عباس عبدی سردبیر روزنامه سلام و از نظریه پردازان دوران
اصلاحات و از محققان اسناد بدست آمده در سفارت امریکا پس از
تصرف آن توسط دانشجویان خط امام که مدت کوتاهی نیز به حکم قاضی
مرتضوی زندانی شد، با سایت اصولگرای "تسنیم" مصاحبه ای خواندنی
کرده است. خلاصه این مصاحبه را می خوانید و توصیه می کنیم که
با دقت بخوانید:
اینکه بخواهیم برآوردی از وضعیت اقتصادی جامعه و دولت در دوران
فعلی و بعد از آن داشته باشیم نیازمند در اختیار داشتن اطلاعات
در حوزه اقتصادی است ولی واقعیت این است که وقتی سیستمی تخریب
میشود و پس از آن میخواهد بازسازی شود، این امر به راحتی
امکان پذیر نیست. برای نمونه به بازار صادرات ایران نگاه کنید.
به دست آوردن یک بازار صادراتی بسیار پرزحمت است اما یک اتفاق
میتواند به راحتی این بازار را از بین ببرد. بنابراین بازسازی
آن بازار حتی اگر موانع ناشی از آن اتفاق نیز برطرف شود زحمت
دارد و حتی ایران به راحتی نمیتواند بازار قبلی نفت خود را به
راحتی بازسازی کند. چه برسد به بازار صادراتی.
اما به نظر من آنچه که در درجه اول اهمیت است این نیست که
بلافاصله پس از رفع تحریمها وضعیت اقتصادی طبق انتظاری که
برخی دارند بهبود یابد بلکه مهم مثبت شدن شاخصها است و در
درجه دوم اعتماد پیدا کردن نخبگان اقتصادی به این مسئله است که
اقتصاد در مسیر درست قرار دارد. اگر این دو مهم انجام شود،
مردم نیز همراهی میکنند و مسائل و مشکلات را برای عبور از
بحران تحمل میکنند و گمان میکنم که دغدغه اصلی دولت نیز این
است که چگونه این دو مسئله را حل کند.
واقعیت این است که برجام تا آخر سال به ثمر نمیرسد و به بار
نمینشیند اما اگر دولت بتواند یک بسته جدیدی را ارائه کند (که
ظاهرا نیز به فکر این موضوع هستند) که رکود را از بین ببرد (که
قطعا تورم نیز افزایش پیدا میکند) و یک حس مثبتی در نخبگان و
کنشگران اقتصادی به وجود بیاید همین امر برای سال 94 کافی است.
به نظر من در انتخابات مجلس نیز این حس امید از همه چیز مهمتر
است. بدان معنی که اگر این حس امید و اعتماد به وجود بیاید هم
مشارکت مردم بیشتر خواهد شد و هم بیشتر به کسانی که "مقوم" این
حس هستند رای خواهند داد.
عملا از دو، سه ماه دیگر ساز و کار اجرای برجام آغاز میشود و
شاید تا انتخابات نیز یکی دو دستآورد داشته باشد. برای مثال
مسئله سوئیفت حل شود و مشکل فروش نفت حل شود، همین مسئله مردم
را امیدوار خواهد کرد که این مسیر میتواند تداوم داشته باشد و
به نظر من این امیدواری به آینده از همه چیز مهم تر است. با
قاطعیت نمیتوانم بگویم این اتفاق رخ میدهد یا نه ولی فکر
میکنم برآیند نیروها به این جا میرسد که تا بهمن ماه این حس
را به وجود بیاورند که امید مردم را زیاد کنند زیرا این امر به
نفع همه است. من نمیخواهم نگاه جناحی هم به موضوع داشته باشم
چون واقعیت این است که در حال حاضر رقابت جناحی نسبت به توسعه
مملکت یک بحث فرعی است و لذا احتمال دارد که این اتفاق مثبت
بیافتد. البته فکر میکنم رهبری هم به این مسئله حساس هستند.
