روزنامه بهار با فیض الله عرب سرخی عضو ارشد سازمان مجاهدین
انقلاب اسلامی که بدنبال کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸ فعالیت آن
متوقف شده گفتگوی مفصلی کرده است. عرب سرخی در این گفتگو به
وضعیت اصلاح طلبان در آستانه انتخابات پرداخته و می گوید:
برای انتخابات مجلس نهم نیروهای اصلاحطلب مبنا را بر فعالیت
گذاشتند. اما طبیعتا بهدنبال فشارهای سالهای
۸۸
و
۸۹
و ماجراهای پیشآمده امید به فعالیت و امید به تاثیر، از مردم
گرفته شد. حتی چهرهای مثل آقای خاتمی برای اینکه رأی دهد چون
میخواهد در انتخابات لااقل بهعنوان یک صاحبرأی حضور پیدا
کند میرود در یک روستایی کنار صندوق حاضر میشود و رأی خود را
در صندوق میاندازد. اینها نشانههای وضعیت و شرایط حاکم است.
تقریبا بااینکه همه مصمم هستند که فهرست بدهند همه موفق
نمیشوند فهرستی را برای رأیدادن مردم در شهری مثل تهران
اعلام کنند؛ یعنی دایره ردصلاحیتها آنقدر گسترده است که
امکان بستن یک فهرست در تهران حتی از آدمهای مستقل یا آدمهای
کموبیش موجه وجود ندارد.
*بااینحال بهنظر میرسد امسال این امکان وجود دارد. برخی از
سیاسیون انتخابات مجلس امسال را یکی از پراهمیتترین انتخابات
دراین سالها میدانند. نظر شما دراین رابطه چیست و فکر
میکنید امسال انتخابات با انتخابات مجلس سالهای گذشته خیلی
تفاوت دارد؟
دو نکته را میتوان بهطور مشخص درمورد تمایز این انتخابات با
انتخابات گذشته قائل شد، یکی اینکه این انتخابات مجلس همراه با
انتخابات خبرگان برگزار میشود و انتخابات خبرگان هم بهدلیل
نقشی که در تعیین رهبر و نظارت بر فعالیتهای رهبری دارد در
جای خود بسیار مهم است پس دو انتخابات با هم است بنابراین
اهمیت را دو برابر میکند. نکته دیگر این است که چون دولت
نسبتا قابل قبولی بر سر کار است و مجلس نهم مشکلات فراوانی را
برای این دولت ایجاد کرده درحقیقت مجلس دهم میتواند مجلسی
باشد که به دولت کمک کند یا لااقل مجلسی باشد که کمتر برای
دولت مشکل ایجاد کند. بنابراین از زاویه اینکه میتواند به
دولت کمک کند یا موانع پیش پای دولت را بردارد یا کم کند هم
این این انتخابات حائز اهمیت است و شاید نکته سومی هم بهعنوان
پسزمینهای برای بهتربرگزارشدن بتوانیم بگوییم. بههرحال
دولت اعتدالی یک پای برگزاری انتخابات است، یعنی بخش اجرایی
انتخابات با دولت آقای روحانی است که دولت معتدل است و
میتوانیم انتظار داشته باشیم نتایج کار هیئتهای اجرایی از
نتایج هیئت اجرایی دولت نهم و دهم بهتر باشد بنابراین این نکته
از یکسو کمک میکند که امید را افزایش دهد و انتظارات برای
برگزاری انتخابات مناسبتر را بالا ببرد و از یکسو هم
ویژگیهایی دارد که خود این انتخابات را مهمتر و مؤثرتر
میکند.
*برای این انتخابات شورانگیز درحالحاضر اصلاحطلبها چه
وضعیتی دارند آیا توان سازماندهی سالهای دوم خرداد را دارند
که دوباره بتوانند کرسیهای حداکثری در مجلس داشته باشند؟
در کنار این ویژگیها و درکنار وضعیت عمومی مثبتی که جامعه و
نخبگان اصلاحطلب پیدا کردند موانع و مشکلاتی همچنان وجود دارد
که تلاشهایی روی این موانع صورت میگیرد تا کاهش پیدا کند
ازجمله آنها دلنگرانی نسبت به مسئله ردصلاحیتها و نیز
افزایش و تشدید برخوردهاست. آن چیزی که این روزها کموبیش
میبینیم که موجی از دستگیریها بهعنوان نفوذ یا عوامل دشمن
شروع شده اینها هم دلنگرانیهایی است که وجود دارد و
میتواند از شور انتخابات و دایره مشارکت کم کند. در عینحال
تلاشها از مدتها قبل شروع شده و جریان اصلاحطلبی بهسمت
انسجام بیشتر پیش رفته است. در ماههای اخیر شاهد تشکیل و
شکلگیری شورای سیاستگذاری اصلاحطلبها بودیم که تقریبا
مجموعه اصلی نیروهای اصلاحطلب را متشکل کرده است.
*آیا اصلاحطلبها برای اینکه اگر این برخوردها یا ردصلاحیتها
وجود داشته باشد برنامهای طراحی کردهاند که بتوانند با وجود
این موانع حضور پررنگ داشته باشند؟
گفتوگوهایی ازسوی برخی از نیروهای اصلاحطلب با شورای نگهبان
آغاز شده و تلاش برای اقناع آنها و روشنکردن ابهامات احتمالی
در جریان است و تلاش میکنند شورای نگهبان را قانع کنند و
دغدغههایشان را کاهش دهند و احیانا ابهامات را برطرف کنند،
اما نهایتا قضیه حتی به اعضای شورای نگهبان هم محدود نمیشود.
جریانهایی را در کشور داریم که آنها چون میدانند که رأی
زیادی در مردم ندارند میخواهند با حذف رقبای خود و چهرههایی
را که رأی میآورند به هدف خود برسند، نهاینکه آنها مشکلی
دارند؛ بلکه از سر اینکه رقابت را برای خود ممکنتر کنند دست
بهاین حذف میزنند و دراین انتخابات هم ممکن است این اتفاق
بیفتد.
*این جریانها که بهگفته شما پایگاه مردمی ندارند، آیا آنقدر
قدرت دارند که بتوانند در حضور اصلاحطلبان خللی وارد کنند؟
حتما اخلال ایجاد میکنند. اصلاحطلبها یک حزب سیاسی نیستند،
بلکه یک جریان گسترده اجتماعی هستند که بخش اصلی جامعه را
دربرمیگیرند؛ یعنی هر انتخابات آزادی که برگزار شود مستقل از
اینکه کدام چهره رأی بیاورد این طیف از نیروها بهدلیل همراهی
و همزبانی با جامعه رأی اصلی را دارند.
استراتژی اصلاحطلبان مشارکت در انتخابات با مؤثرترین
چهرههاست اما آنچه غلبه دارد اصل مشارکت است نهاینکه کدام
چهره نامزد اصلی یا غیراصلی است. درحقیقت حضور است که ماهیت و
جوهره استراتژی اصلاحطلبان را تشکیل میدهد. منظور من این است
که این اصلاحطلبان حتی اگر لازم باشد جایی از چهرههای معتدل
اصولگرا هم حمایت کنند حمایت خواهند کرد و مجلس را بهسمت
بهترشدن سوق خواهند داد.
اصل استراتژی مشارکت است، نهاینکه برنامه این باشد که از
چهرههای معتدل اصولگرا حمایت کنیم. ممکن است در یک حوزه
انتخابیه تشخیص داده شود از یک چهره معتدل اصولگرا حمایت شود
اینکار انجام میشود. یعنی اگر جایی ما هیچ نامزدی نداشته
باشیم و دو نامزد وجود داشته باشند، یکی تندرو و یکی معتدل،
حتما اصلاحطلبها به چهره معتدل رأی خواهند داد.
*درحالحاضر که هنوز این اتفاقات نیفتاده و صلاحیت کسی هم رد
نشده است، اما این مسئله بهعنوان یک راهبرد مطرح میشود که
ائتلافی میان اصلاحطلبان با چهرههای اصولگرای میانهرو شکل
بگیرد، حتی از چهرههایی مثل علی لاریجانی هم صحبت میکنند،
نظر شما دراین مورد چیست؟
به نظر من چنین ائتلافی نه ممکن است و نه مفید؛ زیرا چهرههای
معتدل اصولگرا باید در جریان اصولگرا باقی بمانند و بتوانند
به تعدیل فضای آن جریان کمک کنند. اگر آنها هم بخواهند بهاین
طرف بیایند آنها هم اصلاحطلب میشوند. این چیزی نیست که خیلی
بتواند مؤثر باشد. ممکن است یک جایی حتی اصلاحطلبان رأی خود
را بهنفع یک چهره معتدل اصولگرا به صندوق بیندازند، اما این
به معنی ائتلاف نیست؛ بهمعنای درک این مفهوم سیاسی است که ما
لزوما در موقعیت انتخاب بین خوب و خوبتر نیستیم؛ بهمعنای این
است که کسی که ویژگیهای منفی کمتری دارد نسبت به کسی که
ویژگیهای منفی بیشتری دارد ترجیح دارد.
*درمورد چهرهای مثل ناطقنوری هم همین نظر را دارید؟ هرچند
ایشان فعلا اعلام کرده است حضور نخواهد داشت.
آقای ناطقنوری چهره بسیار ارزشمندی هستند، اما اعلام کردند
حضور پیدا نخواهند کرد. اگر هم برفرض قرار باشد که حضور پیدا
کنند نقششان در جریان اصولگراست؛ یعنی بهمیزانی که موفق
میشوند آن جریان را بهسمت عقلانیت ببرند میتوانند در عرصه
سیاسی مفید باشند، اما اگر در فهرست اصلاحطلبان بیایند
اصلاحطلبشدن ایشان مشکلی را حل نمیکند.
اساسا منافع و مصالح کشور دراین است که در حوزه سیاسی جناحهای
سازمانیافته، متشکل، قوی و منسجم بتوانند کار کنند. این هم
برای جبهه اصلاحطلبان مطرح است هم برای اصولگرایان. من معتقد
نیستم خوب است که ما یک جناح غیرمنسجم اصولگرا داشته باشیم تا
بتوانیم در انتخابات برنده شویم. منافع مملکت دراین است که اگر
دو جناح سیاسی داریم، دو جناح قوی منسجم فعال و تاثیرگذار
داشته باشیم.
خوشبختانه چهرههای مؤثر اصلاحطلب هم همگرا هستند مثل آقای
خاتمی و هاشمی و حاج حسن خمینی. اینها هم همگرا و یکدست حرف
زدند و عمل کردند و تشویق کردند. ضمن اینکه تقریبا ما در بین
نیروهای اصلاحطلب نیروی جدی و مؤثری نداریم که درمورد محوریت
مثلا آقای خاتمی بحثی داشته باشد. وقتی از آقای هاشمی
میخواهند که برای شورای سیاستگذاری کسانی را معرفی کند
میگویند با همین نیروها و چهرهها تصمیم بگیرید و من هم حمایت
میکنم، یعنی آهنگ و ایده جدایی ندارند و این فرصت بسیار خوبی
است که ما بتوانیم کار مؤثری را انجام بدهیم.
اگر آقای خاتمی ممنوعالتصویر یا ممنوعالبیان میشود بهاین
دلیل است که وقتی حرف میزند حرفش شنیده میشود و مقبولیت
دارد. اگرآقای هاشمی خودش و خانوادهاش مورد هجوم قرار
میگیرند برای تاثیرگذاری آنهاست. اتفاقا وقتی آقای هاشمی
مطلب جدی و تاثیرگذار میگوید این حملات اوج میگیرد و بیشتر
میشود. بنابراین این حملات نشانه تأثیرگذاری است. در
جریانهای دادگاههای سال
۸۸
پروندههایی که برای نزدیکان آقای هاشمی درست شده بود مربوط به
۸۴
بود. چرا سال
۸۴
رسیدگی نشده بود، اما سال
۸۸
که شروع به برخورد شد با آنها هم برخورد کردند؟ برای اینکه
حالا آقای هاشمی حرفهای متفاوتی میزند یا لااقل از نظر آنها
این حرفها حرفهای متفاوتی است و حرفهایی است که موردپسند
واقع نمیشود. چرا آقای هاشمی دیگر به نمازجمعه نمیآید؟ چون
در نمازجمعه آن روندهایی را که پیدا شده تایید نمیکند. اگر
آقای هاشمی آن روندها را تایید میکرد مطمئن باشید که هیچ
مشکلی برایش پیش نمیآید.
