به گزارش خاتمی مدیا، محمد خاتمی، در دیدار اعضای انجمن اسلامی
دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران با وی، با اشاره
به دو انفجار نخست وزیری و حزب جمهوری اسلامی و کشته شدن رجایی
و باهنر و آیت الله بهشتی و بسیاری از وزرا، نمایندگان مجلس و
اعضای رهبری حزب جمهوری اسلامی گفت:
استبداد درد بزرگ تاریخی ماست و استبدادزدگی دردی است که ما
باید آن را درمان کنیم، استبداد و استبدادزدگی تاریخی مثل تاس
لغزانی است که اگر غفلت کنیم هم حاکمان و هم مردم را درون خود
می کشد ولی اگر بزرگترین حرکت های ضداستعماری وجود داشته باشد،
اما متوجه این آسیب نباشیم، استبداد حتی به شکل خطرناک تری
بازتولید می شود. به هر حال این را بدانید که استبداد را در
دوران جدید نمی توان از استعمار جدا کرد.
عدم تحمل رژیم گذشته از یک جریانات قانونی ای که روش های مدنی
داشتند و معارض بودند ولی نقد می کردند و برانداز نبودند، تبعا
زمینه پیدایش جریاناتی که به براندازی روی می آورند فراهم می
شود. قبل از انقلاب انجمنهای اسلامی به عنوان جریانات مخالف
با رژیم کار می کردند که البته جریانات چپ هم معارضه با رژیم
داشتند. هم در اسلامیها هم در چپ های مارکسیسم جریانات مسلح
هم به وجود آمد. این تحولات بعد از سرکوب انجمنهای اسلامی و
نهادهای قانونی مدنی بود. اگر حرف مرحوم مهندس بازرگان را در
نظر بگیرید که در دادگاه خود گفته بود که اخرین باری است که
شما این لحن و این مطلب را می شنوید، بعد از این کسانی میایند
که با لحن دیگری سخن می گویند می توان تصور خوبی از اوضاع
داشت.
از سال
۶۲
به این طرف فضای امنیتی بر فضای سیاسی غلبه کرد و فضای آزاد و
گفت وگو کم رنگ تر شد. اما باید این نکته درخور افتخار را هم
یادآور شوم که حتی یک لحظه در جریان جنگ وضعیت فوق العاده
اعلام نشد.
این از افتخارات ما است که در ایران یک روز اعلام حالت فوق
العاده نشد البته سخت گیری شد و این طبیعی است وقتی موج ترور
راه می افتد. یک عده ای که سعه صدر ندارند و بینش
انسانگرایانه ندارند به صحنه می آیند و فعالیت می کنند و
طبیعی است که برخی سختگیریها بشود اما حالت فوق العاده اعلام
نشد. نه تنها وضعیت فوق العاده اعلام نشد، بلکه در بحبوحه جنگ
و ترور فرمان
۸
ماده ای امام صادر شد.
ما از حقوق تندروها هم اگر حرف بزنند و صحبت کنند دفاع می کنیم
اما این را درست نمی دانیم که یک گروه و اقلیتی بگوید من عین
اسلام و انقلابم و هرکس را نمی پسندم به هر قیمتی محدود می کنم
و از زندگی عادی محروم و ستاره دارش می کنم و…؛ این درست نیست.
نهادهای نظام باید بگویند که جریان های تندروی چپ و راست نماد
نظام نیستند. نباید این طور تلقی شود که نماد نهادها و ارکان
نظام وابسته به جریان خاصی است. باید ملاک رای مردم باشد و
مردم از طریق رای در یک انتخابات آزاد بگویند که ما این سلیقه
را می پسندیم و همه باید به قانون تن دهیم. زمینه باید فراهم
باشد که تساوی و امکانات مساوی در اختیار همه جریانات قرار
بگیرد.
پیک نت 14 شهریور |