یعنی ایشان نسبت به برجام نگاه فراجناحی داشتند و نسبت به
دمیدن روح امید در مردم نیز حساسیت دارند و ایشان هم این
درباره انتخابات مجلس هم برداشت من این است که امکان ائتلاف
بین اصولگرایان از بین رفته است و دلیل آن نیز این است که جبهه
پایداری با تمام توان و حتی بیشتر از توان خود وارد این قضیه
شد و کمی هم دوپینگ کرد. اما واقعیت این است که جبهه پایداری
از منطق "صفر و یک" وارد قضیه شد که یا همه چیز را از دست
میدهد یا همه چیز را به دست میآورد. ولی اشتباه آنها این بود
که متوجه نشدند رسیدگی به برجام منطقاً در صلاحیت عملی مجلس
نبود و اینگونه مسائل در صلاحیت نهایی مجلسها نیست. در واقع
اگر مجلس بخواهد جلو کار را بگیرد، عملا باید از قبل از
شکلگیری توافق از آن جلوگیری کرده باشد.
شما ببینید مجلس ایالات متحده نیز با وجود در اختیار داشتن
اکثریت نتوانست، جلو اوباما بایستد، زیرا عملا وقتی توافق
انجام شد، دیگر مجلس نمیتواند، زیر آن بزند، چون دنیا کاری به
مجالس کشورها ندارند، بلکه با حکومت ایران کار دارد. حکومت
ایران از رهبر و رئیسجمهور برخوردار است. اشتباه پایداریها
این بود که فکر میکردند، میتوانند این کار را انجام دهند.
اگرچه در اقلیت هم بودند. حال نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که
عملا دیگران به چیزهای بدی متهم کردند که نمیتوانند نتایج آن
را برتابند. برای مثال برجام را عهدنامه گلستان و ترکمانچای
خواندند. خب حالا چطور انتظار دارند با مجموعهای که برجام را
قبول کردند، ائتلاف کنند؟ نکته دیگر این است که طرف مقابل نیز
حاضر نمیشود آنها را در لیست بگذارند. برای اینکه فارغ از
ماهیت برجام، تقریبا حدود 85 تا 90 درصد مردم جامعه از تایید
برجام دفاع میکنند.
در باره آقای احمدینژاد هم بنظرم واقعیت این است که اگر
بخواهیم در مورد وی اظهارنظر کنیم، من مطمئن هستم که
احمدینژاد هنوز زمینه فعالیت دارد. آن هم به دلایل بسیار
متعدد که شاید جای بحث آن اینجا نباشد. اما این زمینه از دو
جهت با خطر مواجه است. اول اینکه ساخت قدرت به راحتی وی را
نخواهد پذیرفت چون احمدینژاد ضربههای سختی به ساخت قدرت زده
و دیگر اجازه نمیدهند که بخواهد دوباره کارهای خطرناکش را
تکرار کند. ضمن اینکه میتوانند این ممانعت را منطقی و به صورت
قانونی با پروندههای متعددی که وجود دارد، ایجاد کنند.
از سوی دیگر بخش قابل توجهی از جامعه نسبت به دوران احمدینژاد
نوعی نفرت دارد یا حس میکند که فریب خوردهاست و روی این تفکر
خودش هم علیه وی فعالیت می کند. درواقع یک پایگاه مخالف بسیار
سنگین و جدیای دارد. ضمنا به این نکته توجه کنید که برجام
مانع برگشت احمدینژاد است.
