ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

18  خرداد  ماه  1394

  pyknet@inmano.com

 
 
 

گفتگو با فاطمه مقیمی از نایب رئیس اتاق تهران

20 در صد حمل و نقل

در ایران دست زنان است!

 
 
 
 
 

 

فاطمه مقیمی عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران و تهران و نایب‌ رئیس کمیسیون حمل و نقل اتاق تهران اولین زنی است که به طور مستقل وارد حرفه کامیونداری شده و در سال ۱۳۵۸ پس از ثبت شرکت حمل و نقل این کار را آغاز و تاکنون ادامه می‌دهد. او که اکنون عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران است در مصاحبه ای که با وی انجام شده می گوید:

- به عنوان یک کار آفرین از شرایط موجود اقتصادی کشور راضی هستید؟

- تا منظورتان از شرایط موجود چه باشد. اگر نسبت به چند سال آخر دولت احمدی‌نژاد می‌سنجید، قطعا بهتر شده، اما با شرایط آرمانی فاصله زیادی داریم. اگر نسبت کشورهای همسایه اوضاع اقتصادی را می‌سنجید قطعا در شرایط با ثبات تری قرار گرفته‌ایم، اما اگر وضعیت بازار ایران را با توجه به امکانات و پتانسیل‌های ایران قیاس می‌کنید، قطعا عقب هستیم. با وجود روی کار آمدن دولت روحانی و آرامش نسبی کشور، بازار همچنان برای ما راکد است. امکان ریسک در این بازار کم است. به تعبیری دیگر هنوز با رکود مواجه هستیم، رکودی که سال‌ها کشور را به عقب برد و روحانی را بر کشتی سوار کرد که در حال غرق شدن بود. به هر حال جای شکرش باقی است که غرق نشدیم، ۸ سال بی‌تدبیری و ضعف مدیریت صنعت ما را دچار بحران ورشکستگی کرد. فکر می‌کنم چند سال زمان ببرد تا اقتصاد ایران خودش را گرداب ۸ سال گذشته‌‌ رها کند.

- به لحاظ سیاسی اوضاع کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

- سیاست و اقتصاد این روز‌ها در هم تنیده‌اند. در سیاست داخلی آرامش خوبی بر کشور حکم فرما شده است. این روز‌ها کمتر شاهد تصمیمات هیجانی مدیران ارشد کشور هستیم. در سیاست خارجی اما اوضاع با ادامه  مذاکرات هسته‌ای پیچیده شد. این پیچیدگی خودش را در داخل و برای دولت روحانی خودش را بیشتر نشان داد. فکر می‌کنم دولت روحانی از معدود دولت‌هایی است که از‌‌ همان سال‌های اول مشکلات زیادی گریبانش را گرفت. این دولت در میان دولت‌های اصول گرا و اصلاح طلب گذشته، از جهاتی شبیه به دولت هاشمی است و از جهاتی هم نه؛ اینکه می‌گویند شبیه به هاشمی است به خاطر مشی و روشی است که این دولت برگزیده و درعین حال دو دولت وارث ۸ سال ویرانی بودند. اما کار دولت هاشمی ساده‌تر بود، چرا که همسویی فوق العاده‌ای درمیان تمام ارکان نظام و فعالین سیاسی برای موفقیت هاشمی وجود داشت. اما در شرایط فعلی روحانی تنها است. او میراث دار اقتصادی شد که از هم متلاشی شده بود، نه مثل زمان جنگ آسیب دیده بود. شرایط ما فعالین اقتصادی هم بهتر از روحانی نیست.

- گفتید شرایط فعالین اقتصادی، کار اقتصادی را از کجا شروع کردید؟

- چرا می‌خواهید این را بدانید. معمولا زندگی شخصی هر کسی مال خود اوست.

 

- به هر حال از موفقیت‌ترین زنان کارآفرین ایران هستید، خواستم ببینم به کجا وصل بودید که ثروتمند شدید؟!

- من به جایی یا کسی وصل نبودم، با دولتی هم ارتباط نداشتم که رفتنش ورشکست شوم. با سرمایه خیلی محدود و همکاری همسرم شروع کردم. وضع اقتصادی‌ام متوسط بود. به هر حال بدون کمک همسرم امکان نداشت موفق شوم. سرمایه‌ای خیلی محدود داشتم. از یک اتاق در شرکت همسرم شروع کردم. همه کاره‌اش هم خودم بودم. صبح می‌آمدم اتاق را گردگیری می‌کردم و چایی می‌گذاشتم. تلفن که زنگ می‌زد، موهبت صدای زنانه این بود که می‌توانستم صدایم را نازک کنم و ادای منشی شرکت را در بیاورم. فرزند کوچکم را هم می‌بردم. بعد تلفن را روی اسباب بازی کودکم می‌گذاشتم تا آهنگ بزند و بعد گوشی را برمی داشتم که یعنی الان وصل شدید به خانم مقیمی. وقتی قرار بود نامه بفرستم جایی، کارمند که نداشتم. خودم می‌بردم و می‌گفتم می‌خواهم شما را بیشتر بشناسم و بیشتر ارتباط برقرار کنم. تا وقتی به در آمد زایی برسم و منشی و آبدارچی بگیرم و پرسنل زیاد کنم، کارم همین بود.

- چرا حوزه ترانزیت را انتخاب کردید؟

- وقتی آدم وارد عرصه‌ای می‌شود برای کار اقتصادی و اجتماعی از نظر من هیچ محدودیتی ندارد. من در این حوزه تجربه و آشنایی بیشتری داشتم.

- حمل و نقل برای زنان سخت نیست؟

- کار کردن زن و مرد ندارد. ابتدا عده‌ای می‌گفتند به دلیل شرایط موجود جامعه موفق نخواهم شد، اما همه دیدند که موفق شدم چرا که هیچ وقت از کار کردن نترسیدم. هر کسی ممکن است در کوتاه ‌مدت برنامه‌هایی داشته باشد و به آن برسد اما ‌بطور قطع هدفگذاری‌های دیگری برای خود خواهد داشت. ۳۴ سال پیش هم که من آغاز کردم به قصد حضور در اتاق بازرگانی نیامدم ولی وقتی در فضای کاری قرار می‌گیرید جدا از بعد اقتصادی و منافع شخصی، احساس می‌کنید می‌توانید در کنار آن منافع شخصی، سلسله کارهای جمعی هم انجام دهید. من با این نگاه کاندیدای اتاق تهران شدم که نگاهم فرا‌تر از کار شخصی بود؛ اینکه بتوانم از تجربیات شخصی خودم برای گروهی که همراه من در کارهای اقتصادی هستند، ثمربخش باشم. حضور زنان درصنعت، عامل توسعه است. توسعه بدون حضور نیمی از جامعه معنی ندارد

الان من یک زن ثروتمند هستم، بسیاری از مرد‌ها به زنان ثروتمند حسادت می‌کنند. در مقابل من هم سنگ‌های زیادی گذاشته شد.

با وجود اینکه جامعه از نظر فرهنگی فعالیت اقتصادی زنان را پذیرفته است اما در حوزه اقتصاد وضع به این خوبی نیست. جالب است بدانید با اینکه نیمی از جمعیت دنیا را زنان تشکیل می‌دهند تنها یک‌دهم مالکیت موجودی دنیا برای زنان است و تنها ۰۱/۰ اموال دنیا به نام زنان ثبت شده است. توجه به این نکته وقتی جالب است که بدانید تجارت در قدم اول نیاز به سرمایه دارد. اما این سرمایه تنها محدود به سرمایه علمی و انسانی که نمی‌شود بلکه سرمایه مالی و پشتوانه اقتصادی هم نیاز است. اما سرمایه مالی که با این نسبت نابرابر توزیع شده است جای بسیار فراخی برای تجارت زنان باقی نمی‌گذارد. زمانی که شما قرار است در عرصه تجارت در شرایط عادی کالایی را بخرید و صادر کنید نیاز به یک پشتوانه مالی، سند ملکی یا یک سپرده کلان در یک بانک اقتصادی دارید. مالکیت اموالی زنان نسبت به مردان که کمتر است، نگاه حمایتی به زنان هم که در جامعه تا‌حدی کمتر است. پس چطور می‌توان انتظار حضور برابر زنان در عرصه تجارت را داشت؟ در کنار نبود سرمایه، نبود نگاه‌های حمایتی در خانواده‌ها هم باعث کاهش خودباوری در زنان و دلهره‌های جنسیتی برای حضور در بازار کار و تجارت می‌شود. بر این اساس یک زن باید از میزان بسیار بالایی از خودباوری برخوردار باشد که بتواند فعالیت تجاری را آغاز کند. با تمام این شرایط باز هم می‌پرسیم که چرا نسبت حضور زنان از مردان در جامعه تجاری کمتر است؟

