این روزها، همزمان با فغان برخی دل سوزان زبان فارسی که زبان
به انتقاد از فارسی گوئی و فارسی نویسی پر غلط رسانه ها گشوده
اند، زمزمه های انتقاد از فارسی ترجمه ها و همچنین مونتاژ کاری
برخی ها بعنوان مترجم نیز آغاز شده است.
علیاصغر حداد مترجم زبان آلمانی به فارسی در مصاحبه با
خبرگزاری ایسنا گفته است:
ترجمه دوباره یک اثری که پیش تر توسط مترجمی برجسته به فارسی
برگردانده شده از سوی مترجمی دیگر نه از نظر اخلاقی درست است
نه از نظر پخش و توزیع آن.
بارها دیدهام افرادی سراغ برخی از آثار معروفی که ترجمه نشده
بودند، مثل آثار سارتر، کامو و ... رفتهاند اما نتوانستهاند
از عهده کار برآیند. بسیاری از آنها کارهای هرمان هسه، توماس
مان و ... را در دست گرفتهاند و ترجمه و منتشر کردهاند که
الان وقتی به آنها نگاه میکنم میبینم بسیار ناشیانه و بد
ترجمه شدهاند. بیشتر مترجمان این آثار اولین اصول ترجمه را
نمیدانند؛ نه آلمانی را خوب بلدند و نه انگلیسی و نه حتی
فارسی را! این قبیل کارها کمترین ضربه آن پایین آوردن سلیقه
خواننده است؛ ضمن اینکه اینگونه ترجمهها در نهایت فروش
چندانی هم نخواهند داشت.
تا به حال کمتر ترجمه دوباره ای را دیدهام که صحیح و روان به
فارسی برگردانده شده باشد. بعنوان نمونه از «رنجهای ورتر»
گوته چهار ترجمه وجود دارد. این اثر اولینبار 70 سال پیش توسط
نصرالله فلسفی ترجمه و منتشر شد. حالا پس از 70 سال فارسی آن
ترجمه را میخوانیم از نثر و زبان و ترجمه خوب آن هاج و واج
میمانیم.
در برخی از موارد میتوان به سراغ ترجمه مجدد آثار پیشتر
ترجمه شده رفت. مثلا آثاری که محمد قاضی ترجمه کرده است بسیار
عالیاند، اما ممکن است امروز به هر دلیلی تجدید چاپ نشوند و
در بازار نباشند. به نظرم با این شرایط این کتابها میتوانند
ترجمه مجدد شوند به شرطی که کسی آنها را ترجمه کند که خودش
در سطح قاضی باشد و ترجمههایش همپای ترجمههای او؛ ولی اگر
قرار است ترجمهها پایینتر از کار آقای قاضی باشند، کار
وحشتناک میشود؛ ضمن اینکه الان مترجمی در حد قاضی نداریم.
پیک نت
6 مهر |