برجام یک اتفاق تاکتیکی نیست. برجام نه تنها مانع احمدینژاد
است بلکه مانع خیلی چیزها میشود. برجام دوپینگ روحانی نیست که
پایان یافته باشد. برجام تازه شروع شده است. علت مخالفت
پایداری با برجام همین نکته بود که البته گفته نمی شد. برجام
یک خرید و فروش ساده نیست بلکه یک تفاهم و توافقی است که ایران
میتواند از آن سود ببرد ولی تعهداتی دارد که در چارچوب این
تعهدات نه فقط احمدینژاد، بلکه احمدینژادیسم نیز نمیتواند
شکل بگیرد. انقلاب اسلامی چه میخواهد بگوید؛ شما میتوانید
مواضعتان را نسبت اسرائیل داشته باشید. برای نمونه ادبیات
رهبری را راجع به اسرائیل نگاه کنید. از قبل همین بود، اکنون
نیز همان است و یا حتی موضعگیریهای ما در منطقه نیز مانع آن
نیست. همه اینها از اول انقلاب هم بوده، چرا اول انقلاب چنین
مسائلی مثل تحریم همه جانبه برای ما پیش نیآمد؟ مسئله این است
که آقای احمدینژاد سیستم را دچار یک بحران کرد. به طوری که به
فعالیت هستهای ایران معنای دیگری داده شد. حال که این اتفاق
افتاده دیگر نمیتوان به گذشته بازگشت اگر این اتفاقات نیفتاده
بود، میشد راه گذشته را ادامه داد لذا برجام وضعیتی نیست که
فکر کنیم با برجام بتوان به گذشته بازگشت. ایران در واقع با
برجام چارچوبی را پذیرفته ضمن آنکه حقوقی را نیز از آن خود
کرده است که طرف مقابل نمیتواند آن را نادیده بگیرد که این
حقوق برای بقا و توسعه کشور لازم و ضروری است.
این توافق تازه شروع شده است. کیفیت اجرای آن به قدرت دو طرف
بستگی دارد. هر طرف به خصوص ایران اگر قدرت بیشتری داشته باشد،
بهتر میتواند آن را اجرا کند. قدرت فقط شلیک موشک نیست. قدرت
مؤلفههای گوناگونی دارد که باید متوازن باشند. در واقع قدرت
اقتصادی، سیاسی، نظامی، دیپلماتیک و مدیریتی باید تناسب داشته
باشند در غیر این صورت عین میزی که 3 پایه آن ضعیف است و یک
پایه آن قوی است و این میز به درد کار نمیخورد. معتقدم برجام
یک عرض عریضی دارد که ایران هر مقدار قدرت بیشتری داشته باشد،
بهتر می تواند از آن به نفع خود بهره ببرد. این قدرت یکی در
تفاهم داخلی است و دیگر در قدرت اقتصادی است. اگر این دو مورد
حل شود در بقیه موارد با مشکلی رو به رو نخواهد شد.
توانمندی هستهای که به خودی خود برای ما چیز دندانگیری
نداشته است. شما از این منظر نگاه کنید که ایران برای تثبیت
قدرت خود، همین راه هستهای را رفته باشد. بنابراین به هدف خود
رسیده نه اینکه مهار شده است. همین به رسمیت شناختن شدن این
قدرت حائز اهمیت است. درچارچوب هویتی نیز ایران توانسته به
لحاظ عرفی، قدرت خود را تثبیت کند. چارچوب هویتی ما بیشتر از
آنکه از خارج تهدید شود، دستخوش تغییرات و تحولات داخلی است که
این موضوع مهمی است و باید در مورد آن فکر کرد.
تسنیم: انتخابات مجلس خبرگان را چگونه پیشبینی میکنید؟ بحث
کاندیداتوری سید حسن خمینی را چقدر جدی ارزیابی میکنید.
عبدی:
حسن آقا به جهت اینکه باقیات الصالحات بیت امام است، حائز
اهمیت است. اگر فکر میکند که میتواند در این قضیه موثر باشد،
حضورشان خوب است اما اگر اینگونه نیست و ملاحظات دیگری دارند،
خیلی نمیتوانیم وارد رد یا تایید آن شویم. ضمن اینکه برخی این
تصور را دارند که با حضور حسنآقا میتوانند یک لیست متمایز در
تهران یا جاهای دیگر ارائه کرد. در مجموع فکر میکنم در مسئله
خبرگان یک سری نیروهای جدید میآیند و پیشبینی آن از گذشته
سختتر است. ترکیب خبرگان قطعا عوض خواهد شد حال اینکه به کدام
سمت، چندان اهمیت ندارد، مهم جوان شدن آن است که این هم اهمیت
خاص خود را دارد.
پیک نت
11 آبان |