*آن نیروهایی که امکان فعالیت را درقالب تشکلها ندارند یا
تشکلشان تعطیلشده فکر میکنید چه نقشی میتوانند انتخابات
پیشرو داشته باشند؟
به هرحال برای کسی که محکومیتی داشته و محکومیتش را هم گذرانده
–بهحق یا بهناحق، محدودیت قانونی برای فعالیت وجود ندارد.
ممکن است فضای سیاسی و امنیتی محدودیتهایی را تحمیل کند که
آنها سرجای خودش است اما اگر آقای نبوی یا میردامادی امروز
بخواهند مردم را تشویق مشارکت کنند و نیروهای سیاسی را به کار
فعال و حضور مؤثر تشویق کنند کسی نمیتواند بگوید چرا.
البته خیلی خوشبین نیستم که چهرههای مؤثر که در گذشته تایید
شدند و در انتخابات حضور پررنگ داشتند تایید شوند، اما بهاین
اطمینان دارم که درمجموع مجلس بسیار بهتری نسبت به گذشته
خواهیم داشت، اما ما باید تمام تلاشمان را بکنیم و این را
بهعنوان یک موضوع قطعی و تمامشده نباید بدانیم و نباید مانعی
برای حضور فعال ما باشد.
*فکر میکنید رسیدن به مجلس بهتر، در رفع مسائل باقیمانده از
سال
۸۸
مثل مسئله حصر چقدر موثر است؟
ما باید امیدوار باشیم که عقلانیتی پیش بیاید که باور شود
مسئله رفع حصر برای کشور و برای مصالح و منافع مردم مفید است،
یعنی باید باور کنیم محصوران همانطور که در حصرشان حاضر نشدند
مصالح مردم را فدا کنند در آزادی به طریق اولی پایبند و وفادار
به مصالح کشور و ملت هستند و با پدیدآمدن این ذهنیت، رفع حصر
صورت بگیرد و به انسجام ملی و پیشرفت کشور کمک شود. من بهاین
امیدوار و معتقد هستم که برای اینکه این درک و فهم ایجاد شود
که رفع حصر اقدامی است در جهت منافع ملی نه لزوما برداشتهشدن
محدودیت از یک چهره خدوم کشور، ممکن است مجلس یا دولت یا
قوهقضاییه یا دبیرعالی شورای امنیت مؤثر باشند.
بسیاری از نیروها برای حفظ قدرت خودشان محدودیتهایی قائل
میشوند. این محدودیتها یک گوشهاش ممکن است حصر باشد گوشه
دیگرش زندانیکردن باشد یا ردصلاحیت یا تهدید یا بستن احزاب؛
اینها همه جنسشان یکی است، یعنی ایجاد محدودیت برای رقیب در
مسیر حفظ قدرت. اما معتقدم ممکن است حضور آقای موسوی قدرت یک
جناحی را محدود کند، اما قدرت کشور را بیشتر خواهد کرد، چون
بهنظر من قدرت کشور یعنی تجمیع تمام قدرتها در کشور و ما
وقتی یک انتخابات با مشارکت
۸۰درصد
داریم یعنی حاکمیت ما موفق شده
۸۰درصد
انرژی مردم را تجمیع و متراکم کند و وقتی انتخاباتی با
۴۰درصد
مشارکت داریم یعنی توانستیم
۴۰درصد
این انرژیها را جمع کنیم. ما باید بتوانیم در فرآیندهای
گفتوگوهای ملی خودمان با جریانها، این نگاه را بسط و تعمیم
دهیم و بتوانیم رقبایمان را قانع کنیم هرچه بتوانیم انتخابات
را با دایره بزرگتری از نامزدها برگزار کنیم، حاکمیت
قدرتمندتری خواهیم داشت. این آن چیزی است که معتقدم باید به آن
برسیم و این از معبر و فضای باز و گفتوگوی گسترده در بین
نخبگان و تعمیم بحث گفتوگو به بدنه جامعه است.
پیک نت
27 آبان |