حسین شریعتمداری قلم دریده است. این کشف تازه
ای نیست. همچنان که تحت الحمایه بودنش از سوی بیت رهبری و دفتر
سیاسی سپاه پاسداران و بویژه اطلاعات سپاه حرف تازه ای نیست.
حتی اگر همه اینها بعنوان وابستگی های حکومتی
یک روزنامه و مسئول آن، شریعتمداری پذیرفته و تحمل شود و کیهان
نیز بعنوان روزنامه ارگان این نهادها پذیرفته شود، باز هم این
حق هر دولت و هر ارگان و هر فردی است که وقتی در همین ارگان به
این و آن توهین می شود و اتهام زده می شود، مدعی العموم او را
احضار کند و رسما مستندات اتهامات را از او بخواهد.
این جمله کیهان را پس از تشکیل حزب اتحاد ملت
ایران بخوانید: «حزب اتحاد ملت با
حضور اصحاب فتنه
و وطنفروشان فتنه 88 با نقاب جدید آمد!»
یک روزنامه و یا سردبیرآن روزنامه می تواند
مخالف یک حزب سیاسی در کشور باشد و آن را نقد هم بکند، اما
کدام قانون اجازه میدهد آن روزنامه از اصطلاحات "اصحاب فتنه"،
"وطن فروشان" و ... استفاده کند و به هیچکس و هیچ نهاد قضائی
هم پاسخگو نباشد؟
حکومت اجازه فعالیت به یک حزب سیاسی داده و
آن حزب هم کنگره اش را برگزار کرده است. بحث اقدام غیر قانونی
منحله اعلام کردن احزاب در جمهوری اسلامی که وام گرفته شده از
دوران شاه و پدرش است هم بماند. حالا اگر از آن حزب منحله
اعلام شده عده ای رفتند و در یک حزب نو بنیاد فعالیت کردند،
وطن فروشان هستند؟ خائنان هستند؟ معیار خیانت چیست؟ بموجب کدام
سند وطن فروخته اند؟ آن هم کسانی که 35 سال در همین جمهوری
اسلامی وزیر و وکیل و کار بدست بوده اند.
دلیل این بلبشو جز اینست که وقتی رهبر متر نکرده پاره می کند و
اعتراض مردم به نتیجه اعلام شده انتخابات 88 را "فتنه" اعلام
می کند و نخست وزیر و رئیس مجلس کشور را به میل خود حصر خانگی
می کند و به هیچ نهادی هم پاسخگو نیست که مستنداتش را ارائه
بدهد، "کوچک ابدالی" مثل حسین شریعتمداری چرا نتواند این شکر
خوری ها را بکند؟ «ماهی از سر گنده گردد، نی ز دُم»
پیک نت 1 شهریور |