در مراکز آسیب شهر، کودکان نوزادی که درد خماری را از نطفه حس
میکنند به قیمت صد هزار تومان به فروش میرسند. اما این تمام
ماجرا نبود. پرستار یکی از بیمارستانهای تهران میگوید:
«دلالان و واسطهها پس از شناسایی نوزادانی که ناخواسته یا
نامشروع بدنیا میآیند، وارد معامله خرید و فروش آنان می
شوند.این خرید و فروش در بیمارستانهای دولتی و بزرگ و
بیمارستانهایی که زایشگاه دارند بیشتر است.در این
بیمارستانها به دلیل بالاتر بودن تعداد نوزادان متولد شده در
مقایسه با بیمارستانهای خصوصی و کوچک، شناسایی افراد سختتر
است و این مهم ترین دلیل بالاتر بودن آمار خرید و فروش
نوزادان متولد شده در مراکز دولتی است.
کودکانی که در توالت پارک حقانی ("حقانی" نام مدرسه مذهبی بود
که امثال مصباح یزدی و محسنی اژه ای را پس داد!) نطفه شان
بسته میشود، مادر و پدرشان در بیشتر مواقع یا معتاد اند یا
خونشان آلوده به ویروس ایدز. نوزادان رنگ پریدهای که در
بیمارستان، مجهولالهویه اند و مادر حتی حاضر نیست برای دقایقی
آنها را به زیر پستان بگیرد. بعد از واسطهها و گروههایی که
گدایان تهران را سازماندهی میکنند، مادران و پدران جوان و
فعال اند که سالها در آتشِ داشتن فرزند، سوخته و نتوانسته اند
از سد بهزیستی بگذرند. آنها نیز به دروازه غار و خیابان شوش می
روند و کودکان معتاد این خیابان را با قیمتی از
۱۰۰
هزار تا پنج میلیون تومان می خرند.
حتی بعضی از نیروهای بیمارستانی هم به عنوان دلال در خرید و
فروش نوزاد پولی به جیب میزنند. بخش نوزادان را جدا کردهاند
و پرستاران آنها را کمتر میبینیم و به طور دائم مددکار در بخش
سر میزند اما شبکه خرید و فروش همچنان و از راه های دیگر در
بیمارستان ها فعال است. پیش می آید که مادر بچهاش را
نمیخواهد. پیش از زایمان به مددکاری میرود و اعلام میکند و
بچه بعد از وضع حمل به بهزیستی میرود اما همان شبکه خرید و
فروش در لباس طالب نگهداری بچه وارد می شود و بچه را میگیرند
و سرِ خیابان به خانوادهها می فروشند. سهم دلالان در خرید و
فروش نوزادان از یک میلیون تا سه میلیون تومان متغیر است.
هستند پرستارانی که ماهی پنج میلیون هم حق دلالی می گیرند.
بر اساس آمار عملکرد سازمان بهزیستی تقریبا سالانه بین
۸۰۰
تا
۱۰۰۰
کودک به فرزندی سپرده میشوند. این در حالی است که تعداد
متقاضیان فرزند خواندگی چند برابر کودکانی است که به فرزندی
سپرده میشوند. این امر حاکی از آن است که تقاضا برای دریافت
کودک به مراتب بیش از تعداد کودکان قابل واگذاری به
خانوادههاست و همین خود باعث گرمی بازار خرید و فروش نوزادان
است. بهزیستی زنان نازا را که طالب فرزند هستند به گرفتن رحم
اجارهای تشویق می کند. سهم قوه قضائیه و نیروی انتظامی و
دادستانی هم در این بازار گرم خرید و فروش نوزاد بصورت غیر
مستقیم و از طریق پروندهائی که دادگاه می رود و پرونده ای كه
در نیروی انتظامی تنظیم می شود بند است.
نوزادان نسبت به جنسیت و تمکن خریدار، قیمتشان بالا و پایین
میرود.
اما تجارت کودکان فقط بین خانوادهها صورت نمیگیرد. کودکان
بسیاری هم هستند که در این میان گرفتار باندهای تبهکاری و
گدایی میشوند. به گفته یکی از ساکنان دروازه غار، بیشتر
کودکانی که معتاد و بیمار به دنیا میآیند، جذب باندهای گدایی
میشوند؛ باندهایی که هیچوقت سرنخ درستی از آن در دست هیچکس
نیست. کودکانی که روزانه
۱۰
هزار تومان اجاره میشوند و حداقل
۳۰
هزار تومان فروش روزانهشان را به صاحبکار تحویل میدهند. حتی
شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان و خانواده ریاستجمهوری،
خرید و فروش کودکان را با این جمله تائید کرده است: «آماری از
تعداد این نوزادان نداریم اما آن قدر تعداد آنها زیاد است که
تبدیل به خبر شده است.»
معاونت زنان و امور خانواده رئیس جمهور اضافه می کند:
فروش کودکان، تکعاملی نبوده و مجموعهای از عوامل، زنجیروار
در کنار هم قرار میگیرند تا یک زن ناچار به فروش فرزندش شود.
فقر اقتصادی، فقر فرهنگی، اعتیاد، کارتنخوابی و ازدواج کودکان
از جمله عواملی هستند که باعث سوق دادن زنان به سمت فروش
کودکان می شود. اگر بخواهیم پدیده فروش کودکان ادامه پیدا
نکند، باید به مجموع این عوامل توجه کرده و آن را حل کنیم.
یک فعال اجتماعی در دروازه غار تهران به خبرنگار دو هفته نامه
"رو به رو" گفته است:
حالا زنها هدفدار حامله میشوند و در چهار، پنج ماهگی که
جنسیت نوزاد مشخص شد، آن را به خانوادهها میفروشند و کودک
زیر نظر خریدار در بیمارستان به دنیا میآید. خانوادهها با
بیمارستانهای خصوصی زدوبند میکنند و بعد از آن که کودک به
دنیا آمد، نام مادر جعلی به جای مادر اصلی در اوراق هویتی ثبت
میشود و...
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 7 دی |