اگر ما درست وارد شویم، خیلی آسان میتوانیم مسایل خود را با
اعراب حل کنیم. آنها هم باید درست وارد شوند و اگر آدم عاقل و
معتدلی مثل ملکعبدالله وجود داشت میشد مسایل را حل کرد.
البته من قبلاً در یک جلسهی طولانی مهمان آقای سلمان در ریاض
بودم. آن موقع ایشان را آدم معقولی دیدم. به نظرم اطرافیانش بد
عمل میکنند و تندروی دارند. در عین حال ما باید از این راه
مسایل را حل کنیم. در نجف که بودم، آیتالله سیستانی حرف درستی
به من زدند و گفتند: شما ایرانیها از موضع قدرت و احساس
مسؤولیت، حرفهایی میزنید و کارهایی میکنید که کشورهایی که
در آن شیعه در اقلیت هستند، در فشار قرار میگیرند. شما در
ایران راحت هستید. شیعیان ما، آنهایی که بیشتر با ما رابطه
دارند، ناراحتی دارند، اما با وفا ماندهاند و تحمل میکنند و
با وجود مشکلات زندگی، نمیخواهند از آنجا بروند. ما باید این
مسایل را مراعات کنیم که بعضیها در اینجا مراعات نمیکنند.
چه دلیلی دارد که با مسلمانها به گونهای باشیم که با شیعیان
بد عمل کنند؟ ملت مصر دوستدار اهل بیت(ع) است. انسانهای
تندرویی داریم که چیزهای دیگری میگویند.
در آخرین سفرم به عربستان که برای زیارت و اجلاس جهانی اسلامی
به مکه مشرف شدم، سخنران اول آنها هم بودم که مرا دعوت کرده
بودند. بعد از سخنرانی، هنگام شب با ملکعبدالله و مشاورین او
جلسهای داشتیم. در آن جلسه افرادی مثل سعودالفیصل بودند. در
آن جلسه ما و عربستان به این راه حل رسیدیم که بیاییم چند
کمیسیون تشکیل بدهیم که یکی از کمیسیونها، کمیسیون دو جانبهی
علمایی باشد. چون یکی از مشکلات ما الان این است که تفکرات
شیعه و اهل سنت با اختلافاتی که هست، همه را رنج میدهد و از
داخل آن وهابی در میآید. ریشهی وهابیها در سعودیهاست. خود
عبدالله در همان موقعی که من بودم، بنا داشت که صفا و مروه را
توسعه بدهد که مردم بتوانند وظیفه خودشان را انجام بدهند. اما
۲۰
نفر از علمای وهابی علیه او بیانیه داده و تحریم کرده بودند که
امیرعبدالله خیلی از آنها عصبانی بود منتها چارهای نداشت و
آنها را تحمل و کارش را میکرد.
در آنجا به این نتیجه رسیدیم که هفت کمیسیون مشترک بین ایران و
عربستان باشد. یکی کمیسیون علمایی که اختلاف شیعه و سنی را
بررسی و تفاهم لازم را از لحاظ مسایل مذهبی ایجاد کند. دنیای
اسلام در سطح حکومتها، کسانی را که از ما یا آنها حرف شنوی
دارند، وارد کند. این مسأله الان هم مورد نیاز ماست. باید جایی
باشد که مرجع اختلافات باشد و بگوید که مثلاً در یک مسأله حق
با تفکر شیعه یا تفکر سنی است و اگر هم اختلاف باقی بماند،
بگویند دعوا نداریم و هر کسی با عقیدهی خودش رفتار کند. اگر
این مسأله در دنیای اسلام نهادینه شود، برای مسلمانها خیلی
مهم است. الان شیعیان در همه جا هستند و در خیلی از جاها مظلوم
هستند. سنیها هم در ایران اعتراض میکنند که مثلاً ما در
تهران یک مسجد نداریم. البته مساجد جزیی زیادی دارند، ولی
میخواهند یک مسجد عمومی داشته باشند.
الان مسأله تروریسم با مسایل عقیدتی در گروههای سنی و شیعه
ارتباط پیدا کردهاند. تروریسم در کشور ما ضعیف است. ولی در
منطقه هست. الان عمدتاً آنهایی که به اسم اسلام کارهای
تروریستی میکنند، وهابیها هستند. آنها اسلام را به یک صورت
دیگر تعریف میکنند و به خصوص داعش که
شیعه را کافر میداند.
البته طالبان هم اینگونه بودند و هستند. اشکال سر آنها هم
هست. الان تروریسم مسألهای است که اگر چه تا به حال منطقهای
بوده، ولی در حال جهانی شدن است. مایهی اصلی ترویسم هم
نارضایتیهای نسل جوان است که خیلی مشکل دارند و مخصوصاً فقرا
و کسانی که در قدرتها نیستند و دستشان به جایی نمیرسد. البته
در منطقهی ما اینگونه است و در دنیا اینگونه نیست. آنها اگر
حرفی داشته باشند، میتوانند بزنند و میتوانند هر اعتراضی
بکنند. اما در اینجا محدود هستند. وقتی که مستأصل میشوند،
آخرین راه، راه سلاح است که سلاح را بر میدارند و انتقام
میگیرند.
طبیعی است که الان جوانها دنبال این کارها بروند. خیلی زود و
به آسانی جذب میشوند. همین الان که داعش خودش را جهانی معرفی
میکند، در اکثر کشورهای دنیا توانسته برای خودش هسته خلق کند
که در بعضی جاها وسیع است. الان در مرز ما در افغانستان،
پایگاه درست کردند و در این طرف هم نزدیک مرز ما هستند و
مهمترین نقطه برای آنها ایران
است. به خاطر اینکه الان تشیّع بیشتر از ایران تقویت
میشود و در مورد ایران خیلی جدی هستند. منتها قدرت ما به
گونهای است که آنها نمیتوانند به آسانی بیایند. هر روز یک
گروه و افرادی بازداشت میشوند.
مسأله تجزیه خواست خارجیهاست. آنها مایل نیستند کشور مقتدری
در منطقهی ما وجود داشته باشد. بعضیها مایل هستند که ایران،
عراق و سوریه تجزیه و به کشورهای کوچک تبدیل شوند و در عین حال
کشورهای متنازع باشند. تجزیه شدن چیز آسانی نیست و زمانی که
تجزیه شد، جابجا شدن شیعه یا سنی یا ماندن اینها کینه میشود
که هر دوی اینها خطر است. یعنی اگر خیال کنند که با تجزیه
مسایل حل میشود، اشتباه میکنند و اتفاقاً برعکس است. چون بین
بخشهای مختلف جنگ در میگیرد. کار آنها همین است که قدرتی در
اینجا نباشد. ولی نظر ما این نیست. نظر ما این است که اینها با
هم بسازند و چرا آن گونه باشند؟
مرحوم حضرت آیتالله العظمی بروجردی که حقیقتاً یک عالم واقعی
بودند، زمانی که جوان بودم و به درس ایشان میرفتم، دو بار از
ایشان شنیدم که میگفتند: ما با سنیها اختلاف جدی نداریم. یک
اختلاف ما سر خلافت است که چه کسی اول و چه کسی دوم بوده که
الان گذشته است. به فرض اینکه همه قبول کنند که حق با حضرت
علی(ع) بوده است یا بر عکس، این تمام شده و تاریخ است.
مسأله دوم مرجعیت است. یعنی به کجا استناد کنیم که این مهم
است. ما باید درباره این مسأله بحث کنیم که با حرف زور شدنی
نیست.
نمیگذارد، استبداد ریشه کن شود. به عنوان مثال، مردم در مصر
انقلاب کردند و به آن خوبی در میدان تحریر جمع شدند و حکومت را
عوض کردند. ولی تروریسم آمد و مردم را پشیمان کرد. نا امنی آن
چنان شد که اخوان المسلمین که سوابق مبارزاتی و دینی در مصر
داشت و دولت را گرفته بود، کنار گذاشته شد و دوباره مردم به
نظامیها رأی دادند. نظامیها همین است که الان پیش آمده است.
نظامیها نمیتوانند حاکم باشند و میتوانند نظامی خوبی
باشند.
در لیبی هم همینطور شد. قذافی یک مستبد بود. ولی او نه نوکر
اجانب بود و نه چیزی از کسی میخواست. کشورش را اداره میکرد و
زور هم میگفت و هرگونه که میخواست، عمل میکرد. قذافی را
بیرون انداختند، اما تروریستها آمدند و همه را پشیمان کردند.
هم انقلابیون و هم آنهایی که قذافی را بیرون انداختند، پشیمان
هستند و الان لیبی زادگاه تروریسم شده است. همهی تروریستها
خودشان را به آنجا میرسانند و در شهری مستقر میشوند و پول
زیادی را از نفت و منابع لیبی میگیرند و تغذیه میکنند. الان
سوریه، عراق و افغانستان از آنجا تغذیه میکنند. الان نیجریه
به خاطر بوکوحرام، برای تروریستها مرجع شده است. شما به
سومالی نگاه کنید، اینها بچه مسلمانهایی هستند که اینگونه
میکنند، سالهاست که در آنجا حکومتی نیست. الان تروریسم خطر
بزرگی شده است. متأسفانه حربه و ریشهی اصلیشان هم مذهبی است.
غیر مذهبیها هم داخلشان هستند. ما باید این مشکل را با
همراهی شیعه و سنی حل کنیم. باید آنقدر به هم اعتماد کنیم که
بتوانیم جلو برویم و اگر تصمیمگیران عاقل باشند، میتوانیم.
پیک نت
21 مهر |