در هیچ کجای قانون محدودیت و ممنوعیت جنسیتی ذکر نشده است اما در عمل دربرخی مواقع به چنین نگاهی برمی‌خوریم. ما بار‌ها از دولت خواسته‌ایم که تسهیلات و امکانات ویژه در اختیار زنان قرار دهد. این به معنای دادن وام به زنان نیست بلکه به این معناست که برای پایه و شروع کار ضمانت‌های اولیه نقدی کمتری از زنان گرفته شود. اگر قرار است جامعه‌ای ارتقا یابد باید نگاه جنسیتی از بین برود. من در اولین قدم حضور در حوزه کاری خودم در عرصه حمل ‌و نقل، ۵/۱ سال هر روز به وزارت راه وقت، می‌رفتم اما جواب مسئولان هر روز یک چیز بود؛ اینکه یک زن نمی‌تواند مدیر یک شرکت حمل‌و‌نقل در کشور شود. اما در هیچ کجای قانون به این موضوع اشاره نشده بود بلکه نگاه مسئولان ایراد داشت.

همیشه گفته‌اند مشت نمونه خروار نیست اما مشت‌هایی وجود دارد که نمونه خروار است. برای نمونه من اولین زنی بودم که وارد صنعت حمل‌ و ‌نقل شدم، اما امروز بعد از ۳۲ سال حدود ۲۰ درصد مدیران شرکت‌های فعال در حوزه حمل‌ و‌ نقل زنان هستند. ممکن است که این ۲۰ درصد در رده مدیران عامل نباشند اما همه در رده‌های مدیران اجرایی آن شرکت‌ها هستند که مدیران، سرمایه‌گذاران و سهام‌داران آن‌ها را قبول دارند. این موضوع در خصوص اتاق بازرگانی هم صادق است. روزی که من وارد اتاق بازرگانی تهران شدم، تنها زن عضو هیات نمایندگان این اتاق بودم اما اکنون علاوه بر من دو زن دیگر در این اتاق حضور دارند. باید تلاش کرد تا نگاه جامعه تغییر کند. امروز حضور زنان در جامعه بازرگانی و تجاری کشور را پر رنگ ‌تر از دوره‌ها و دهه‌های قبلی می‌بینم. این حضور تنها به دلیل افزایش اشتیاق خود افراد نیست، بلکه برای حضور آنان بسترسازی شده است. افرادی که خط ‌شکن حضور در این دوره‌ها بوده‌اند هم بسترسازی‌های لازم برای حضور زنان را فراهم کرده‌اند و هم خودشان به موفقیت رسیده‌اند. زنان دیگری هم که رهروان این افراد بوده‌اند توانسته‌اند با اقدامات متفاوت به موفقیت‌هایی برسند و در عرصه تجارت سهمی برای خود کسب کنند. فضای تجارت زنان در ابتدا به لحاظ فرهنگی باز‌تر شده است. یعنی در قدم اول محدودیت‌های نگاه جامعه کوچک خانواده تغییر کرده است. با تغییر این نگاه فضای حضور اقتصادی زنان باز‌تر شده است و به دنبال حضور گسترده زنان در اقتصاد، زمینه حضور در عرصه‌های تجاری هم افزایش یافته است. با تغییر نگاه خانواده‌ها سرمایه‌های مالی مورد نیاز، کمی راحت‌تر در اختیار زنان قرار داده شده است، چون به موازات افزایش سطح تحصیل نگاه علمی و کارآمدتری در زنان شکل گرفته است. این سبب می‌شود خانواده و جامعه کم کم حضور زنان را بپذیرند. این حضور در دهه اخیر نسبت به ۲۰ یا ۳۰ سال گذشته گسترش بیشتری داشته است. البته باز هم من معتقدم هنوز هم سهم زنان از دنیای تجارت کم است. بهترین آمار برای بررسی میزان حضور زنان در عرصه‌های تجاری نگاهی به تعداد کارت‌های بازرگانی زنان در دوره‌ها و سال‌های مختلف است. تعداد کل کارت‌های بازرگانی اتاق تهران حدود ۲۵ هزار تا ۳۰ هزار کارت بوده که ۱۸ هزار کارت آن در سال جاری تمدید شده است. از این ۱۸ هزار کارت بازرگانی تمدید شده پنج درصد برای زنان است و ۹۵ درصد آن برای مردان است. اگر قرار است ظرفیت و بسترسازی صورت بگیرد باید روی نکات کلیدی و اصلی حرکت کرد. نگاه به فعالیت‌های تجاری زنان توسط مردان در برخی موارد نگاه حمایتی است اما نگاه برخی مردان نگاه بازدارنده و چوب لای چرخ گذاشتن است.

