بمناسبت روز دانشجو محمد رضا خاتمی و علی مطهری در دانشگاه
بهشتی تهران سخنرانی کردند و به سئوالات دانشجویان پاسخ دادند.
آنچه می خوانید فشرده این دو سخنرانی است:
امروز باید مطالبات نسل اول و دوم انقلاب را با آن چه امروز
نسل جوان میخواهد مطابقت داد، آنچه امروز به عنوان اسلام،
انقلاب و نظام عنوان میشود با مفاهیم اولیه و انتظاراتی که از
انقلاب می رفت فاصله دارد و نباید چنین مسائلی را به پای
انقلاب گذاشت. اگر در حال حاضر جریان اصلاحات در کشور حیات
دارد به خاطر این است که می کوشد تا قطار انقلاب را به ریل
اصلی اش باز گرداند و میخواهد به دانشجویان بگوید که مبادا
فریب تبلیغات رسمی را بخورند که با روح انقلاب و آنچه من در
اینجا از شهید مطهری و بزرگان انقلاب یاد کردم، مطابقتی ندارد.
یکی از مترقی ترین بخش هایی که در قانون اساسی ما وجود دارد
فصل سوم آن است. اما چه شده است که امروز آن را کنار گذاشته
ایم. اگر جریان اصلاحات به اجرای بدون تنازل قانون اساسی تاکید
میکند به این دلیل است که مردم را در برابر حکومت دارای حق و
حقوق مشخصی میداند. امروز یک عده هر چه می خواهند در روزنامه
ها و صدا و سیما علیه یک جریان به دروغ
بافی می پردازند اما یک لحظه به طرف مقابل اجازه دفاع داده
نمیشود که هیچ، مظلومانه افراد را در حبس و حصر قرار میدهد
اما مگر می توان اکثریت جامعه را فریب داد.
آنهایی که امروز داعیه انقلاب را دارند چه بهرهای از عدالت و
اخلاق بردهاند؟ شایسته انقلاب نیست که چنین کسانی که
ایدئولوژی فکری شان با آرمانهای انقلاب و اندیشه بزرگان آن
فاصله دارد. امروز برخی از مسئولیتها را به عهده داشته باشند.
گفته میشود که عدهای از اندیشمندان ما زیر پوشش آزادی،
جاسوسی کردهاند. سئوال ما این است که اگر شما برای خود دلیل
قانع کنندهای دارید پس چرا اجازه برگزاری دادگاه علنی را
نمیدهید تا ملت حرفهای متهمان را بشنوند و آن وقت خواهید دید
که ملت در برابر جاسوسان و وابستگان واقعی به غرب قرار خواهند
گرفت.
نمیتوان با محدود کردن افراد، یک نظام را حفظ کرد، اگر
میخواهید با افکار انحرافی مقابله کنید، اجازه دهید این افکار
در جامعه و در نزد سایر اندیشمندان مطرح شود تا حق و باطل مشخص
گردد نه اینکه فقط به دنبال دستگیری و محدود کردن باشید و این
درست نیست که ما مدام از انرژی هستهای دم بزنیم اما یک نابغه
دانشجوی فیزیک را محدود کنیم.
در دوره ششم مجلس 135 نفر
از نمایندگان نامهای را در مورد مسائل هستهای به رهبری
نوشتند و امروز تمام آنها برای همیشه مطرود شدهاند. این
ایرادی ندارد اما آیا نمیخواهیم امکانی را فراهم کنیم تا فضای
گفتگو ایجاد شود. آیا هنوز هم میخواهیم بر حبس و حصر و برخورد
با اندیشهها بپردازیم؟
دانشجویان به عنوان کسانی که حامل علم و حامی آزادی و خواهان
پیشرفت کشور هستند بیشترین ضربه را از مستبدان، جاهلان و
متحجران در سالهای گذشته خوردند و آنقدر این دانشجویان را
تحقیر کردند که اجازه انتخاب رئیس دانشگاه شان را نیز به آنها
نمیدهند چه رسد به اینکه این جوانان بتوانند در مورد مسائل
روز جامعه نظرات خود را بیان کنند. تا زمانی که مسئولان اصلی
کشور رویکرد خود را به علم و آگاهی متحول نکنند این مشکلات در
کشور وجود خواهد داشت و پیشرفتی حاصل نخواهد شد.
این پذیرفته نیست که امروز بعد از 37 سال که از انقلاب میگذرد
هنوز کشور را اسیر توطئه دشمنان بدانیم و هر کسی که اندیشه
متفاوتی را بیان میکند اسیر دست دشمن بخوانیم و با او طوری
برخورد کنیم که نتواند نظرات خود را بیان کند. اگر
نتوانستهایم پس از 37 سال کسانی را تربیت کنیم که دانشگاهها
را اداره کنند و اگر همچنان معتقدیم که باید با دانشگاهها قیم
مآبانه برخورد کنیم و دانشجویان را آزاد نگذاریم یا اینکه
معتقد باشیم دانشگاهها تحت نفوذ دشمن است و میتوانند لانه
فساد باشد باید به تلخی بگوییم که شکست خوردهایم.
امروز فساد در عمیق ترین لایههای
حکومت نفوذ کرده است اما دانشگاهها همچنان با کمترین
توقع و با وجود تمام فشارها بر آرمانهای خود تکیه کرده اند.
اگر ادعا داریم که در داخل کشور آنچنان قوی شده و رشد یافته
ایم باید اجازه برگزاری انتخابات آزاد را بدهیم و این را
بدانیم که تا زمانی که انتخابات آزاد نداشته باشیم و تا زمانی
که به دانشگاه های خود اعتماد نکنیم نمی توانیم به اهداف خود
برسیم و ملت ما به اعتماد به نفس برسد. آن روزی که ملت ایران
به طور کامل به سرنوشت خود حاکم شود دور نیست و همه در آن روز
به ریشه اصیل انقلاب که همچنان باقی مانده است چنگ خواهند
انداخت.
