منتخب اخبار فرهنگی – هنری
پسِ از شانزده سال كه از مرگ احمد شاملو ميگذرد، بالاخره
مراسم بزرگداشتي برايش گرفتند. مراسمی مختصر و بی سر و صدا در
تالار فارابي دانشگاه هنر. تعدادی نشسته و تعدادی هم ایستاده.
مراسمي که در خور احمد شاملو نبود، اما بهر حال سدی ترك برداشت
که شاید در سالهای آینده شکاف آن بزرگتر شود! آنقدر بزرگ که
عکس و تصویر و فیلمی هم از بزرگذاشت او گرفته و منتشر شود.
محمود دولتآبادي، ايران درودي، علي رفيعي، جواد مجابي، فرزان
سجودي و بالاخره "آيدا شاملو" بودند. در این مراسم مجابي حرف
درستی را زد و گفت: "شاملو هرگز حرفش را قورت نداد و بهمحض
آنكه به حقيقتي رسيده آن را بعنوان صدايي شنيدني در ميان
صداهاي ديگر بيان كرد و البته صداي شاملو بلند هم بود." بسیاری
از اظهار نظرهای شاملو درباره حافظ و فردوسی و انقلاب 57 و ...
برخاسته از همین خلق و خوی شاملو بود. رسیدن به یک نتیجه و
گفتن آن با بانگ بلند. اگر نظرش طی زمان تغییر می کرد، آن را
هم با بانگ به همان بلندی فریاد می کشید. این، "شاملو" بود! چه
در شعر و چه در سیاست و حتی ترجمه و روزنامه نگاری و ... می
گویند از جمله جرم های او در جمهوری اسلامی شعریست که در زیر
می خوانید و حکومت مدعی است این شعر در مخالفت با انقلاب 57 در
همان دوران انقلاب سروده شده است. ادعائی که بر ما معلوم نیست
و هر چند متاسفانه این شعر با تاریخ سروده شدن آن نیز منتشر
نشده است تا بتوان قضاوت کرد ولی گفته می شود مربوط به اصلاحات
ارضی شاهنشاهی است که ان را "آنقلاب شاه و مردم" نام داده
بودند و بهرحال یکی از زیباترین شعرهای شاملوست:
با چشمها
ز حیرت این صبح نابهجای
خشکیده بر دریچهی خورشید چارتاق
بر تارک سپیدهی این روز پابه
زای،
دستان بستهام را
آزاد کردم از
زنجیرهای خواب.
فریاد برکشیدم:
اینک
چراغ معجزه
مردم
تشخیصِ نیمشب را از فجر
درچشمهای کوردلیتان
سویی به جای اگر
ماندهست آنقدر،
تا از کیسه تان نرفته تماشا کنید خوب
در آسمان شب
پرواز آفتاب را
با گوشهای ناشنوایتان
این طُرفه بشنوید:
در نیم پردهی شب
آواز آفتاب را
دیدیم
گفتند: خلق
نیمی
پرواز روشناش را.آری
نیمی به شادی از دل
فریاد برکشیدند:با گوش جان شنیدیم ، آواز روشنش را
باری
من با دهان حیرت گفتم :
ای یاوه
یاوه
یاوه
خلایق
!
مستید و منگ؟!!
یا به تظاهر تزویر میکنید؟
از شب هنوز مانده دو دانگی.
ور تائبید و پاک و مسلمان
نماز را
از چاوشان نیامده بانگی !
هر گاوگندچاله دهانی
آتشفشان روشن خشمی شد :
این
غول بین
که روشنیِ آفتاب را
از ما دلیل میطلبد.
توفان خندهها...
خورشید را گذاشته،
میخواهد
با اتکا به ساعت شماطه دار خویش
بیچاره خلق را متقاعد کند
که شب
از نیمه نیز بر نگذشته است
توفانِ خندهها...
من
درد در رگانم
حسرت در استخوانم
چیزی نظیر آتش در جانم پیچید.
سرتاسر وجود مرا
گویی
چیزی بهم فشرد
تا قطرهای به تفته گی خورشید
جوشید از دو چشمم.
از تلخی تمامی دریاها
در اشکِ ناتوانیِ خود ساغری زدم.
آنان به آفتاب شیفته بودند
زیرا که آفتاب
تنهاترین حقیقتشان بود
احساسِ واقعیتشان بود.
با نور و گرمیاش
مفهوم بی
ریای رفاقت بود
با تابناکیاش
مفهومِ بیفریب صداقت بود.
ای کاش میتوانستند
از آفتاب یاد بگیرند
که بیدریغ باشند
در دردها و شادی هاشان
حتی
با نان خشکشان
و
کاردهایشان را
جز از برای ِ قسمت کردن
بیرون نیاورند
افسوس
آفتاب مفهوم بیدریغِ
عدالت بود و
آنان به عدل شیفته بودند و
اکنون
با آفتاب گونه ای
آنان را
اینگونه دل فریفته بودند !!
ای کاش میتوانستم
خون رگان خود
را
من
قطره
قطره
قطره
بگریم
تا باورم کنند.
ای کاش میتوانستم
یک لحظه میتوانستم ای کاش
بر شانههای خود بنشانم
این خلقِ بیشمار را،
گرد حباب خاک
بگردانم
تا با دو چشم خویش ببینند که خورشیدشان کجاست
و باورم کنند.
ای کاش
میتوانستم!
درز اطلاعات گوشی با اپلیکیشن های رایگان
http://www.mehrnews.com/news/3861306
اعلام آمادگی ارتش برای انتشار عکسهای جنگ
http://www.mehrnews.com/news/3859497
انتقاد شورای شهر تهران از صدا و سیما
http://www.irna.ir/fa/News/82363116/
اسلام مروج و مدافع عدالت جنسیتی است
http://www.mehrnews.com/news/3861438
کاروان «در مسیر یعقوب لیث» از زابل عازم
دزفول شد
http://www.irna.ir/fa/News/82363053/
هفته فرهنگی ویتنام در تخت جمشید
http://www.irna.ir/fa/News/82362555/
نمایش پانداهای دوقلو در باغ وحش چین
http://www.irna.ir/fa/News/3353942/
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 8 دی |