلامی روشن کردن جایگاه امام از نظر حقوقی بود. در اغلب انقلابات قانون اساسی سال ها پس از پیروزی انقلاب نوشته شده لذا رهبر انقلاب هم تا در حیات بوده جایگاهش معلوم بوده است اما در ایران که بلافاصله پس از پیروزی در پی تدوین قانون اساسی رفتند برای آقای حمینی که نمی شد جایگاه رئیس جمهور را در نظر بگیرند و همعرض رؤسای سایر قوا قرار دهند لذا ولایت فقیه برای این بود که رهبری امام علاوه بر جنبه طبیعی، جایگاه قانونی هم پیدا کند. در عین حال آیت الله منتظری در کتاب خود درباره ولایت فقیه هفده اصل اساسی مانند حاکمیت مردم، سلطه انسان بر سرنوشت خود، شورا و غیره را به عنوان اصول اساسی این نظام ذکر می کند. البته ایشان نظریات اصلاحی هم درباره ولایت فقیه داشت که در سال های بعد مطرح کرد. با این وجود آنچه اهمیت دارد این است که فلسفه وجودی ولایت فقیه و مجلس خبرگان چه بوده است. دغدغه اصلی واضعان قانون اساسی در ابتدای انقلاب، چنانکه آیت الله منتظری هم گفته است جلوگیری از تکرار «استبداد» در ایران بود. بحث و تبادل نظر درباره این مسئله به دفعات در صورت جلسات ابتدایی این مجلس وجود دارد. به عنوان مثال آیت الله طاهری خرم آبادی در یکی از این جلسات عنوان می کند:«ما ولایت فقیه را تصویب کردیم که یک قدرت تخصصی با پشتوانه مردم از دیکتاتوری و استبداد جلوگیری کند». واضعان قانون اساسی به دنبال این بودند که از پائین یعنی از طرف مردم یک نهاد قدرتمند را برای جلوگیری از استبداد به وجود بیاورند. به همین دلیل بحث تشکیل مجلس خبرگان برای نظارت بر عملکرد رهبری را مطرح کردند.

مطالعه تجربه کشورهای مختلف نشان می داد هر جا که قدرت متمرکز شود دیکتاتوری به وجود می آید.

در ایران واضعان قانون اساسی در پی این بودند که ضمانت از بالا و پایین ایجاد کنند. تجربه کشورهای دیگر را دیدند و به این نتیجه رسیدند که اسلحه و زندان دست هرکس باشد قدرت واقعی دست اوست و می تواند قانون را هم نادیده بگیرد. آن را اگر به هر قوه ای بدهند خطر عدم موازنه قوا به وجود می آید و می تواند سایر قوا را مرعوب کند و مثلا رییس قوه دیگر را تهدید کند. آنها فکر کردند این قوه قهریه را باید از هر سه قوه بگیرند و به فردی بدهند که فراتر از آنهاست لذا گفتند به ولی فقیه می دهیم که باتقوا، مدیر و شجاع باشد. اما خودشان هم به این نتیجه رسیدند که تقوا از صفات اثباتی است نه ثبوتی و اگر فردا ولی فقیه از این ابزار برای دیکتاتوری استفاده کند که بازهم همان مشکل وجود خواهد داشت. دوم اینکه او قدرتی غیر منتخب و غیر پاسخگو و خطرناک است. لذا ایده تشکیل مجلس خبرگان شکل گرفت که آنها هم خبره اند و هم نمایندگانی هستند که مستقیما توسط مردم انتخاب می شوند و بر رهبری نظارت می کنند. لذا برای اینکه جلوی فاسد شدن این نهاد را بگیرند گفتند مجلس خبرگان تنها نهادی است که خودش بر خودش نظارت می کند.

 برای اینکه نهاد خبرگان مستقل بماند، مجلس خبرگان تنها نهادی است که باید خودش برخودش نظارت کند و هیچ نهاد بیرونی حق ندارد بر خبرگان نظارت داشته باشد. قانون اساسی وظیفه نظارت بر مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری را به شورای نگهبان سپرده است اما درمورد مجلس خبرگان چنین نظری ندارد و معتقد است وظیفه نظارت بر مجلس خبرگان بر عهده خود خبرگان است. با این وجود مجلس سوم، نظارت بر خبرگان رهبری را به شورای نگهبان سپرد و از اینجا بود که چالش های بعدی به وجود آمد و شبهه دور ایجاد شد که پاسخ های نامعقولی هم برایش بافته اند در حالی که بهترین پاسخ این است که رفع شبهه دور از طریق بازگشت به همان قانون اصلی و سابق است و تایید استصوابی صلاحیت نامزدهای خبرگان توسط شورای نگهبان در تضاد با فلسفه وجودی این نهاد است.

کسانی که می گویند نظارت خبرگان بر رهبری سخنی نادرست و غیرقانونی است سخنی خلاف شرع و خلاف عقل می گویند و نگران نظارت بر خودشان هستند نه رهبری. اینکه در قانون اساسی کلمه نیامده است به دلیل بدیهی بودنش است یعنی اینکه نیامده خودش دلیل محکم تری است بر ضرورت نظارت چون در قانون اساسی بدیهیات ذکر نمی شوند. اینکه انسان ها حق دارند نفس بکشند، غذا بخورند چون در قانون اساسی نیامده آیا می شود جلویش را گرفت؟ این مثال در امور طبیعی و در امور وضعیه مانند عبادات ایا می شود گفت چون اقامه نماز و روزه در قانون اساسی نیامده پس نباید اقامه شود؟ نظارت، امری بدیهی است چون ذات جمهوریت، نظارت مردم بر همه قواست. ایران امروز ایران دوقرن پیش نیست که بشود این حرف ها را گفت. برای ایرانی که امروز در مرحله ای از رشد و تحصیلات و دانش است که جمهوریت و ارکان آن شناخته شده و بدیهی هستند گفتن این سخنان جز بی اعتباری گوینده اش و مزاحمت برای روند پیشرفت ایران حاصلی ندارد.

 

به تازگی آیت الله هاشمی عنوان کردند پس از رحلت حضرت امام(ره) بحث شورایی بودن رهبری نیز مطرح شده که آیت الله هاشمی و آیت الله خامنه ای از جمله طرفداران این مسئله بوده اند. سخنان آیت الله هاشمی با واکنش های زیادی همراه شده است. دیدگاه شما درباره سخنان ایشان چیست؟

 

واکنش ها به سخنان آیت الله هاشمی بیشتر سیاسی است و فاقد جنبه های تئوریک و علمی است.سخنان آقای هاشمی سخنان جدید و تازه ای نیست. مشابه همین سخنان را یک سال پیش آقای دری نجف آبادی یکی دیگر از اعضای مجلس خبرگان رهبری مطرح کرد که بازتاب زیادی نیز در رسانه ها پیدا کرد. آقای دری نجف آبادی همچنین عنوان کرده بودند کمیته ای برای انتخاب رهبری آینده تشکیل شده است. اما همین سخنان آقای دری نجف آبادی هنگامی که از زبان آیت الله هاشمی و در یک مقطع خاص عنوان می شود با واکنش های زیادی روبه رو می شود. عده ای نیز به صورت تعمدی سخنان ایشان را بزرگ می کنند تا نوعی ترس و اضطراب در لایه های از قدرت ایجاد کنند. موضوع اصلی در این زمینه مسئله نظارت است و شورایی و رهبری واحد بودن ولایت فقیه فرع این مسئله قرار می گیرد. برخی عنوان می کنند هیچ نظارتی نباید بر رهبری صورت بگیرد. این در حالی است که این گونه سخنان برخلاف شرع و قانون است.

 

ورود سید حسن خمینی به انتخابات خبرگان موجی از حضور شخصیت های معتدل به این انتخابات را در پی داشت. به نظر شما حضور افراد معتدلی مانند آیت الله هاشمی و سید حسن خمینی در مجلس خبرگان آینده چه تأثیری بر رویکرد این مجلس خواهد گذاشت؟

 

به نظر من جریان اصلاحات در مورد مجلس خبرگان بیشتر از آنکه کمیت گرا باشند کیفیت گرا هستند. کیفیت در تحلیل های سیاسی و بحث های اقناعی کاربرد دارد اما واقعیت این است که سرنوشت نهایی را در مجلس خبرگان کمیت یعنی تعداد آرا مشخص خواهد کرد. به همین دلیل توجه بیش از اندازه اصلاح طلبان به کیفیت و غفلت از کمیت ممکن است در دراز مدت سبب آسیب به اهداف این جریان شود. انتخابات مجلس خبرگان همیشه دارای اهمیت بوده اما انتخابات پیش رو از یک اهمیت تاریخی برخودار است. دلیل این مسئله نیز این است که مجلس خبرگان رهبری ممکن است در طول دوران خود در معرض یک تصمیم بزرگ تاریخی قرار بگیرد که سایه سنگین خود را بر سرنوشت آینده جامعه خواهد انداخت. به همین دلیل باید شرایطی بر انتخابات آینده حکمفرما شود که گرایش های مختلف فکری بتوانند در انتخابات حضور داشته باشند. توازن در بین گرایش های فکری موجود در مجلس خبرگان می تواند قدرت تأثیرگذاری این مجلس را از گذشته بیشتر کند و ایران را از تنش های غیرضروری و مخرب در آینده دور کند. بنده حضور آیت الله هاشمی و سید حسن خمینی در انتخابات خبرگان را به فال نیک می گیرم. حضور این گونه شخصیت ها سبب رقابت گفتمانی در درون مجلس خبرگان رهبری خواهد شد.رقابت گفتمانی در مجلس خبرگان نیز سبب بالانس سیاسی وعمق بیشتر این مجلس در تصمیم گیری ها خواهد شد.

 

پیک نت 9 دی

 
 

اشتراک گذاری: