ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

17 آبان ماه   1394

  pyknet@inmano.com

 
 
 

"پوری سلطانی" خاموش شد!

سالهای بد از دست رفتن ها 
 
 
 
 

 

پوری سلطانی همسر مرتضی کیوان به علت نارسایی قلبی در بیمارستان ایرانمهر تهران چشم بر جهان فرو بست.

او از پایه‌گذاران علوم کتابداری و اطلاع‌ رسانی و پایه‌گذار مرکز ملی کتابداری و عضو هیات علمی دانشگاه تهران بود. اما این همه سرگذشت زنی نیست که 61 سال عاشقانه پای سه ‌ماه زندگی با مردی نشست  و سیاه پوشید که در مرگش سایه سرود "ستاره شد" و شاملو "سال بد" را سرود.

او همسر مرتضی کیوان شاعر، منتقد و عضو حزب توده ایران بود که بعد از کودتای بیست و هشت مرداد 1332 به دستور مستقیم شاه تیرباران شد. فصل بلندی از کتاب خاطرات سایه با نام "پیرپرنیان اندیش" به زندگی و شخصیت و سرگذشت مرتضی کیوان اختصاص دارد و این که او چه نقشی در زندگی ادبی و هنری کسانی داشت که بعدها هر یک از نامداران عرصه ادب و هنر ایران شدند.

پوری سلطانی متولد 1310 در همدان بود و در سال ۱۳۳۲ با مرتضی کیوان ازدواج کرد. سه ماه پس از این ازدواج کودتا شد و کیوان دستگیر و اعدام شد.

پوری سلطانی در خاطراتش گفته است: « سال1330 در مراسم نامزدی برادر سیاوش کسرایی با کیوان  و سایه آشنا شدم. سیاوش دوست زمان کودکی ام بود. قبلا ذکر سایه و کیوان و شاملو را از دوستان و آشنایانم شنیده بودم. بهمین دلیل پس از نیمساعت گفتگو به نظرم رسید که سالهاست با هم دوست و آشنا بوده ایم. حتی بعدها برای خودم تعجب آور بود که چگونه همان شب بعلت اینکه سر میز شام بشقاب دم دست نبود، من و کیوان در یک بشقاب غذا خوردیم؟... معذالک رابطه بین ما رابطه بین دو دوست بود. هرگز باورم نمی شد که ممکن است روزی با او زندگی مشترکی را شروع کنم. مطلقا به این مسئله نیندیشیده بودم. دانشکده می رفتم و یادم است در مورد "ویس و رامین" تحقیقی می کردم و آن شب آشنائی در این مورد با مرتضی صحبت کرده بودم. صبح روز بعد از دانشکده ادبیات آمد و در این مورد مطلبی از صادق هدایت برایم آورد. و دوستی ما از همانجا سرگرفت... از این طریق با دوستان دیگر او نیز آشنا شدم. آنوقت ها او بیشتر با سایه و سیاوش و نادرپور و شاملو و  ناصرمجد و پاک سرشت محشور بود و برای من هیچ لذتی بالا تراز این نبود که در جمع این دوستان باشم. ما تقریبا تمام اوقاتمان را با هم می گذراندیم. بخصوص با چهار نفر اول، بسیار دوستان دیگر را جداگانه می دیدیم: مثل شاهرخ مسکوب، سروش، نیما، فریدون، فریده و ده ها دوست دیگر.»

مرتضی در خانه مخفی زندگی می کرد. چند ماهی پس از ۲۸مرداد ۱۳۳۲ او مأمور نگهداری از سه تن از افسرانی شد که غیاباً در دادگاه نظامی شاه محکوم به اعدام شده بودند. سروان مختاری، محقق و مهدی اکتشافی. او رابط آنها بود. افرادی چند به خانه رفت و آمد می کردند. غالباً جلساتی در آنجا برقرار می شد. وکیلی، بهزادی، مبشری، سیامک و سبزواری که همه را به اسامی مستعار می شناختند با لباس عادی به خانه می آمدند. کیوان از ۲۸ مرداد به بعد فقط سری به اداره می زد و تقریباً تمام اوقاتش را برای حزب کار می کرد.»

در روز ۳ شهریور ۱۳۳۳ مرتضی کیوان به همراه چند تن افسر سازمان نظامی حزب توده ایران که در خانه او پنهان بودند دستگیر شد. وی در هنگام بازداشت دوران سربازی خود را در نیروی دریائی شاهنشاهی می‌گذراند. در سحرگاه روز ۲۷ مهر ۱۳۳۳ تیرباران شد. در مرگ او شاعران زیادی مرثیه خود را خطاب به پوری سرودند.

 

شاملو سرود

سال بد

سال باد

سال اشک

سال شک

سال روزهای دراز و استقامت‌های کم

سالی که غرور گدایی کرد.

سالِ پست

سال درد،

سالِ عزا

سالِ اشکِ پوری

سالِ خونِ مرتضا

سالِ کبیسه.

 

سایه هم سرود:

من در تمام این شب یلدا

 دست امید خسته خود را

 در دست‌های روشن او می‌گذاشتم

کیوان ستاره بود

با نور زندگی کرد

 با نور درگذشت

 

آخرین دیدار پوری و مرتضی در روزی بود که او را به زندان زنان قصر و مرتضی را به زندان قزلحصار بردند. او در همین زندان بود که آخرین نامه کیوان که وصیت‌نامه‌اش بود را دریافت کرد و از زندانبان‌ها شنید که اعدامش کردند. کیوان در وصیت خود از پوری خواسته بود ازدواج کند. اما پوری هیچگاه تن به ازدواج دیگری نداد و با کیوان که ستاره شده بود زندگی کرد.

او بعد از آزادی از زندان به خارج از ایران رفت و در رشته کتابداری تحصیل کرد. او در بازگشتش در دهه چهل به ایران مرکز ملی کتابداری را پایه گذاری کرد. خودش درباره این دوره گفته:

«به نظر من دهة 40 دهه فوق‌العاده‌اي بود. براي اينكه پايه‌هاي كتابداري ايران در آن زمان گذاشته شد. در آن زمان انجمن كتابداري ايران راه‌اندازي شد، دوره فوق‌ليسانس كتابداري پايه‌گذاري شد، شوراي كتاب كودك پا گرفت، كانون پرورش فكری راه افتاد. مركز خدمات، مركز مدارك علمي همه در آن دهه به وجود آمدند و خب همه اينها نشان مي‌دهد كه چه رشد و بالندگي وجود داشته است. بخصوص انجمن كتابداري بسیار مهم بود به دليل اينكه به‌ طور گسترده‌اي در سطح كشور كلاسهاي آموزشي برقرار مي‌كردند و بهترين اساتيد در آن كلاسها تدريس مي‌كردند، كساني مانند خانم انصاري تدريس مي‌كردند.»

 

سلطانی همچنین سیستم طبقه‌بندی کتاب‌های کتابخانه ملی را براساس رده بندی دی و دی که سیستم کتابخانه کنگره است قرارداد. او در چند سال پایانی زندگی خود در املاک خانوادگی در لواسان زندگی می‌کرد و بیشتر به پژوهش در حوزه کتابداری و ویراستاری مشغول بود و تا آنجا که در توان داشت به مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی که به همت کاظم بجنوردی در جمهوری اسلامی پایه گذاری شده بسیار کمک کرد و یاری رساند.

پیک نت 17 آبان

 
 

اشتراک گذاری: