روزنامه آفتاب یزد با علی جنتی پسر آیت الله جنتی و وزیر ارشاد
سابق در دولت روحانی درباره مرگ هاشمی رفسنجانی مصاحبه کرده که
بخش هائی از آن را می خوانید:
-
پدرم
از ابتدا هم موافق نبودند من در وزارت ارشاد باشم. به دلیل
همین حاشیههایی که دائما در این وزارتخانه وجود دارد و مسائل
و مشکلات خاصی که با آنها مواجه است لذا پس از استعفا هم احساس
پدر این بود که از دست این حاشیهها رهایی یافتم. (با خنده(
-
ویژگی خاصی که وزارت ارشاد دارد این است که مجموعه سیاستهایی
که مقام معظم رهبری تعیین میکنند، حاکم بر آن است. در حالی که
در خیلی از وزارتخانههای دیگر چنین دیدی وجود ندارد.
-
تا
آنجا که من اطلاع دارم از دوره ریاستجمهوری آیتاللههاشمی تا
دوران اصلاحات و بعد از آن یعنی در دوره احمدینژاد و در حال
حاضر هم در دولت یازدهم برای انتصاب وزرای چند وزارتخانه حتما
با مقام معظم رهبری هماهنگی میکنند که یکی از آنها وزارت
فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
-
هنگامی که خبر قطعی درگذشت آیتالله را شنیدم بیاختیار گریه
کردم. چنین اتفاقی برایم غیر قابل تصور بود. چون ایشان همواره
سر حال و بانشاط بود و مشکل جسمی نداشت.
یکی
از نزدیکانشان به من گفتند که چون به آیتالله (هاشمی) توصیه
شده بود هفتهای یکی، دو بار از استخر استفاده کند، ایشان به
استخر رفته بود و شاید محافظانش هم به دلیل این که میدانستند
ایشان در شنا کردن مشکلی ندارد، او را رها کرده بودند که راحت
باشد. از همین روی محافظانش در داخل محوطه استخر حضور نداشتند
که ناگهان ایشان در آب سکته میکند. پس از مدتی که میبینند
خبری از ایشان نیست خودشان را به آیتالله میرسانند و
درمییابند که او وضع خوبی ندارد و به سرعت او را به بیمارستان
میرسانند. من فکر میکنم ایشان در همان استخر که دچار سکته شد
فوت کرده باشد.
-
در باره مرگ مشکوک آیتالله من به طور قاطع میگویم که چنین
چیزی نیست. متاسفانه افرادی درصددند تا القای شبهه کنند.
آیتاللههاشمی مجموعا وضعیت جسمیشان خوب بود.
- میان پدر و آیتالله هاشمی یک رابطه دوستی و عاطفی حاکم
بود. فکر میکنم پدرم با ایشان از سالهای
۳۷،
۳۸
رفاقت داشتند. رفاقتی حدود
۶۰
سال. قبل از انقلاب با هم، همدوره بودند و در مبارزات پیش از
انقلاب نیز همرزم بودند و بعد از انقلاب نیز در جایگاههای
مختلفی که آیتالله هاشمی داشتند چه در مجلس شورای اسلامی و
چه در زمان ریاست جمهوری همکاری گستردهای با هم داشتند.
رفاقتشان کاملا در جای خودش بود اما از دیدگاه سیاسی اختلاف
نظر داشتند. پدر من خیلی از دیدگاههای سیاسی آیتالله هاشمی
را قبول نداشت. آقای هاشمی هم نقطه نظرات آیتالله جنتی را
قبول نداشت.
پدرم
معمولا پشت تریبون انتقادات خود را مطرح میکردند. ایشان صراحت
خاص خودشان را دارند و گاهی هم احساس وظیفه شرعی میکنند و
مسائلی را بیان میکنند اما آیتالله هاشمی هیچگاه هیچ
اظهارنظری در این زمینه نداشت.
به
هر حال دیدگاههای سیاسی و فرهنگی آیتالله هاشمی با پدرم
کاملا متفاوت بود و با یکدیگر اختلاف نظر داشتند.
من
احساس میکنم همه کسانی که در گذشته با آیتالله هاشمی به شدت
مخالفت میکردند، اکنون منفعل و شرمنده هستند. به جز یک اقلیت
که هنوز هم کینه خود را در برخی از رسانهها ابراز میکنند
بقیه منفعل هستند و شاید شرمندگیشان بیشتر از این باشد که
فرصت حلالیت طلبیدن از ایشان را هم پیدا نکردند و مسئله به روز
قیامت افتاده است و این حقالناسی است که حتی اگر توبه هم
بکنند بخشیده نمیشود.
فقدان
آیتالله هاشمی به ویژه برای جریان اعتدال و اصلاحطلب خسارتی
بزرگ محسوب میشود. در کوتاهمدت این موضوع به نفع جریان
اعتدال و اصلاحطلب است. در درازمدت فقدان ایشان خسارت بزرگی
برای کل کشور است نه فقط برای جریان اصلاحطلب.
-
شعار «ایران پر از بهشتیه» اصلا شعار درستی نیست. ایران نه
تنها پر از بهشتی نیست بلکه با شناختی که من شخصا از مرحوم
شهید بهشتی دارم نظیرش را هم نمیتوانیم با ویژگیهای وی پیدا
کنیم. آقای هاشمی هم چنین بود.
-
باید مجموعه دستگاهها و نهادهایی که از بودجه فرهنگی استفاده
میکنند، از یک جا یک نظارتی روی آنها صورت گیرد نه این که
همینطور رها شوند اعتبار بگیرند و بعد هم هیچ بازخواستی در
موردشان انجام نشود که این اعتبار در کجا صرف شده است.
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 10
بهمن |