عکسها:
دکتر صدرالدین الهی پایه گذار کیهان ورزشی در کنار سید ضیاء
طراح کودتای سوم اسفند که رضا شاه را به سلطنت رساند. حاصل
دیدارها و گفتگوهایش با سید ضیاء کتاب خاطرات سیدضیاء شد.
دکتر حسن امامی امام جمعه وقت تهران هنگام بدرقه شاه برای سفر
با هواپیما. امام جمعه ای که دکترای حقوق داشت و استاد دانشگاه
تهران بود. خوش لباس و همیشه معطر. برای رفت و آمد، گوشه صندلی
عقب بنز 200 سیاه رنگش می نشست و تا رسیدن به مقصد مردم و
خیابان های شهر را می دید و آهسته آهسته پیپ همیشه روشنش را می
مکید. می گویند ظاهر او الگوی آیت الله بهشتی بود.
عبدالرحمان فرامرزی مدیرمسئول وقت روزنامه کیهان، وکیل
دادگستری و سرمقاله نویس چیره دست روزنامه کیهان. زبانش همان
اندازه تیز و تند بود که قلمش. تاریخ ایران و بویژه تاریخ
سیاسی ایران را مثل کف دستش می شناخت و تا آخر عمر هم شیفته
زنان و دختران زیبا بود!
دکتر مصباح زاده موسسه و صاحب امتیاز روزنامه
کیهان، که روزنامه نگار نبود
اما عاشق این حرفه بود و بزرگترین موسسه انتشاراتی و مطبوعاتی
ایران را از خود به یادگار گذاشت و سرانجام، دور از ایران و در
گوشه تنهائی خویش از این جهان رفت.
روزنامه صبح امروز که پس از انتخابات دوم خرداد 76 و رئیس
جمهور شدن محمد خاتمی، در بهار مطبوعات جمهوری اسلامی منتشر
شد. در صفحه اول آن عکس و گزارش ترور سعید حجاریان صاحب امتیاز
این روزنامه را می بینید.
روزنامه باختر امروز که دکتر حسین فاطمی وزیر خارجه دکتر مصدق
صاحب امتیار و سردبیر آن بود. ابتدا، با تیراندازی عبدخدائی
(فدائیان اسلام) سرنوشت سعید حجاریان را پیدا کرد و عصا بدست
شد و پس از کودتای 28 مرداد اعدام شد.
این نه قصه است و نه افسانه. این گوشه کوچکی از سرگذشت یک نسل
از روزنامه نگاران ایران است.
نام ها تازه می شوند، چهره ها در دو جبهه مطبوعات و حکومت نو
می شوند. می روند، می مانند و می آیند، رویدادها و سرگذشت ها
تکرار می شوند. قیام سال 1331 جای خود را به قیام خرداد 88
میدهد، کودتای 28 مرداد 1332 میدان را برای انقلاب 1357 خالی
می کند، سینه مسگرآباد و ابن بابویه تنگ می شود و بهشت زهرا
سینه فراخ می کند، صدها نام مجلات و روزنامه ها به تاریخ می
پیوندند و صدها نام دیگر جای آنها را می گیرند.
باختر امروز با دکتر فاطمی تیرباران می شود و سعید حجاریان با
"صبح امروز" یکجا نقش زمین می شوند، موسوی حصر خانگی می شود،
چنان که مصدق شد، مردم در خیابان ها به حرکت در می آیند، چنان
که در سالهای آستانه کودتای 28 مرداد در می آمدند و حالا 37
سال است که با اندک بهانه و اندک امکان و انگیزه ای در خیابان
اند.....
رویدادها یکدیگر را مانند حلقه یک زنجیر دنبال می کنند. خبر،
خبر را می خورد و بقول دکتر صدر الدین الهی "خبر همیشه مثل
پوست تخمه کف خیابانهاست"!
نسلی از روزنامه نگاران به خلوت رانده می شوند، زندانی می
شوند، مهاجر می شوند، از صحنه خارج می شوند، و نسلی تازه نفس
تر وارد میدان می شود و در کنار آنها که با جان در سنگر
ایستاده اند قرار می گیرند.
این گوشه کوچکی از سرگذشت روزنامه نگاری در ایران است. حرفه ای
که با سیاست، جامعه شناسی، مردم شناسی، خبر شناسی، هنر، فرهنگ
و ادبیات ایران پیوند ناگسستنی دارد. مثل قالی ایران، مثل
مینیاتور ایران، مثل ترمه ایرانی که نخ نخ و بند بند و رنگ رنگ
آنها با هم تنیده شده اند.
این روزها که از هر فرصتی برای خواندن خاطرات روزنامه نگاران
استفاده می کنم و غرق لذت و افسوس، دو جلد خاطرات 2300 صفحه ای
دکتر بهزادی سردبیر مجله سپید و سیاه را یکبار دیگر خواندم، پس
از گزیدن سرانگشت افسوس خواستم شما را هم با گوشه ای از سرگذشت
روزنامه نگاران شریک کنم.
نقل از فیسبوک زیر:
https://www.facebook.com/ali.khodai.56
به تلگرام پیک نت بپیوندید
https://telegram.me/pyknet
@pyknet
پیک نت 29 آذر |