ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

3 شهریور   ماه  1394

  pyknet@inmano.com

 
 
 

فاطمه هاشمی خطاب به رهبر

بازرسان مورد اعتماد خود را

به اوین و قوه قضائیه بفرستید! 
 
 
 
 

 

فاطمه هاشمی، دختر هاشمی رفسنجانی ضمن گزارش دیدارش با مهدی هاشمی در زندن اوین، بصورت یک نامه، از رهبر جمهوری اسلامی تقاضا کرد بازرسان ویژه و مورد اعتماد خود را مسئول پیگیری مشکلات مردم در قوه قضائیه کند. وی در این گزارش خطاب به علی خامنه ای نوشت: مطمئن هستم که شما هم از این وضعیت، در صورتی که بدانید، رنج خواهید برد و قطعاً نسبت به اصلاح آن اقدام خواهید نمود. اجازه ندهید افراد فرصت طلب و جیره خوار انقلاب نگاه مردم را نسبت به انقلاب و حضرتعالی که می‌دانیم انسان‌ها برای شما حرمت خاص دارند و علاقه وافر دارید که به هیچ انسانی ظلم نشود تغییر دهند.

فاطمه هاشمی در نامه خود نوشت:

برای ملاقات با آقای علیزاده طباطبایی صبح شنبه تماس گرفتم و خواستم که پیگیری کنند. ظهر پیگیر شدم. چندین تلفن زدم که نتیجه را بپرسم، مشخص شد قاضی ناظر در زندان اوین باید اجازه دهد. با مادرم و برادرزاده‌ام به در زندان رفتم. گفتند بروید در بالا. بالاخره قاضی ناظر در زندان اوین را دیدم، فردی عصبانی و بد اخلاق. درخواست را نوشتیم و دوباره به در پائین زندان آمدم. با هماهنگی دفتر ریاست زندان که افرادی محترم و با ادب بودند وارد زندان شدیم.

روز بعد تصمیم گرفتم مراجعه دوباره داشته باشیم تا برای همسر مهدی و پسر وی یاسین وقت ملاقات در این هفته بگیرم. با برادرزاده‌ام به دفتر قاضی ناظر در زندان اوین رفتیم. گفتند بنشینید ایشان جلسه دارند. درخواست را نوشتیم و فردی آن را به داخل برد. آمد و گفت که نمی‌شود. گفتم اجازه بدهید بروم داخل و برایشان توضیح دهم که وقت را برای همسرش و پسر ۱۲ ساله‌اش می‌خواهیم. ایشان گفت جلسه دارند و خودش رفت و بعد از چند دقیقه‌ای آمد و گفت که قبول نکردند و گفتند دیروز ملاقات داشته‌اید. باز اصرار کردم. قرار شد درخواستی دوباره بنویسم. درخواست را به داخل برد و گفت بعد از جلسه خودتان بروید داخل. پانزده دقیقه‌ای منتظر بودیم و به داخل رفتیم. جالب بود کسی در اتاق نبود و نمی‌دانم با کی جلسه داشتند که چشم ما آن‌ها را ندیده بود. حداقل بایست از اتاق خارج می‌شدند و ما آن‌ها را می‌دیدیم. شاید از ما بهتران بودند. وقتی داخل اتاق شدیم گفت شما چون دیروز ملاقات داشتید، دیگر نمی‌شود. گفتم که این آیه خدا نیست و شما می‌توانید درخواست را قبول کنید. گفت باید با دادستان صحبت کنم و دوباره کاغذ بزرگی به ما داد که درخواست یک خطی ام را در آن بنویسم و گفت روی این کاغذ کوچک درست نیست که نوشته‌اید.

قرار شد درخواست را بیرون از اتاق بنویسم. در طی مدتی که آنجا نشسته بودم شاید ۳۰ تا ۴۵ دقیقه دقیقاً  حرف‌ها و حدیث‌هایی را شنیدم و نگران وضعیت کشور بیش از گذشته شدم. البته زمانی هم که فائزه در زندان بود این مسائل را دیده بودم ولی الان بارز‌تر و آشکارتر بود. البته بیشتر کارکنان این مجموعه مخالف وضع موجود کشور و خصوصاً رفتار مسئولان هستند و به طور واضح اذعان دارند. حتی به یکی از آن‌ها گفتم چرا شما از این اقدامات حمایت می‌کنید؟ گفت من غلط بکنم که حمایت کنم. از وضعیت آنجا ناراحت شدم. صدایم را بلند کردم و گفتم زمان شاه به زندان می‌آمدم این گونه بی‌احترامی که شما امروز با مردم می‌کنید آن‌ها نمی‌کردند. حالا به هر دلیل که قسمتی از آن به عملکرد دولت‌ها بر می‌گردد که مشکلاتی را برای کسب و کار مردم ایجاد کرده‌اند. به جای آنکه مردم را کمک کنند، اسیر می‌کنند. افرادی که من را شناختند گفتند وقتی با شما این کار را انجام می‌دهند، ببینید که با مردم چه می‌کنند. قاضی ناظر در زندان اوین هم در اتاق خودش بود و صحبت‌های من را می‌شنید. گاهی فریاد می‌زد که حرف نزنید درخواست خود را بنویسید. گفتم انقلاب کردیم که حرف بزنیم، اعتراض کنیم، حقمان را درخواست کنیم. شما که از به وجود آمدن انقلاب هیج نمی‌دانید و نمی‌فهمید که چگونه انقلاب شد و چه کسانی زحمت کشیدند، زندان رفتند، شهید شدند. امروز شما جیره خوار انقلاب شده‌اید به من می‌گوئید حرف نزنم و

آنقدر مسائل در آنجا دیدم که حالا رنج سست شدن بدنه انقلاب را دارم.

پیک نت 3 شهریور

 
 

اشتراک گذاری: