رهبر جمهوری اسلامی
هفته گذشته در مقابل شماری که طبق معمول به دیدار وی برده شدند
سخنرانی کرد. رهبر از آنجا که تن به مصاحبه و گفتگو نمی دهد،
این بار خود پرسش مطرح کرد و خود نیز بدان پاسخ داد. سخنان
رهبر بر دو محور مذاکرات اتمی و مسائل منطقه ای و اوضاع یمن
قرار داشت.
در مورد مذاکرات
اتمی علی خامنه ای با ابراز نارضایتی ضمنی از جشن شادی مردم پس
از اعلام توافق لوزان، تاکید کرد هنوز اتفاقی نیفتاده که برای
آن جشن گرفته شود یا تبریک گفته شود. وی البته فراموش کرد که
پافشاری خود وی بر اینکه توافق "دو مرحله ای" نباشد مانع از
تنظیم یک بیانیه سیاسی دقیق تر و روشن تر گردید.
رهبر همچنین با
فراموش کردن سخنان گذشته خود و احمدی نژاد که تحریم ها را
ابتدا کاغذ پاره و بعدها موهبت برای کشور اعلام کرده بودند،
اعلام کرد که لغو تحریم ها باید هدف و نتیجه مذاکرات باشد.
چیزی که بنظر نمی رسد غربی ها بدین سادگی بدان تن دهند و از
مزه مزه کردن آرام و خونسردانه میوه ای که از درخت دیپلماسی
احمدی نژاد و سعید جلیلی در دامنشان افتاده بدین سادگی صرفنظر
کنند. به هر حال، خود ایشان سنگی را در چاه انداخته و اکنون
دولت روحانی و دیپلمات های آن متهمند که چرا زود و خوب نمی
توانند آن را از چاه در آورند.
رهبر در بخش دیگری
از مصاحبه ای که با خودش کرد به مسائل عربستان و یمن و تیره
شدن روزافزون روابط ایران و عربستان پرداخت و به حاکمان آن
کشور بابت اوضاع یمن هشدار داد. این در حالیست که در طی سال
های گذشته بارها از رهبری کشور خواسته شد تا از ظرفیت هایی که
برای بهبود روابط ایران و عربستان وجود دارد - از جمله مناسبات
هاشمی رفسنجانی با حکام عربستان- بهره گرفته شود. کاری که از
ترس افزایش وجهه هاشمی از آن سرباز زده شد. همانچه که امروز با
محمد خاتمی نیز می شود که با توجه به وجهه جهانی وی می تواند
نقشی مهم در چرخش افکار عمومی بین المللی به سود ایران و
دیپلماسی کشور داشته باشد ولی برعکس وی را ممنوع الخروج و
تصویر کرده اند. همه اینها نشان می دهد که دستگاه رهبری کشور
بیشتر کشور را درگیر حوادث منطقه می کند.
امروز قدرت های
بین المللی منطقه را درگیر یک جنگ مذهبی کرده اند و عده ای از
داخل و خارج ایران می خواهند پای کشور ما را به این جنگ
بکشانند. یمن به جای این تصور و نقشه رهبر و فرماندهان سپاه که
حریم امنیتی ایران را با به قدرت رساندن شیعیان حوثی در این
کشور تامین کنند، می تواند به دامی برای کشیده شدن ایران به
این جنگ تبدیل شود. همین بازی شکست خورده، در جریان بهار عربی
در بحرین دنبال شد. صرفنظر از قدرت های منطقه ای و جهانی و
داعش های داخلی، بخشی از فرماندهان سپاه نیز تصور میکنند با
ایجاد شرایط جنگی در اطراف ایران می توانند موقعیت داخلی
نامساعد خود نزد مردم که ناشی از درگیر شدن در فعالیت های
سیاسی و اقتصادی و پول های سیاه و غیره است را ترمیم کنند.
در غرب بسیار سخن
از ایجاد یک "هلال شیعی" مرکب از ایران و عراق و سوریه و لبنان
می گویند که حالا گویا قرار است یمن نیز به آن افزوده شود. این
هلال ظاهرا می خواهد دربرابر هلال سنی بایستد. حتی در این
اواخر اصطلاح انقلاب اسلامی ایران را هم در دستگاه های
تبلیغاتی خود به "انقلاب شیعی" تغییر داده اند. در حالیکه
اختلاف میان شیعه و سنی را خود آنان با کمک کم خردانی مانند
احمدی نژاد در ایران بدان دامن زده اند. در این عرصه نیز
دیپلماسی دولت روحانی باید بتواند خود و ایران را از شر میراث
دوران احمدی نژاد خلاص کند. در واقع این هلال شیعی بیش از آنکه
تامین کننده امنیت کشور باشد می تواند به عامل برهم خوردن
امنیت تبدیل شود.
خطرها هر روز در
منطقه و اطراف ایران گسترش می یابد و مقابله با این خطرها
نیازمند بهره گیری از همه ظرفیت های ملی است. آیا رهبری کشور
توان تصمیم گیری برای استفاده از همه این ظرفیت ها را دارد؟ یا
همچنان بر سیاست حصر و طرد و حذف و ممنوع التصویر کردن می
خواهد پافشاری کند؟ آینده ایران بیش از آنکه در منطقه یا
مذاکرات اتمی تعیین شود در این عرصه تعیین خواهدشد.
(نقل از راه توده
شماره 500
)
http://www.rahetudeh.com
پیک نت 29 فروردین |