گذشت زمان در نظرات شورای نگهبان تاثیر دارد. انتخابات مجلس
نهم در سال 90، دوسال بعد از حوادث سال 88 برگزار شد و متاثر
از آن حوادث بود. ولی امروز فضا تغییر کرده و خیلی از حقایق
روشن شده است. علاوه بر این، ترکیب شورای نگهبان هم معتدلتر
شده است. به هرحال باید منتظر بمانیم.
اولویت مجلس دهم باید اقتصاد، سیاست داخلی با توجه به حقوق
شهروندی و آزادیهای مصرح در قانون اساسی و مبارزه با کارهای
خلاف قانونی باشد که از طرف برخی قوا و نهادهای حکومتی صورت
میگیرد. افرادی که مرد این میدان ها باشند، باید وارد مجلس
شوند و نمایندگی را وسیلهای برای خدمت به اسلام و دفاع از
حقوق مردم و مبارزه با قانون شکنیها و فسادهای اقتصادی و
تبعیض ها بدانند نه اینکه به فکر تصاحب یک جایگاه باشند.
بخش هائی از مصاحبه علی مطهری با خبرآنلاین درباره انتخابات و
گروه های مهاجم:
بعید می دانم که اصولگرایان بتوانند با حضور همه طرفهای
اصولگرا لیست واحدی ارائه کنند. البته به دلیل وجود رقیب قوی
در نهایت با حضور برخی گروههای اصولگرا فهرست واحدی ارائه
خواهند کرد ولی معتقدم که اساسا اصولگراها ابتدا باید به مبانی
فکری خودشان پرداخته و مبانی فکری واحدی بیابند تا بتوانند
وحدت واقعی پیدا کنند.
آنها برداشتهای متفاوت از ولایت فقیه، آزادیها خصوصا آزادی
بیان، حقوق شهروندی، حقوق بشر و سیاست خارجی و داخلی دارند. با
وجود این اختلاف برداشتها، اصولگرایان نمی توانند اتحاد واقعی
بیابند. البته امیدوارم که آنها به وحدت برسند؛ اما برای حیات
آینده خودشان لازم است که نسبت به مبانی و اصول فکری خود
بازبینی داشته باشند.
آنها میگویند خط قرمز ما فتنه است. اگر به معنای واقعی آن
باشد، حرف درستی است، یعنی فتنهای که غیر از موسوی و کروبی،
بعضی نهادهای حکومتی و شخص احمدینژاد هم در آن نقش داشتند!
اگر «فتنه» را به این معنا بگیرند، حرف درستی است؛ اما اگر
خودشان را مبرا از تقصیر در فتنه بدانند و همه تقصیرها را به
گردن آن دو نفر بیندازند، حرف درستی نیست.
حزب موتلفه اسلامی بعد از رحلت مرحوم حبیب الله عسگراولادی تا
حدی روشن بینی خود را از دست داده و از نظر فکری نزدیک به جبهه
پایداری شده است. اگر بزرگان حزب موتلفه، آزاد اندیشی و بزرگ
منشی مرحوم عسگراولادی را زنده کنند باعث ادامه حیات این گروه
میشوند و گرنه حزب موتلفه با اقبال مردم مواجه نمیشود.
اصلاح طلبها این دوره بر خلاف دوره گذشته حضور پررنگی در
انتخابات مجلس دارند.
- در این دوره از انتخابات، رقابت اصلی بین کدام گروههاست؟
اصولگرایان و اصلاح طلبان، اصولگرایان و اعتدال گرایان و یا
رقابت داخلی اصولگرایان؟
مطهری: فکر میکنم چون معتدلها به اصلاحطلبها نزدیکترند
رقابت اصلی بین اصولگراها با مجموعه اصلاحطلبها و معتدلهاست.
ترکیب مجلس بعدی را اکنون نمیتوان
پیشبینی کرد. باید منتظر نتیجه بررسی صلاحیتها از سوی شورای
نگهبان باشیم و ببینیم که چه فهرستی نهایتا از این شورا بیرون
میآید.
گذشت زمان در نظرات شورای نگهبان تاثیر دارد. انتخابات مجلس
نهم در سال 90، دوسال بعد از حوادث سال 88 برگزار شد و متاثر
از آن حوادث بود. ولی امروز فضا تغییر کرده و خیلی از حقایق
روشن شده است. علاوه بر این، ترکیب شورای نگهبان هم معتدلتر
شده است. به هرحال باید منتظر بمانیم.