به‌جای اینکه مسیر اشتباه سابق برای دادن وام‌های صدهزار میلیاردی و هزار هزار میلیارد دلاری به شرکت‌های بزرگ ادامه بیابد، دولت نگاه مهربانانه‌تر به بستر رشد بنگاه‌های کوچک باید داشته باشد. من به‌عنوان یک بنگاه‌دار می‌گویم که بخش خصوصی واقعی فقط درحال تقلیل فعالیت است. وقتی ما رشد می‌کردیم از هیچ نهادی وام نگرفتیم و فقط با استفاده از بنیه خود رشد کردیم. اما امروز نه‌تن‌ها رشد ما متوقف شده که درحال افت هستیم.

ما دولت تدبیر و امید را در بحث اقتصادی، دولت کار آفرین می‌دانیم! انتظار این بود که به بنگاه‌های کارآفرینی و نوآفرینی کمک شود. چه شرکتی که از 30 سال پیش شروع به کار کرده و چه شرکتی که امروز می‌خواهد شروع به کار کند. تسهیلات باید در اختیار این بنگاه‌ها قرار بگیرد. نه به این معنا که به این شرکت‌ها وجه بدهیم. در کشورهای دیگر برای راه افتادن شرکت‌های جدید به آن‌ها بخشودگی مالیاتی تعلق می‌گیرد تا شرکت شروع به فعالیت کند. اما در ایران در لحظه اول هزار و یک‌ جور مالیات و مانع قانونی برای شرکت‌ها وجود دارد. انتظار این بود که دفتر توسعه کارآفرینی برای این بنگاه‌ها فعال شود. یعنی به این بنگاه‌ها ماهیگیری یاد دهیم! دفتر شرکت‌های متوسط و خصوصی، درباره شرکت‌های بزرگ صحبت نمی‌کنم، حداقل اظهارات را بر اساس واقعیت‌ها بگیرید. در نظام مالیاتی فعلی بر خلاف همه قوانین و دستورالعمل‌ها اصل بر گناهکاری است مگر اینکه خلاف آن ثابت شود درصورتی که باید اصل بر برائت باشد! در حوزه مالیاتی نمایندگان بخش خصوصی می‌نشینند و نظر می‌دهند. یعنی کسانی که تخصص کافی برای این کار دارند. اما باز حرفشان مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد. اگر با این دیدگاه پیش برویم بخش خصوصی در اقتصاد فلج خواهد شد و این برخلاف سیاست‌های ابلاغی اصل ۴۴ است. هنوز ۸۰ تا  ۸۵ درصد اقتصاد ایران وابسته به بخش دولتی است. هنوز آزادسازی اقتصاد رخ نداده است که آزاد سازی اقتصاد شرط اول برای خصوصی‌سازی‌ است.

همین روز‌ها گزارشی در رادیو پخش می‌شد که بانک ملی قصد دارد برخی از شرکت‌های زیرمجموعه خود را به فروش برساند. در‌‌ همان گزارش تاکید شده بود که برخی از این شرکت‌ها را دولت در ازای بدهی‌هایی که به بانک ملی داشته به این بانک داده است و این شرکت‌ها «زیان‌ ده» بودند و در چارچوبی نیست که امکان واگذاری به بخش خصوصی را داشته باشد! خوب اگر این شرکت زیان ‌ده بوده چرا بانک ملی آن را خرید؟ چرا همچنان کار زیان‌ ده را ادامه دادید و تعطیل نکردید؟ چرا شرکتی را با مانده منفی همچنان مدیریت می‌کنید؟ چرا نتوانستید بنگاه‌ را از ضرردهی به سوددهی برسانید؟ این مسائلی است که در محاسبات اقتصادی بخش خصوصی معقول نیست. اقتصاد بخش خصوصی‌‌ همان افرادی هستند که اول برج دغدغه حقوق کارمندان را دارند که باید به پرسنل و عوامل سازمانی خود پاسخ دهند. ما بودجه از پیش تعیین شده نداریم که هر وقت خواستیم ریسک کنیم و هیچ خطری هم ما را تهدید نکند.

پیک نت 18 خرداد

 
 

اشتراک گذاری: