ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

11 آبان ماه   1394

  pyknet@inmano.com

 
 
 

پرسش و پاسخ مطهری در دانشکده علوم اجتماعی

نمی توان از وفاق ملی گفت

اما از حصر و زندان دفاع کرد! 
 
 
 
 

 

علی مطهری در نشست "سیاست داخلی بر محور وفاق ملی" در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران شرکت کرد و ضمن ایراد سخنرانی به پرسش های دانشجویان نیز پاسخ داد. آنچه می خوانید حاصل آن جلسه است با حذف سئوالات:

ما امروز به شدت به وحدت نیاز داریم و یکی از علل اینکه بر حل و فصل مسائل سال ٨٨ تاکید داریم مساله وحدت ملی است؛ زیرا معتقدیم جامعه نباید دو شقه باشد و نباید تفرقه و تشتت وجود داشته باشد.

اینکه کسی به صرف انتقاد به زندان بیفتد نه در اسلام هست نه قانون اساسی. ما نباید یک استاد دانشگاه را به صرف اینکه انتقاد کرده یا در حمایت از یک گروه منتقد نامه‌ای را امضا کرده است اخراج کنیم.

گاهی نوع برخورد ما از نوع برخورد رژیم گذشته هم بدتر بوده. شهید مطهری در آن زمان به زندان رفت اما بعد از دوره زندان از تدریس محروم نشد، البته بعدا در ارتقای ایشان به استادی برایش مشکل درست کردند که آن هم به شکلی حل شد.

امروز اگر کسی انتقادی کند و نظرش درباره فتنه 88 غیر از نظر رایج باشد یا نامه‌ای امضا کند معلوم نیست چه عاقبتی پیدا خواهد کرد. ما باید تلاش کنیم این روش ها اصلاح شود. یا در مورد وضعیت مطبوعات یک خط قرمز مصنوعی ایجاد کردیم. این در حالی است که مطبوعات قسمتی از رسانه است ورسانه چشم بینای جامعه است.

بیشترین تخلفات در دوره‌ای اتفاق افتاده است که مطبوعات محدود بودند یعنی در هشت سال گذشته که نمی‌شد حرف زد، البته در دولت اول آقای احمدی‌نژاد فضا بهتر بود اما بعد از سال 88 فضا خیلی بسته شد. زمانی که فضای مطبوعات قدری باز بود کارهای مثبتی صورت گرفت مثل افشای قتل‌های زنجیره‌ای یا افشای مسأله کهریزک و مرگ ستار بهشتی که اگر در رسانه‌ها اعلام نمی شد پیگیری نسبت به آن صورت نمی‌گرفت.

وقتی ما مشکل انرژی هسته‌ای را با گفت‌وگو حل می کنیم و به نتیجه می‌رسانیم چطور نمی‌توانیم در داخل مسائل مورد اختلاف را حل کنیم؟ به هر حال دولت وظایفی دارد و باید مجری قانون اساسی باشد. رئیس‌جمهور هم مسؤول اجرای قانون اساسی است. بعد از مذاکرات هسته‌ای وقت مناسبی برای پرداختن به سیاست داخلی و اصلاح نوع برخورد با مخالفان و منتقدان است.

نوع نگاه به مسأله ولایت فقیه نباید به گونه‌ای باشد که با آزادی و دموکراسی متضاد جلوه کند. مراقب باشیم کاسه‌های داغ تر از آش نشویم. رهبری در دیدار با دانشجویان گفتند از من انتقاد کنید. ایشان گفتند عده‌ای فکر کردند باید حرف‌های من را تکرار کنند. وقتی شعار دادند الله اکبر جانم فدای رهبر ایشان گفت بگویید جانم فدای اسلام. یا دعای سفر که در پروازها خوانده می‌شد و بخشی از آن آرزوی طول عمر برای رهبری بود گفتند ضرورتی ندارد. اما کاسه‌های داغ‌ تر از آتش هستند، مثلا یکی از شرکت‌های هواپیمایی گفته بود ما این دعا را حذف نمی‌کنیم ایشان شکسته نفسی کرده‌اند.

