شرایط به گونهای است که اقلیتی با شیپورهای بزرگ بر تنور
تندروی میدمند و این درحالیست که چنین سیاستی اصلا به نفع
مصالح عمومی و مملکت نیست. این جریان از اول انقلاب فعالیت
میکرد و بعد از رحلت امام توانست حضور پررنگ تری در فضای
سیاست و جامعه ایران داشته باشد. برای این جریان فرقی نمیکند
کدام دولت سر کار باشد، کار خودشان را میکنند؛ حتا در دو دوره
قبل هم که دولت همسو با آنها بر سر کار بود، به تندرویهای
خودشان ادامه میدادند.
هجمه مدام دلواپسها مدام بیشتر میشود. میبینم در عرصههای
مختلف اعم از حوزه و فرهنگ و سیاست مداخله میکنند و اقدام به
تعطیل کردن کنسرتهای مجوزدار میکنند. یا آن که به مذاکره
کنندگان هستهای توهین و هتاکی میکنند.
این رفتار کاملا سیاسی است. این جریان در دولت قبل هم تا وقتی
که احمدینژاد بر اساس خواستشان عمل میکرد او را تایید
میکردند و هیچ نقد، چالش و اعتراضی در میان نبود. هیچ یک از
انتقادهایی که الان به دولت روحانی وارد میکنند اصلا و ابدا
در دورهی احمدینژاد مطرح نبود. در حالی که مسائل هنجارشکنانه
در دورهی احمدینژاد ملموستر از دورهی حسن روحانی بود. مثلا
احمدینژاد در تلویزیون گفت مگر مشکل ما تار موی خانمها است،
اما هیچ یک از این دلواپسها واکنشی نشان نداد. این رفتارها
دوگانه از طرف دلواپسها نشان میدهد نسبت به مسائل حوزه
اخلاق، در شرایطی که دولتهای اصلاحات و اعتدال باشد خیلی
دلواپس میشوند و گرنه در دورهای که دولت همسو با خودشان بر
سر کار باشد مسالهای ندارد.
بخش زیادی از این فضا سازیها متاثر از نزدیک شدن به انتخابات
مجلس است و در گذشته هم شاهد بودیم جریان رقیب برای پیشبرد
اهداف سیاسی و جناحیاش و پیروزی در انتخابات هجمهها و
تبلیغات روانی و رسانهایش را بیشتر میکرد. این هجمه به
جریان اصلاحطلب را بارها در رقابتهای انتخاباتی شوراها،
مجلس و ریاست جمهوریف، در ادوار پیشین تجربه کردهایم. اما
اکنون دیگر با آن شگردهای پیشین نمیتوان از مردم رای گرفت و
باید کار کرد و خروجی کار و فعالیت مسئولان و مدیران در زندگی
مردم دیده شود. پیشرو بودن انتخابات پارلمانی انگیزه خوبی
برای حمله دلواپسها به دولت است. در شرایطی که اهمیت مجلس خوب
و اثرگذار بر همگان روشن است. مجلسی که مردمی و اصلاحطلب
باشد. این گروه اقلیت که فضای مجلس را تحت تاثیر خودشان قرار
میدهد در مجلس آینده دیگر جایی نخواهد داشت. این اقلیت کوچک
ترین مشی و منش اصلاحطلبی را بر نمیتابد و میخواهد با
اقتدارگرایی کامل جریان اصلاحطلب را کنار بزند. دلواپسها
دنبال بیرون راندن رقیب هستند. برای همین به انواع و اقسام
حربهها از جمله هجمه و تخریب دولت هم متوسل میشوند و این مشی
جزو شمایل اصلیشان شده است. از آنجایی که نگراناند مجلس
آینده را از دست بدهند، از همین الان شروع به هجمه کرده اند و
در تدارک جنگ روانی و تبلیغاتی علیه دولت و تیم مذاکرهکنندگان
هستهای هستند. نگران هستند تحت تاثیر دولت با توفیقهای
بیشتر در عرصهی سیاست خارجی و سیاست داخلی عملا مجلسی
اصلاحطلب شکل بگیرد.
الان شخصیتهای مختلفی از دلواپسها درگیر فعالیتهای سیاسی و
انتخاباتی هستند. از جمله محمود احمدینژاد با آن فسادهای
بزرگی که در دوران مدیریت وی رخ داد و معاون اولش به دلیل فساد
مالی به زندان رفت هم به خودش اجازه میدهد تحرکات سیاسی –
انتخاباتی داشته باشد و به شهرهای مختلف سفر کند. آنها در
تکاپوی انتخابات هستند، وقتی احمدینژاد چنین میکند لابد
طیفهایی مانند جبههی پایداری و دیگر دلواپسها برای خودشان
صندلیهایی را در نظر گرفتهاند و وعدههایی بین خودشان رد و
بدل کردهاند. اما واقعیت فضای اجتماعی ایران همان است که در
سال 1392 با انتخاب دکتر حسن روحانی و مشی اعتدال و اصلاح رخ
داد. مردم خواهان اعتدال، آرامش، رونق اقتصادی، پرهیز از
تنشهای سیاسی و بهبود و ارتقاء روابط با کشورهای دنیا و
ارتقاء پاسپورت ایرانی هستند. این مطالبات از رهگذر تندروی و
افراط به دست نمیآید و بیشک مجلسی همسو با دولت و در راستای
مشی اعتدال و اصلاح در تحقق مطالبات مردم نقش بسیار موثری را
ایفا خواهد کرد.
دولت بیش از آن که به ترمیم کابینه نیاز داشته باشد، باید برخی
روشهای مدیریتی را اصلاح کند. ضرورت دارد وزارت کشور روش
مواجهه با جریانها تندرو را اصلاح کند. باید در استمرار
فعالیت استاندارها و فرماندارها تجدید نظر شود که خلاف جهت
دولت عمل میکند؛ زیرا مردم به دولت حسن روحانی و برنامههای
او برای پیشبرد کشور رای دادهاند. لزومی ندارد مدیران دوره
احمدینژاد همچنان فعالیت کنند مگر آنکه در راستای سیاستهای
دولت عمل کنند. وزیر کشور حرکتهای خوبی در رابطه با مسالهی
احزاب داشته و علاقمند است که احزاب فعالیتهای خودشان را در
چارچوب ضوابط داشته باشند و در حوزههای دیگر هم باید با تاکید
بر قانونمداری جلوی رفتارهای برخی جریانهایی که رفتارهای
فراقانونی انجام میدهند را بگیرند. باید دید گیر کار کجاست که
هنوز کسانی هستند که در استانها در چارچوبهای قانونی فعالیت
نمیکنند. اینها باید اصلاح شود.
اگر در مذاکرات هستهای توافق جامع صورت بگیرد، این رویداد
تاریخی در بسیاری از مسائل کشور از جمله انتخابات پیشرو هم
تاثیر میگذارد. در نهایت به تسریع روند اصلاحات در کشور کمک
موثری میکند. لابد یکی از دلائل مخالفت دلواپسها با مذاکرات
هستهای هم همین است.
(برگرفته و خلاصه شده از مصاحبه ای که روزنامه تدبیر با فاطمه
راکعی انجام داده است)
پیک نت 18 خرداد |