علی مطهری نیز در این مراسم گفت:
نقد قدرت همیشه لازم است و حکومتها به منتقد نیازمند هستند.
نقاط قوت جنبش دانشجویی این است که دانشجویان بار زندگی را
هنوز بر دوش نمیکشند و در روز مرگی غرق نشدهاند و در نتیجه
میتوانند مسائل جامعه را رصد کنند. از دیگر ویژگیهای
دانشجویان این است که آنها جواناند و فطرتشان هنوز آلوده
نشده و در نتیجه طالب حق و حقیقتاند.
هیچ تضمینی وجود ندارد که انقلاب از مسیر خود خارج نشود چرا که
انقلاب اسلامی از انقلاب صدر اسلام که پس از 50 سال به حادثه
کربلا رسید بالاتر نیست.
بعضیها اشاره میکنند که امام (ره) گفتهاند حفظ نظام از اوجب
واجبات است در حالی که چنین کلامی به صراحت توسط ایشان بیان
نشده است و در نتیجه عدهای به این اعتقاد رسیدند که میتوانند
برای حفظ انقلاب دست به هر عملی بزنند نظیر آنچه در ماجرای
قتلهای زنجیرهای و کشته شدن داریوش فروهر و همسرش انجام شد
که هنوز نیز آثاری از آن نگاه به حفظ نظام وجود دارد.
در مجلس به فصل سوم قانون اساسی کم توجهی میشود، بعضیها نسبت
به فصل سوم قانون اساسی رفتاری دارند که انگار اصلا چنین فصلی
وجود ندارد کما این که در مجلس نیز کمتر کسی به آن توجه میکند
و اگر نمایندهای مثل من نیز وارد مسائل مربوط به آن شود
میگویند کم عقل است.
زمانی که من مساله مرگ ستار بهشتی را در مجلس مطرح کردم برای
برخی غیر منتظره بود و میگفتند باید برای این حادثه سرپوش
گذاشت تا نظام حفظ شود در حالی که باید چنین مواردی مطرح شود
تا بار دیگر تکرار نشود و از این طریق نظام را حفظ کنیم.
در مورد مرگ مرحوم هاله سحابی نیز وقتی از وزیر اطلاعات وقت
خواستیم که در این مورد توضیح دهد و پرسیدیم علت این اتفاق چه
بوده است جواب دادند که این یک تخلف از سوی ماموران ما بوده
است اما وقتی ما به ایشان گفتیم چرا بابت این حادثه از
خانوادهی سحابی عذرخواهی نمیکنید واکنشی ندیدیم؛ چرا که
عدهای معتقدند باید برای حفظ نظام هر کاری انجام شود و ظاهرا
همه را برانداز میبینند مگر آنکه خلافش ثابت شود.
در سال 88 نیز همین اتفاق افتاد. اگر اجازه داده میشد که
کاندیداهای معترض در تلویزیون حاضر شوند و سخنان خود را بیان
کنند این حوادث قابل کنترل بود و بر نظام هزینهای تحمیل
نمیکرد.
الان هم میگویم که حصر به صلاح نظام نیست و ممکن است در آینده
تبدیل به غدهای سرطانی شود. نباید این مسأله منشأ یک آشوب در
آینده شود.
باید دادگاهی برگزار و مشخص شود چطور کسی که هشت سال نخست وزیر
کشور بوده است یک شبه در دامن اسرائیل و آمریکا افتاده است و
به دنبال براندازی رفته است. این درست نیست که ما بدون محاکمه
بگوییم آنها به دنبال براندازی بودهاند و مجازاتشان نیز
اعدام است و ما رأفت اسلامی به خرج دادهایم و حصرشان
کردهایم. اگر قرار است مجازاتی انجام شود باید روال قانونی آن
طی شود.
من پیش از این هم گفته بودم اگر همین آقایان در زمان حصر مرحوم
آیتالله منتظری به آن اعتراض میکردند امروز خودشان به این
مصیبت دچار نمیشدند. من با شخص کاری ندارم و اگر امروز آقای
احمدی نژاد نیز محصور شود اعتراض خواهم کرد. من با این رویه
مشکل دارم که امروز کسانی را که پایگاه اجتماعی دارند به حصر
ببرند و 6 ماه به مرگشان مانده است آزاد میکنند. در مجلس که
در اینباره فقط من صحبت میکنم اما به نظرم لازم است سایر
اقشار و صنوف هم مواضع اعتراض خود را مطرح کنند؛ به خصوص مراجع
تقلید که در این زمینه میتوانند تأثیرگذار باشند.
مثلاً آقای تاجزاده جرمی جز بیان انتقاداتش داشته است؟ باید
ملاک خود را برای برخورد با مخالفان وابستگی آنها به گروههای
مخالف جمهوری اسلامی قرار دهیم نه به صرف امضا کردن نامهای یا
بیان انتقادی، حکمهای سنگین صادر کنیم.
نسبت به مسائل مربوط به حقوق زندانیان پاسخگویی در مسئولان
وجود ندارد. برخی مسئولان درباره هر چیزی صحبت میکنند جز آن
چیزی که وظیفه دارند در برابر آن جوابگو باشند. اگر در مجلس در
اعتراض به حصر امضا جمع شود تأثیرگذار خواهد بود، اما متأسفانه
مجلس نهم برخلاف مجلس هشتم که حداقل 50 نماینده شجاع در خود
داشت مجلسی ضعیف است و امیدوارم در انتخابات اسفند ماه مجلسی
قویتر تشکیل شود.
پیک نت
17 آذر |