بخش هائی از مقاله یوشکا فیشر رهبر اسبق حزب سبزهای آلمان و
وزیر خارجه این کشور، درباره خطراتی که اتحادیه اروپا را تهدید
می کند:
واقعیت آن است که دولت ترامپ سر آن دارد تا به چیزی کمتر از
تغییر رژیم در واشنگتن اکتفا نکند.
حقیقت اینست که اگر ترامپ مجبور شود بین التزام به قانون اساسی
آن کشور- که متضمن محدودسازی اختیارات او در سایه تفکیک قواست-
یا فروپاشی آن یکی را انتخاب کند، به احتمال زیاد گزینه آخر را
برخواهد گزید. حملات مستمر ترامپ به دستگاه قضائی و مطبوعات که
ضروریترین نهادها برای تضمین مسئولیتپذیری قوه مجریه هستند،
هیچجایی برای تفسیر متفاوت از اوضاع باقی نمیگذارد.
در حوزه روابط بینالملل نیز شاید تاکنون شانس آن را داشتهایم
که از گسست ناگهانی ائتلافها و تعهدات جاری در امان باشیم؛
اما تا زمانی که ترامپ با شعار «اول آمریکا» عمل می کند، این
ائتلافها و تعهدات در معرض خطری جدی خواهند بود.
چرخش امریکا از جهانیسازی به سمت حمایت گرایی داخلی و
سیاستهای جدید و انزواطلبانه امنیتی همگی موجب اختلالی جدی در
نظم بینالملل هستند.
بیثباتی مشخصه این وضعیت خواهد شد و حتی می تواند کار به
منازعه نظامی کشیده شود.
رابطه ترامپ با روسیه و رئیسجمهور آن، یعنی ولادیمیر پوتین
نیز مبهم، اگر نگوییم اسرارآمیز است. این رابطه به طور مشخص
برای کشورهای اروپای شرقی آزاردهنده خواهد بود، چرا که
نمیتوان احتمال سازش پوتین و ترامپ بر سر منافعشان و عقد
قراردادی مشابه توافق یالتا که اروپا را به دو حوزه نفوذ مجزا
تقسیم کرد، بهکلی نادیده انگاشت.
همانگونه که ترامپ نظم جاری جهانی را به لرزه انداخته، این
اروپا خواهد بود که باید تبعات این شوک را بر دوش بکشد. پس از
جنگ جهانی دوم، شکوفایی اروپای غربی مدیون اتکای آن به دو وعده
بزرگ آمریکایی، یعنی حفاظت نظامی در برابر شوروی و تجارت آزاد
بود؛ اما امروز با نظر به تهدید روزافزون و کینه توزانه روسیه
در قبال اروپا، دیگر نمیتوان چنین نقشی برای آمریکا قائل شد.
در این میان، زخمهای وخیم و خودخواسته، اتحادیه اروپا را چنان
ضعیف کرده که دیگر قادر به طرحریزی جایگزینی برای وضعیت
شکننده کنونی خود نیست. اگر سازوکارهای امنیتی و اقتصادی
اروپای پس از جنگ به بنبست برسد یا فرو بپاشد، چنان که امروز
احتمال آن میرود، مبانی ساختاری اروپای آزاد نیز سست میشود و
در آستانه فروپاشی قرار خواهد گرفت.
اکنون تمامی نگاهها متوجه دور دوم انتخابات ریاستجمهوری
فرانسه در هفتم ماه می آینده است. انتخاباتی که در صورت پیروزی
مارین لوپن، نامزد جبهه ملی، میتواند به فروپاشی حوزه پولی
یورو و اتحادیه اروپا بیانجامد.
در صورت باخت لوپن، موج ملیگرایی دست کم به طور موقت از
حرکت بازمیایستد و اروپا شانس مجدد خواهد داشت. این همان
شانسی است که در صورت امکان نباید بههیچعنوان از دست برود.
اتحادیه اروپا بشدت نیازمند است تا با اتکا به شیوههایی نوین،
خود را از تهدیدهای داخلی و خارجی محافظت کند و ضمن ثباتبخشی
به حوزه یورو، اطمینان حاصل کند که در مذاکرات آتی برگزیت با
طرف بریتانیایی، آرامش و عقلانیت حکمفرما خواهد بود.
اتحادیه اروپا باید از پذیرش هرگونه خواستهای از سوی بریتانیا
که تهدیدی برای
۲۷
عضو باقیمانده اتحادیه باشد؛ خودداری کند؛ اما مذاکره
کنندگان دو طرف باید بشدت مراقب باشند تا نتایج گفتوگوها
بههیچعنوان روابط بریتانیا و اتحادیه اروپا را برای زمانی
نامعلوم تیره و تار نکند، چرا که تجربه نشان داده حتی پس از
طلاق نیز زندگی ادامه دارد و منافع مشترک همچنان سر جای خود
باقی خواهند ماند، به ویژه که این منافع اکنون با چالش های
ناشی از حضور رئیسجمهور جدید امریکا در کاخ سفید همراه است.
(این مقاله در
Project-Syndicate
منتشر شده است. عکس: فیشر درکنار همسر ایرانی اش)
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 18 اسفند |