روزی که اوباش و زورگیرهای چند محله تهران را گرفتند و آفتابه
به گردن در خیابان های محلات گرداندند، تصور کردند با این
اقدام زورگیری و باج گیری در شهرهای بزرگ و در صدر همه آنها
"تهران" پایان می یابد. شاید هم فکر کردند این اوباش از ترس
قبضه روح خواهند شد و بساطشان را جمع می کنند.
گذشت زمان نشان داد که ماجرای زورگیری و جیب بری، چاقو کشی و
قمه کشی، شلیک با کلت کمری و کلاشنیکف خودکار، نوچه پروری و
.... سر دراز پیدا کرده است. شبکه های توزیع مواد مخدر، سرقفلی
گرفتن از مکان های پردرآمد گدائی، بویژه دهانه متروها و مقابل
فروشگاه های بزرگ و حاشیه ترمینال ها، گرفتن باج از دست
فروشان، رهبری زنان تن فروش و دهها پدیده دیگر با پدیده اوباش
در هم تنیده است. وقتی نیروی انتظامی از در و پشت بام مردم
بالا می رود تا ماهواره جمع کند، وقتی رشوه و توی جیبی رایج
ترین زبان در نیروی انتظامی و قوه قضائیه و ادارات شده، وقتی
معاون اول رئیس جمهوری می گویند غارت بابک زنجانی نزديك به 4
میلیارد دلار است و حتی در زندان هم زورمان به او نمی رسد و
محرمانه ترین ای میل ها را از همانجا هک می کند و پشتش به کوه
اُحد است! می توان انتظار حکومت اوباش در محلات تهران را
نداشت؟
امروز سارق صرافی خیابان فردوسی را می گیرند و فردا قاتل دو زن
و دو شوهر را در اراک و .... اما مشکل حل نمی شود. مملکت بر
مبنای قانون اداره نمی شود، رسانه های اجازه انتشار هر خبری را
ندارند، سیمای جمهوری اسلامی چهره ای از ایران به مردم نشان
میدهد که کوچکترین نشانه و تشابهی با آنچه مردم خود می بینند
ندارد. کار از اینجا خراب است. از بسته بودن فضای سیاسی و از
عقیم بودن سیمای جمهوری اسلامی و از میدان بی رقیبی که
دراختیار آنست.
آنچه در عکس می بینید وسائلی است که از دو باج گیر در محدوده
جوادیه تهران پارس کشف شده و البته خودشان هم دستگیر شده اند.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 10 اسفند |