اولویت مجلس دهم باید اقتصاد، سیاست داخلی با توجه به حقوق
شهروندی و آزادیهای مصرح در قانون اساسی و مبارزه با کارهای
خلاف قانونی باشد که از طرف برخی قوا و نهادهای حکومتی صورت
میگیرد. افرادی که مرد این میدان ها باشند، باید وارد مجلس
شوند و نمایندگی را وسیلهای برای خدمت به اسلام و دفاع از
حقوق مردم و مبارزه با قانون شکنیها و فسادهای اقتصادی و
تبعیض ها بدانند نه اینکه به فکر تصاحب یک جایگاه باشند.
به نظر من اکثر اصولگرایان در نابسامانیهای آن دوره 8 ساله
شریکند و در دو سال قبل هم عملکرد خوبی در قبال دولت جدید
نداشتهاند چرا که اکثر اعتراضاتشان به این دولت نیز ناشی از
کینهورزی و هواهای نفسانی بوده است. کما اینکه در مساله
برجام، علی رغم اینکه میدانستند نظر رهبری به این توافق و
اجرای آن است ولی میدیدید که چگونه مخالفت میکردند و تلاش
داشتند از اجرای برجام جلوگیری کنند.
در مورد مجلس خبرگان هم معتقدم
بهتر است صلاحیت علمی نامزدهای این مجلس از سوی نمایندگان
مراجع تقلید احراز شود. منطقی تر هم به نظر می آید که صلاحیت
علمی نامزدهای خبرگان از سوی شورایی مرکب از نمایندگان مراجع
تقلید بررسی شود و شورای نگهبان تنها بینش سیاسی و اجتماعی
آنها را تشخیص دهد. البته این امر نیازمند مصوبه خبرگان است که
در آیین نامه خودشان تغییری ایجاد کنند. گویا قبلا هم در مجلس
خبرگان این موضوع مطرح بوده است؛ ولی فعلا تشخیص صلاحیت علمی
یا همان اجتهاد نامزدهای نمایندگی مجلس خبرگان بر عهده شورای
نگهبان است و باید مطابق نظر این شورا عمل شود.
- درباره حمله به سفارت عربستان ؟
مطهری: به نظر من نیروی انتظامی مقصر اصلی است. نیروی انتظامی
وقتی احساس میکند مهاجمان از وابستگان یک نهاد خاص هستند،
وارد نمیشود و عقب نشینی میکند. مثل حادثه شیراز که
میدانستند مهاجمان به من از کدام نهاد نظامی هستند و وارد
نشدند. برخی مهاجمان در کلانتری رفت و آمد میکردند و با
مسئولان نیروی انتظامی حرف میزدند! سه چهار ساعت گوشهای از
شیراز دست آنها بود و نیروی انتظامی هم به آنها کاری نداشت! من
به فرمانده کلانتری گفتم اینها که بیرون کلانتری تجمع
کردهاند، چرا دستگیرشان نمیکنید؟ اما آنها که به نظر میرسید
جرات این کار را نداشتند، میگفتند
ما عکسهایشان را داریم، بعدا دستگیرشان میکنیم!
این مشکل نیروی انتظامی است که نمیتواند
افراد متخلف درون
نظام را بازداشت کند. نیروی انتظامی که نباید تبعیض قائل شود
که اگر مهاجمان از مردم بدبخت و بیچاره بودند، بازداشتشان کند
و اگر منتسب به جریان خاصی بودند، از قیدشان بگذرد! مقصر اصلی
این ماجرا نیروی انتظامی است.
- برخی معتقدند که اگر با نیروهای خودسری که به شما حمله
کردند، برخورد مناسبی صورت میگرفت، دیگر شاهد تکرار این نوع
رفتارها نبودیم.
مطهری: بله همین طور است. احکامی مانند یک ماه زندان و 10 ضربه
شلاق تعلیقی به مهاجمان دادند که یعنی فعلا اجرا نمیشود مگر
اینکه آنها دوباره مرتکب چنین جرمی بشوند! اما برای رئیس
دانشگاه و دانشجوی دعوتکننده حکم سنگین دادهاند. اینها
نشان میدهد که برخی در این کشور نمیخواهند این گونه حوادث
پایان یابد و به این گونه افراد نیاز دارند. البته همین که
بالاخره در جمهوری اسلامی یک گروه فشار محاکمه و احکامی برای
آنها صادر شد یک پیروزی است.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 24 دی |