کسی ممکن است نظری خلاف رهبری داشته باشد و آن را اعلام کند اما این فرد را راحت نمی‌گذارند و اگر کسی نظر مخالف ایشان بدهد یا از ایشان انتقاد کند با او برخورد می‌کنند. البته مشکل ما ولایت فقیه نیست بلکه این برخی ولایت مداران هستند که نگاه درستی به مسأله ولایت فقیه ندارند که این نگاه باید اصلاح شود.

در انتخابات آینده اگر افراد کارآمدتری وارد مجلس شوند و یک مجلس قوی بوجود بیاید می‌تواند کارهای زیادی انجام دهد.

نگاه غلطی وجود دارد که فکر می‌کنند اگر حصر شکسته شود نظام آسیب می‌بیند و می‌گویند این‌ها باید اول توبه کنند و بعد آزاد شوند؛ زیرا آزاد کردن این‌ها بدون توبه و اظهار پشیمانی باعث می‌شود این‌ها مانند یک پیروز بیرون بیایند و این به نظام آسیب می‌زند. متاسفانه عده‌ای این نگاه را دارند که نگاه درستی نیست. مانعی ندارد نظام و حکومت منتقد و مخالف داشته باشد. این‌طور نیست که با آزادی آن‌ها اصل نظام یا ولایت فقیه آسیب ببیند. این‌ها کسانی نیستند که اگر بیرون بیایند آشوبی درست کنند و بیانیه صادر کنند. آن فضا از بین رفته است و دولت قبلی هم سر کار نیست، پس به نظر می‌رسد دلیلی برای ادامه حصر وجود ندارد و اساسا کار خلاف قانون اساسی نباید انجام شود. اعتراض ما همیشه این بوده که چرا بدون دفاع آن‌ها و صدور حکم قضایی آن‌ها را از حقوق اجتماعی‌شان محروم کردیم. این به معنی دفاع از اشخاص نیست. اگر احمدی‌نژاد را هم در حصر قرار می‌دادند اعتراض می‌کردم؛ زیرا این رویه غلط است. من حصر آیت الله منتظری که مرجع تقلید و اعلم مراجع بودند را هم قبول نداشتم. آن‌ها که سکوت می‌کنند فردا سرخودشان می‌آید. من در جایی گفتم اگر موسوی و کروبی زمان حصر آیت الله منتظری اعتراض می‌کردند این اتفاق سرخودشان نمی‌آمد. قبول دارم که این‌ها باید زودتر به قانون تمکین و داستان را جمع می‌کردند؛ اگر چه قانع نشده بودند، اما در نهایت باید قبول می‌کردند. رئیس جمهور در اینجا وظیفه سنگینی دارد چون مجری قانون اساسی است و حصر خانگی هم با اصول 32 تا 37 قانون اساسی مغایر است. بحث اضطرار هم مربوط به چند ماه اول است و از آن‌جا به بعد حصر غیرقانونی بوده است.

احتمال این‌که با برگزاری علنی دادگاه محصورین موافقت شود کم است، اما نمی‌شود گفت مردم در جریان قرار نگیرند بلکه مردم باید دفاعیات آن‌ها را بشنوند و بدانند کسی که هشت سال رئیس مجلس یا نخست وزیر بوده چه شده که چنین مواضعی را اتخاذ کرده و رفتار طرف مقابل چه بوده که این‌ها به این روش‌ها رسیدند. نهایتا حکم دادگاه هرچه بود ما و بقیه باید تابع آن باشیم.

فتنه 88 سه ریشه و پایه داشته؛ یکی اشتباهات کسانی که پشت سر یک کاندیدا واقع شدند و کار غلطی بود(اشاره به حمایت اعضای شورای نگهبان از احمدی نژاد)، دوم شیطنت‌هایی که از سوی آقای احمدی‌نژاد صورت گرفت و سوم عدم تمکین قانونی که این‌ها داشتند. نمی‌شود فقط همین یک موضوع را برجسته و بقیه را رها کرد بلکه باید هر سه موضوع با هم بررسی شود و سهم هر کس معلوم شود و پرونده این موضوع را ببندیم.

درباره خودم و انتخابات آینده دلیلی نمی‌بینم که رد صلاحیت شوم؛ زیرا حرف‌های ما بر اساس قانون اساسی بود و حرفی نزدیم که آسیب به نظام و کمک به دشمن باشد. اما اگر این اتفاق بیفتد باید تابع قانون باشیم.

من اولین کسی بودم که در یک مصاحبه تلویزیونی سه روز بعد از انتخابات تعبیر فتنه را به کار بردم، اما این ‌که از این واژه سوء استفاده شده و هر مخالفی را فتنه‌گر نامیده‌اند بحث دیگری است. خیلی از اصولگراهای داغ در آن دوره شک داشتند و نمی دانستند تقلب شده یا نشده پس اطلاق تعبیر فتنه اشکالی ندارد اما سوءاستفاده از آن کار غلطی است.

چه لذتی می‌ برید از این ‌که عده‌ای در رنج باشند و عده‌ای را زندانی کنید؟ ما با این رویه مخالفیم تا فردا خود شما در حصر نیفتید. بحث این نیست که ما علاقه ویژه یا نسبت خانوادگی یا تعصبی روی این افراد داشته باشیم بلکه قانون اساسی باید اجرا شود و بدون محاکمه ما حق این کار را نداریم.

 

به نظر من نگاه غلطی بین برخی از اصولگرایان است که اصلاح طلبان را در حد دشمن تلقی می‌کنند و نوعی بدبینی به این‌ها دارند که گویی مترصد فرصت برای آسیب زدن به نظام و رهبری هستند و به هیچ وجه حاضر به همکاری با آن‌ها نیستند در حالی که بسیاری از اصلاح طلبان متدین‌تر از برخی اصولگرایان هستند و دلشان بیشتر برای نظام و رهبری می‌سوزد و دلسوز انقلاب هستند. متاسفانه این نگاه از موانع وفاق و وحدت ملی است.

باید سختگیری‌ها را کم کنیم. اگر کسی در سال 88 جز معترضان بوده و نظری داشته دلیل مخالفت با اشخاص نشود. اگر این نگاه اصلاح شود ما راحت‌تر به وفاق دست می یابیم.

در انتخابات گذشته ریاست جمهوری خیلی از کاستی‌ها اصلاح شد. ایراد اصلی در انتخابات سال 88 این بود که عده‌ای گفتند نظر رهبری به فلانی است و این نقطه آغاز فتنه بود. آن‌ها به شکلی موضوع را مطرح کردند که کسی حق ندارد از دیگری حمایت کند. من آن زمان طرحی داشتم که همه روی آقای ولایتی توافق کنند؛ زیرا ادامه مدیریت احمدی‌نژاد را به صلاح نمی‌دانستم. سران اصولگرا و حتی آقایان خاتمی و هاشمی هم این طرح را قبول داشتند و گفتند در این راستا کمک‌هایی می‌کنند، اما اصولگرایان گفتند احساس می‌کنیم نظر آقا به فلانی است. در حالی‌که این نگاه غلطی است ما نباید در انتخابات رهبری را دخالت دهیم؛ زیرا این کار جامعه را دو قطبی می‌کند و مشکلاتی پیش می آید که در سال 88 بوجود آمد در حالی که اگر رهبری به صراحت در انتخابات بگویند نظر من به آقای الف است مردم حق دارند به آقای ب رای دهند؛ زیرا طبیعت انتخابات این است وگرنه انتخابات معنی ندارد البته رهبری هم چنین چیزی را اعلام نمی‌کنند، اما عده‌ای شیطنت می‌کنند و از گوشه‌ای از حرف‌های ایشان چیزی در می‌آورند.

پیک نت 11 آبان

 
 

اشتراک گذاری: